کسی که از پولش بگذرد از صراط هم میگذرد
فرمانده گروه جهادی شهدا میگوید کسی که از پول بگذرد، از پل صراط هم عبور میکند و کسانی که از پولشان میگذرند، قلب و روح بزرگی دارند.
فرمانده گروه جهادی شهدا میگوید کسی که از پول بگذرد، از پل صراط هم عبور میکند و کسانی که از پولشان میگذرند، قلب و روح بزرگی دارند.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب_ زینب رازدشت: سال 85 بود که گروهی از جوانان منطقه شهر ری که تعدادشان به سختی به هشت نفر میرسید، دور هم جمع شدند و به ارائه کمک و خدمات رسانی در اطراف منطقه شأن پرداختند. در آن دوره کسی نمیدانست که این گروه هشت نفره امروز تبدیل به گروهی خواهند شد که در سراسر کشور به خدمات رسانی برای مردم محروم و بی بضاعت در روستاها و شهرهای کم برخوردار بپردازند. گروه جهادی شهدا که اکثریت خیرهای خودشان را به واسطه صفحه مجازی شأن پیدا کرده اند، امروز توانستهاند، علاوه بر تهران، خدمات وسیعی را برای محرومان سراسر کشور ارائه کنند.
ساعتی گفت و گویی با محسن اسماعیلی فرمانده گروه جهادی شهدا در سالن اجتماعات خبرگزاری مهر انجام دادیم که در بخشهایی از این گفت و گو حسرتهایی بر دل مان میماند که ای کاش ما هم سهمی در کمک رسانیها داشتیم. او در لحظههایی از گفت و گو سکوت میکرد که سکوتش نشان از بغضی بود که در گلویش مانده بود. گاهی به هنگام آوردن مصداقهایی از محرومیت مردم روستاهای کم برخوردار، اشک در چشمانش حلقه میزد و در نهایت جملهای از او به گوشم خورد که ساعتها فکرم را مشغول کرد: «کسی که از پولش بگذرد، از پل صراط خواهد گذشت»
آنچه از نظر میگذرانید، مشروح بخش اول گفتگویمان با فرمانده گروه جهادی شهداست؛
* آقای اسماعیلی چه شد به فکر راه اندازی یک گروه جهادی افتادید؟
از خیلی سالها پیشتر، به صورت جسته و گریخته، فعالیتهایی را در راستای خدمات رسانی به مناطق محروم انجام میدادیم و دقیقاً از سال 85 با یک گروه هشت نفره گروه جهادی شهدا را راه انداختیم. هدف مان این بود که هر فعالیت مان را به یک شهید اختصاص دهیم و اینطور نباشد که همه فعالیتها محدود به نام یک شهید باشد. ابتدا خدمات رسانی گروه در جنوب تهران و منطقه شهر ری بود. امروز پس از گذشت چندین سال شاهد هستیم که اهالی منطقه جنوب تهران؛ شهر روی به شدت نیازمند هستند، با وجود آنکه جزو پایتخت محسوب میشوند.
همه هشت نفر عضو گروه جهادی شهدا، با مناطق جنوب تهران و حاشیههای آن آشنایی کافی داشتند، به همین دلیل در بضاعت مالی گروه به ارائه خدمات رسانی میپرداختیم. پس از آنکه کار را شروع کردیم، از نقاط دیگر کشور به ویژه از روستاهای محروم درخواست کمک و خدمات را داشتیم که برای مثال نیازمند مدرسه بودند یا برخی از خانوادههای آن مناطق دچار مشکلات مالی و غیرمالی بودند. به همین دلیل گستره فعالیتهای مان را از تهران و حاشیههای تهران خارج کردیم و به کل کشور بسط دادیم.
* ابتدای فعالیتهایتان در چه بخشهایی بود؟
ابتدای فعالیتهای مان همچون دیگر گروههای جهادی، توزیع بستههای غذایی بود، اما تفاوت مان از همان ابتدا فراتر رفتن فعالیتهای مان بود، حتی آن زمان که در ابتدای کار بودیم، در بحثهای درمانی و تحصیلی اما در وسعت اندک فعالیتهایی را به سرانجام رساندیم.
* ابتدای فعالیت را با چند خیرآغاز کردید؟
در ابتدای فعالیتهای مان همان هشت نفر عضو گروه جهادی شهدا، هزینههای فعالیتها و خدمات به مناطق محروم را پرداخت میکردند، اما به مرور زمانی که گروه شناخته شد، گروهی از خیران به ما پیوستند. امروز مبالغی که خیران به ما کمک میکنند، غیرقابل مقایسه با روزهای اول است.
* در حال حاضر با چند خیر مشغول ارائه خدمات به مناطق محروم و کم برخوردار هستید؟
امروز به طور دقیق نمیتوان گفت که با چند خیر فعالیت میکنیم؛ چراکه این تعداد متناوب و شناور است. در برخی از فعالیتها تعدادی از خیرین در کنارمان هستند و در دیگر فعالیتهای کمک رسانی، تعدادی دیگر از خیران مبالغی را در اختیار گروه قرار میدهند. به هرحال شرایط اقتصادی که اخیراً شاهدش هستیم، در کم و زیاد شدن خیران بی تأثیر نیست و متأسفانه به همین دلایل طی چند سال اخیر شاهد ریزش تعداد خیران بودیم.
* در بحث گروه جهادی، اعتماد مهمترین مسأله است؛ شما تا چه اندازه سعی کردید این اعتماد را در میان خیران ایجاد کنید؟
ما از ابتدای امر بحث شفاف سازی و گزارش لحظهای و تکمیلی را در دستور کار داشتیم؛ به این معنا که امکان ندارد که فعالیتی را بدون ارائه گزارش به خیران انجام دهیم. سبک کارمان به این صورت است که ابتدا ویدئویی از آن مشکل را تهیه میکنیم و سپس در اختیار خیران قرار میدهیم تا پس از برآورد هزینهها و زمان انجام آن فعالیت کمک رسانی را آغاز کنیم. پس از پایان فعالیت، کلیپ تکمیلی را تهیه میکنم و در اختیار خیر و فضای مجازی قرار میدهیم.
بخشی از خیران ما را در فضای مجازی شناختند و کمک رسانیهای شأن را آغاز کردند. البته این اتفاق نیازمند گذشت سالها رنج و تلاش برای اعتمادسازی بود که اعضای گروه جهادی شهدا متحمل شدند. ما این روال را از سال 85 انجام میدهیم تا بحث اعتمادسازی صورت بگیرد. متأسفانه برخی از گروههای جهادی به طور شایسته نتوانستند اعتماد مردم را جلب کنند و برخی از آنها با انجام کارهای نادرست وجهه این کار را خراب کردند که همین امر سبب شد تا انجام کار برای ما سخت شود.
همچنین برای ایجاد نظم در انجام کارهای خیر، در گروه مسئول مالی داریم و حتی تیم مستندساز و کارگروه فرهنگی تشکیل دادیم. گروه به طوری برنامهریزی شده که هر عضو دقیقاً حیطه و وظایفش کاملاً مشخص است و در نهایت همه اعضا در این سالها توانسته اند با یک هدف مشترک به ادامه فعالیت بپردازند.
* امروز اعضای گروه جهادی شهدا به چند نفر رسیده است؟
هسته مرکزی گروه، 20 نفر در تهران است، اما تعدادمان در سراسر کشور بیش از این تعداد است. برای مثال در شرق کشور، سیستان، جنوب کشور و دیگر مناطق تیمی تشکیل شده که برای هر تیم یک سرپرست گذاشته شده است که راه ارتباطی ما با یک نفر یعنی سرپرست گروه است. ما تک تک سرپرستهای گروههای سراسر کشور را مدیریت میکنیم.
متأسفانه باید گفت که کار تیمی در ایران بسیار سخت است و یکی از ضعفهای ما ایرانیها همین موضوع است که نمیتوانند کار تیمی انجام دهند اما یکی از ویژگیهای اصلی گروه جهادی شهدا، کار تیمی اعضای گروه است.
* به نظر خودتان موفقیت کار تیمی اعضای گروه جهادی شهدا در چه مواردی است؟
خداروشکر اعضای گروه مان تحصیلات دانشگاهی دارند و همه اجتماعی هستند؛ بنابراین چندان نیازی نمیبینند که خودشان را درگیر یک سری مسائل جزئی کنند. هر کدام از اعضای گروه جهادی شهدا، مستقل از گروه یک مسئولیت اجتماعی دارند به همین دلیل بسیار راحت تر در کنار هم قرار گرفته اند و به فعالیت میپردازند.
* متأسفانه تصوری که از گروههای جهادی میشود، این است که از سر بیکاری وارد میدان شدهاند و به کمکهای جزئی میپردازند و یا تصوری دیگر غالب است مبنی بر اینکه دولت پول زیادی دارد و اگر بخواهد خودش کمک میکند، پس نیازی نیست که ما هم به محرومان کمک کنیم. نظر شما درباره این تصورات چیست؟
در تمام کشورها به غیر از دولتها، نهادهای مردمی وجود دارد که به مردم محروم کمک میکنند. سابقه فعالیتهای گروههای جهادی به سالیان پیش در کشورمان برمی گردد. پس از فرمایشات مقام معظم رهبری در خصوص گروههای جهادی، به یکباره این گروهها دیده شدند. در غیر این صورت هر کسی ممکن بود کمک خود را برای چند نفری که میشناسد انجام دهد.
همه خدماتی که کل گروههای جهادی در سراسر کشور طی یکسال ارائه کردند، بیشتر از نصف خدماتی است که دولت با اعتباراتش به مردم ارائه کرده است. گروههای جهادی کاملاً مردمی هستند و از هیچ ارگان دولتی بودجهای دریافت نمیکنند و همین مردم برای مردم خدمت رسانی میکنند به هرحال در نهایت همان کمک مؤمنانه میشود. بسیاری از دوستان من نه در قالب گروههای جهادی بلکه به صورت تک نفره یا چند نفره اما به صورت گسترده کارهای جهادی بسیاری انجام میدهند.
* به عنوان کسی که بیش از یک دهه است که با گروه جهادی شهدا خدمات بسیاری را برای ساکنان مناطق محروم کشور انجام دادهاید، چه درخواستی از دولتمردان دارید؟
به جرأت میتوانم بگویم که همه خدماتی که کل گروههای جهادی در سراسر کشور طی یکسال ارائه کردند، بیشتر از نصف خدماتی است که دولت با اعتباراتش به مردم ارائه کرده است. گروههای جهادی کاملاً مردمی هستند و از هیچ ارگان دولتی بودجهای دریافت نمیکنند و همین مردم برای مردم خدمت رسانی میکنند. اگر بتوان دولت بخشی از هزینههایی که قرار است خودش انجام دهد، در اختیار گروههای جهادی قرار دهد، این گروهها میتوانند بیش از آنچه که امروز خدمت رسانی میکنند، انجام فعالیت کنند. ما تلاش مان را میکنیم تا هر آنچه که خیران در اختیارمان قرار میدهند را به جای اصلی اش برسانیم تا خیر دنیا و آخرت نصیب شأن شود.
* در یکی از فیلمهایی که در صفحه مجازی تان مشاهده کردم. پیرزنی را دیدم که شما پس از صحبت با او به یکباره شروع به گریه کردن کردید. صحنه بسیار دردناکی بود. لطفاً در این خصوص برای مان توضیح بفرمایید...
آن پیرزن در یک از روستاهای شرق کشور به نام روستای «گرو» در بخش روداب از شهرستان سبزوار بود. آن روزی که پیشش رفتیم، یک هفتهای میشد که پسرش را به دلیل نارسایی کلیه و نداشتن هزینه درمان از دست داده بود. روزی که ما آنجا نشسته بودیم، آن خانه سرویس بهداشتی و حمام نداشت. به او گفتم که به همراه گروهم همه تلاش مان را میکنیم تا سرویس بهداشتی و حمام مناسبی برای تان بسازیم. او در پاسخ به صحبتهایم گفت که ای کاش یک ماه زودتر آمده بودید تا پسرم را از دست نمیدادم. اشک من به خاطر دیررسیدن خودم یا امثال خودم و یا کسانی بود که وظیفه کمک رسانی را دارند که چرا دیر رسیده بودیم، زمانی که پسرش را از دست داده بود.
آن پیرزن توانایی کار نداشت و همسرش هم فوت کرده بود و همه دار و ندارش همان یک پسر بود که به دلیل نارسایی کلیه و نداشتن پول کافی به خاطر درمانش فوت کرد. او کاملاً تنها بود تا جایی که حتی بینایی و شنوایی اش هم بسیار سخت شده بود. پس از این موضوع بابت بینایی و شنوایی اش به مرکز درمان مراجعه کردیم و برایش سمعک و عینک گرفتیم. همزمان هم سرویس بهداشتی و حمام برایش درست کردیم. هنوزهم خدمات گروه جهادی شهدا شامل این مادر میشود.
مشابه این ماجرا در آن خطه بسیار داریم. متأسفانه مردم بخش روداب به ویژه روستای «گرو» با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکنند. ما هم بضاعت مان به اندازهای نیست که بتوانیم همه را تحت پوشش قرار دهیم، اما تلاش مان این است تا جایی که جان داریم، کمک شأن کنیم.
بسیاری از خانوادهها در همین امسال که سال 1401 هستیم و علم پیشرفت کرده، به خاطر مشکلات مالی همچنان با علاءالدین و پرکردن کتری و گذاشتن آن روی علاءالدین خانه کوچکشان را گرم نگه میدارند که بارها شاهد بودم که خانههایشان همچنان سرد است * فعالیتهای گروه جهادی شهدا شامل چند بخش است؟
ما نزدیک به 14 پویش داریم که در برخی از مناسبتها به تعداد این پویشها اضافه میشود. پویش نذر آب (بردن آب با تانکر به روستاها)؛ پویش نذر نان (پخت نان در برخی از روستاها یا اهدای بن رایگان نان از نانوای محل)، پویش عهد خدمت (ساخت سرویس بهداشتی، حمام، منزل مسکونی، مدارس، مساجد و...)؛ پویش لوازمالتحریرمان (اهدای لوازم التحریر پیش از مهرماه)؛ پویش اهدای سلامت (انجام عملهای چشم و آب مروارید به صورت رایگان برای ساکنان مناطق شرق کشور که به دلیل خشکی آب و هوا، قرنیه چشمهای شأن خشک میشوند و تا کنون بیش از 60 نفر جراحی رایگان چشم را انجام داده اند).
متأسفانه بسیاری از خانوادهها در همین امسال که سال 1401 هستیم و علم پیشرفت کرده، به خاطر مشکلات مالی همچنان با علاءالدین و پرکردن کتری و گذاشتن آن روی علاءالدین خانه کوچکشان را گرم نگه میدارند که بارها شاهد بودم که خانههایشان همچنان سرد است. بسیاری از خانوادههای محروم این روستاها یا فرزند ندارند و یا اگر هم فرزندی دارند، آنقدر این فرزندان شرایط اقتصادی شأن نامناسب است که حتی نمیتوانند از عهده خرج خودشان بربیایند؛ چراکه عمدتاً کارگر هستند. آن منطقه کویر و دارای آب و هوای خشک است به همین دلیل سرمای آن منطقه بسیار اذیت کننده است.
* برای آزادی زندانیان غیرعمد هم فعالیتی داشتید؟
پویش آزادی زندانی در این بخشی که شما پرسش داشتید، است. در این پویش با هماهنگی ستاد دیه، مروری بر پروندههای زندانیان جرایم غیرعمد مالی میکنیم، پس از بررسی چند مورد را انتخاب کرده و موارد و جزئیات آن را در اختیارخیران قرار میدهیم.
تا کنون توانسته ایم هفت زندانی را آزاد کنیم. یعنی هفت زندگی را به هفت خانواده برگردانده ایم. میانگین مبالغ این زندانیان از 20 میلیون به بالا است. در بحث قتل غیرعمد ورود نمیکنیم؛ چراکه مبلغ دیه بسیار گران است و از عهده منابع مالی آن نمیتوانیم بربیایم.
* به طور مصداقی از پروندههای جرایم مالی غیرعمد میگوئید؟
ما پدری داشتیم که دو فرزند داشت که یکی از فرزندانش به سرطان مبتلا شده بود و آن پول را بخاطر درمان فرزند سرطانی اش قرض گرفته بود که در نهایت نتوانسته بود آن را پرداخت کند و راهی زندان شده بود. ما همه تلاش مان را کردیم تا پدر این خانه به کانون خانواده اش برگردد و بالای سر فرزند مریضش قرار بگیرد.
بیش از 90 درصد خیران را از نزدیک ندیده ام و آنها تمایلی ندارند شناخته شوند که از همین تریبون قدردان زحماتشون هستم همچنین در یکی دیگر از پروندهها، مادری بخاطر ضامن شدن برای همسرش، پشت چکها را امضا کرده بود، پس از بدهیهای فراوان، همسرش متواری میشود و این مادر راهی زندانمی شود. پس از آن که با کمک خیران مادر را به کانون خانواده اش بازگردانیم، همسرش هم به خانه بازگشت و زندگی شأن را ادامه دادند. جا دارد از این تریبون از اعضای گروه جهادی شهدا و خیران تشکر کنم که اگر آنها نبودند، این مسیر تا به امروز ادامه پیدا نمیکرد و شاهد این اتفاقات خوب نبودیم. من و گروه جهادی شهدا مدیون آدمهای خوش قلبی هستیم که از پول شأن گذشتند. بزرگی میگفت که اگر کسی از پول بگذرد، از پل صراط هم رد میشود. بنظرم کسانی که از پول شأن میگذرند، قلب و روح بزرگی دارند.
بیش از 90 درصد خیران را از نزدیک ندیده ام و آنها تمایلی ندارند شناخته شوند که از همین تریبون قدردان زحماتشون هستم. زمانی که فیلمها در صفحه مجازی منتشر میشود؛ غمی که پیش از کمک گروه جهادی شهدا بود و لبخندی که پس از برطرف شدن مشکل است، قطعاً پاداش دنیوی و اخروی خودشان را گرفته اند که انشالله خدا به آنها عزت و برکت دهد.