کودکان در سایه جنگ 12 روزه؛ زخمهای روانی و راهکارهای بازتوانی کودکان / رسانه، عامل تشدید یا تخفیف اضطراب کودکان؟

یک حقوقدان و پژوهشگر حقوق کودک به خبرآنلاین میگوید: «اختلال در آموزش، احساس ناامنی مداوم و انتقال آسیبهای روانی به نسلهای بعدی، سرمایه انسانی و اجتماعی ایران را تهدید میکند و نرخ ترک تحصیل را افزایش میدهد. همچنین، قرار گرفتن کودکان در معرض اخبار خشونتبار، «فرهنگ اضطراب» را در آنها نهادینه کرده که به کاهش اعتماد اجتماعی و مشارکت مدنی منجر میشود.»
الهه جعفرزاده: هفته ملی کودک، فرصتی برای بازتاب تعهد جامعه به حقوق و آینده کودکان است، اما در سال 1404، این هفته در سایه زخمهای جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل رنگ و بویی متفاوت دارد. حملات هوایی و موشکی این درگیری کوتاه اما ویرانگر، سلامت روان کودکان ایرانی را با چالشهایی چون اضطراب، ترس و احساس ناامنی مواجه کرده است. این جنگ اگرچه کوتاه بود، اما اثرات عمیقی بر کودکان ایرانی گذاشت که میتواند آینده اجتماعی و اقتصادی کشور را تحت تأثیر قرار دهد.
روزهای ملتهبی که پشتسر گذاشتیم، زنگ خطری برای سلامت روان کودکان ایرانی بود. تعهدات حقوقی بینالمللی، از ماده 39 کنوانسیون حقوق کودک تا قواعد ژنو، دولت را موظف به بازتوانی کودکان میکنند. با تقویت خانوادهها، تبدیل مدارس به فضاهای امن و استفاده مسئولانه از رسانهها، ایران میتواند از تجربههای جهانی درس گرفته و آیندهای تابآور برای کودکانش بسازد.
در همین راستا، دکتر محمد مهدی سید ناصری، حقوقدان و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان، به خبرآنلاین میگوید: «قطع یا اختلال در آموزش (مدارس بسته، معلمان غایب، جابهجایی خانوادهها) باعث افت تحصیلی، ترک تحصیل و کاهش مهارتهای پایهای میشود که به کاهش سرمایه انسانی نسل بعدی میانجامد. پژوهشهای بینالمللی نشان میدهد آموزش ناپایدار در دورههای بحرانی، نرخ ترک تحصیل و افت طولانیمدت درآمد آینده را افزایش میدهد. قرار گرفتن کودکان در معرض اخبار خشونتبار نیز «فرهنگ اضطراب» را در آنها نهادینه کرده که به کاهش اعتماد اجتماعی و مشارکت مدنی منجر میشود.»
او هشدار میدهد: «آسیبهای روانی کودکان، مانند PTSD یا افسردگی، میتواند از طریق روابط خانوادگی به نسل بعدی منتقل شود و الگوهای پرخطر اجتماعی را تقویت کند.» این پیامدها، فشار بر خدمات عمومی را افزایش داده و نابرابریهای منطقهای را در ایران عمیقتر میکند.
سید ناصری، حقوقدان و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکانحقوق بینالملل و خلأهای اجرایی در حمایت از کودکان
از منظر حقوق بینالملل، ماده 39 کنوانسیون حقوق کودک، دولتها را موظف به بازتوانی جسمی و روانی کودکان قربانیِ درگیریها میکند. قواعد ژنو و پروتکلهای الحاقی نیز بر حفاظت از غیرنظامیان، بهویژه کودکان، تأکید دارند. با این حال، سید ناصری معتقد است: «گرچه چارچوبهای حقوقی قوی هستند، اما فاصله بزرگی بین تعهدات اعلامی و اجرا وجود دارد.»
او سه چالش اصلی را در این زمینه برمیشمارد: «کمبود بودجه و نیروی متخصص، نبود سیستمهای یکپارچه برای ادغام خدمات سلامت روان در آموزش و بهداشت، و موانع سیاسی که دسترسی سازمانهای بشردوستانه را محدود میکند. یونیسف در بحرانهای منطقهای بارها هشدار داده که نیازهای روانی کودکان اغلب نادیده گرفته شده و بودجه کمی به آن اختصاص مییابد.
ایران میتواند با تدوین پروتکلهای ملی و همکاری با نهادهایی مانند یونیسف، مکانیسمهای پاسخ سریع و گزارشدهی شفاف ایجاد کند تا تعهدات حقوقی بینالمللی به طور مؤثر اجرا شوند.»
نقش خانواده و مدارس در کاهش آسیبهای روانی
خانواده و مدارس، خط مقدم حمایت از کودکان در برابر اثرات جنگ هستند. از همینرو این حقوقدان تأکید میکند: «والدینی که ثبات عاطفی فراهم کنند، بهترین سپر در برابر آسیبهای روانی هستند. مطالعات نشان میدهند سلامت روان والدین با سلامت کودکان رابطه مستقیم دارد. دولت نیز موظف است با ارائه خدمات مشاورهای و آموزش والدگری، از خانوادهها حمایت کند.
مدارس نیز باید به «فضاهای محافظ» تبدیل شوند. بازگشت به کلاسها، حتی به صورت موقت، حس ایمنی و روابط اجتماعی کودکان را بازسازی میکند. حتیالامکان برنامههای آموزشی برای والدین و معلمان طراحی شود که شامل مهارتهای شناسایی استرس، تکنیکهای آرامسازی و ارجاع به خدمات تخصصی باشد.»
او همچنین خواستار اجرای برنامههای مدرسهمحور سلامت روان (MHPSS) است که با فعالیتهای گروهی، بازیدرمانی و مشاوره، اثرات روانی را کاهش میدهند: «ایران میتواند با راهاندازی برنامه ملی "مدارس امن و خانواده تابآور"، این حمایتها را نهادینه کند.»
رسانه، عامل تشدید یا تخفیف اضطراب؟
رسانهها در جنگ 12 روزه نقشی دوگانه داشتند. سید ناصری در این خصوص میگوید: «انتشار تصاویر خشونتبار و شایعات، اضطراب کودکان را تشدید کرد، در حالی که اطلاعرسانی مسئولانه میتوانست تسکیندهنده باشد. الگوریتمهای شبکههای اجتماعی نیز با تقویت محتوای هیجانی، کودکان را در معرض کابوس و اضطراب جدایی قرار دادند.»
او توصیه میکند: «رسانههای ایرانی «بستههای راهنمای والدگری در بحران» منتشر کنند، از بازپخش تصاویر خشن پرهیز کرده و با همکاری یونیسف محتوای آموزشی تولید کنند. معرفی خطوط کمک و خدمات مشاوره نیز میتواند نقش رسانهها را از تشدیدکننده به حامی تغییر دهد.»
همچنین بخوانید:
انتقاد از رسانه ملی؛ چرا آموزشهای پزشکی در جنگ 12 روزه غایب بودند؟/ «به آموزش طب نظامی نیاز داشتیم، نه طب سنتی»
واکنش نهادهای بینالمللی و الگوهای جهانی / راهکارهای عملی برای ایران
نهادهای بینالمللی و کمیته حقوق کودک نسبت به جنگ 12 روزه واکنش نشان داده و بیانیههایی درباره نقض حقوق کودکان صادر کردند. کما اینکه یونیسف در ایران با همکاری جمعیت هلالاحمر، برنامههای سلامت روان را تقویت کرده است. با این حال، سید ناصری معتقد است اثربخشی این اقدامات به همکاری دولت و دسترسی میدانی بستگی دارد.
او به نمونههای موفقی مانند رواندا (برنامه بازتوانی پس از نسلکشی 1994) و بوسنی (مداخلات مدرسهمحور) اشاره میکند که با تمرکز بر ظرفیتسازی محلی و ادغام خدمات آموزشی و روانی، نتایج چشمگیری داشتند. این الگوها برای ایران قابل اجرا هستند، به شرط استفاده از داوطلبان محلی و برنامههای مقیاسپذیر.
این پژوهشگر برای بازتوانی کودکان ایرانی پیشنهادات مشخصی ارائه میدهد:
- نیازسنجی سریع: ارزیابی ملی با همکاری وزارت بهداشت و یونیسف برای شناسایی کودکان آسیبدیده.
- پروتکل ملی MHPSS: تدوین استانداردهای مداخله روانی و ارجاع، با استناد به ماده 39 کنوانسیون حقوق کودک.
- آموزش و شبکهسازی: آموزش معلمان، کادر بهداشتی و داوطلبان هلالاحمر در روشهای کمکهای اولیه روانی.
- بودجه و نظارت: تخصیص منابع اضطراری و گزارشدهی شفاف به نهادهای بینالمللی.
- برنامههای فرهنگیمحور: طراحی مداخلات با توجه به زمینههای فرهنگی و زبانی ایران.
او تأکید میکند: «ایران با تکیه بر ظرفیتهای محلی و همکاری بینالمللی میتواند از تبدیل این شوک موقت به بحرانی ساختاری جلوگیری کند.»
47232
کد خبر 2125106


