«کوچه مختار بود و ساسان بود و سیمین» نمایشی که بازیگران نجاتش میدهند
نمایش «کوچه مختار بود و ساسان بود و سیمین» به کارگردانی «جواد صداقت و الهام ابنی» در سی و هشتمین جشنواره تئاتر فجر رونمایی شود و توانست مخاطبان را به سالن کوچک تالار مولوی بکشاند.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، نمایش «کوچه مختار بود و ساسان بود و سیمین» به کارگردانی «جواد صداقت و الهام ابنی» در سی و هشتمین جشنواره تئاتر فجر رونمایی شود و توانست مخاطبان را به سالن کوچک تالار مولوی بکشاند.
در خلاصه داستان نمایش «کوچه مختار بود و ساسان بود و سیمین» آمده است: اونروز ظهر اومدم تو حیاط. به جای خورشید ماه تو آسمون بود. من خسوف شده بودم. کف حیاط عین یه شکم گرسنه پر و خالی می شد، نفس داشت، صدا داشت، سوت داشت. از تموم لوله های آب صدای جیغ می اومد. مجبور شدم همه خونه رو از چوب بپوشونم. مادربزرگم گفته بود وقتی جن سراغ آدم میاد تنها راهش چوبه. عین یه موزه درخت خشک که تو رگهای بی خونت رو داخلش می بینی.- بیشتر بخوانید:
- برای مشاهده آخرین اخبار تئاتر طی هفته جاری اینجا کلیک کنید
این اثر نمایشی کوتاه است، در بیست یا سی دقیقه ابتدایی یک وضعیت روانی نشان داده میشود. عظیم خودش را در همسرش شوکت، پسرش سامان، خدمتکارش سیمین و مختار میبیند و یا مدام با آنها و بیشتر با سیمین جابهجا میشود.
در نیمه دوم نمایش میخواهد بگوید که این وضعیت روانی و بیمار حاصل پدیدههایی خشونتبار، مانند جنگ است. جزئیاتی که درباره وضعیت روانی شخصیت عظیم وجود داشت، باید ذهن مخاطب را درباره موضوع و همینطور داستان (با حفظ تعلیق) تا حدودی روشن میکرد.
تا جایی که نمایش وقتی به نیمه دوم میرسد، حادثه تا حدودی مشخص شده باشد. اما نهفقط این اتفاق نیفتاده است، بلکه آن تصاویر ذهنی و حالتهای روحی ربطی به حادثه پیدا نمیکنند. این اتفاق باعث دو پاره شدن نمایش شده است. یک نیمه پر از تصاویر ذهنی، بیمارگونه، عجیب و یک نیمه روایت اتفاقات اصلی است. اما این دو نیمه همدیگر را کامل نمیکنند.
بعضی از تصاویر ذهنی شخصیت عظیم که تکرار میشوند، اینها هستند: زمین پر و خالی میشود. عظیم میبیند که دستش بریده شده است. هوا در لولهکشی ساختمان میپیچد.
خلاصه اتفاقاتی که در بخش دوم روایت میشود، اینها هستند: عظیم در گذشته نسبت به مختار رفتار خشنی داشته و حالا مختار در جنگ شهید شده است. شوکت و سامان در حمله ناو جنگی آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران کشته شدهاند.
تکرار در شعر، داستان، نمایش و فیلم کارکردهای زیادی دارد. در این نمایش تکرار تصاویر بیمارگونه عظیم باعث شده که انتظار در مخاطب بیشتر شود؛ این انتظار که حتما دلالت معنایی زیادی وجود دارند که دلیل تکرار چنین جزییاتی هستند.
متأسفانه گمان میشود هر متن سیال، ذهنی و سوررئالی، چون از منطق عقلانی چندانی پیروی نمیکند، پس میتواند مثل یک رؤیا و خواب باشد. اما منطق داستان و نمایش با منطق خواب متفاوت است. در نمایش حتی اگر ذهنیترین تصاویر ارائه بشود، بین دال و مدلول ارتباط منطقی برقرار است. گاهی نه فقط یک معنا بلکه چند معنا از یک تصویر یا کلمه برداشت میشود و در اصطلاح دارای چند خوانش میشود.
موفقترین عناصر روی صحنه بازیگران هستند؛ جواد صداقت و الهام ابنی که در جابهجاییهای میان سیمین و عظیم، با پرداخت صدا و لحن خوب عمل میکنند.