کپیکاری مهران مدیری و تعجب قبلی مارکز!
هر چند در یادداشت دیگر حق مطلب درباره اذعان مهران مدیری به کپی بودن برنامه «دورهمی» به نیکی ادا شده اما به این بهانه یکی دو اشاره غیر تلویزیونی مناسبت دارد
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - هر چند در یادداشت جناب «کاوه معین فر» در همین تارنما، حق مطلب درباره اذعان مهران مدیری به کپی بودن برنامه «دورهمی» به نیکی ادا شده و نکته فنی باقی نمانده اما به این بهانه یکی دو اشاره غیر تلویزیونی شاید مناسبت داشته باشد. 20 سال پیش، فیدل کاسترو رهبر کوبا به تهران آمد. سید حسن خمینی جوان هم با او ملاقات کرد و کاسترو از یادگار امام شخصا دعوت کرد به کوبا سفر کند. هر چند حال و هوای اوایل انقلاب تغییر کرده و نیروهای چپ از فضای عمومی کنار رفته بودند اما کاسترو همچنان شخصیتی جذاب بود و خاص ایران هم نبود. از نمادهای قرن بیستم تنها معدودی پا به قرن 21 گذاشته بودند و کاسترو یکی از آنان بود. جایی خواندم یا شنیدم که چندی بعد، سید حسن خمینی به کوبا میرود. آمریکای لاتین سرزمین شادی و نوشخواری و رقص و موسیقی است و فیدل میدانست که نواده رهبر فقید ایران در لباس روحانیت شیعه را نسبتی با این امور نیست و به گونه ای دیگر باید باید برای او خاطره بسازد. از این رو در همان شبی که دیدار کردند از میهمان خود خواست فردا صبح هم حتما به دفتر او بروند چون غافلگیر خواهند شد. سید حسن و همراهان نمیدانستند داستان از چه قرار است اما بامداد روز بعد هم رفتند و دیدند فیدل کاسترو میهمان دارد و به قول مهران مدیری در همین دورهمی آن هم چه میهمانی: گابریل گارسیا مارکز بزرگترین نویسنده نیم قرن دوم قرن بیستم. کاسترو که دریافته بود سید حسن خمینی به ادبیات و کلمات بسیار علاقهمند است، آن دو را با هم آشنا می کند. صحبتها گل انداخته بود و در آن میانه یکی از ایرانیان حاضر برای آن که عمق علاقه به مارکز را یادآور شود با شعف گفت: خود من در این سفر کتابی از شما همراه آوردهام. مارکز اما به جای آن که مشعوف و مسرور شود، روی ترش کرد و ناگهان از دستیار و مدیر برنامه خود پرسید: مگر ما برای ترجمه به زبان فارسی هم قرارداد داریم؟ فضای گفت و گو تغییر کرد و کتاب را آوردند و پیدا بود که کپیرایت ندارد. هر قدر توضیح دادند که ایران به قانون بینالمللی «حق انحصاری نشر اثر» یا کپیرایت نپیوسته (که به موجب آن ناشران امتیاز ترجمه را باید خریداری کنند)، برای او پذیرفتنی نبود و ترجمه بدون اجازه ناشر اصلی را خلاف مقررات و اخلاق و عرف جهانی توصیف کرد و هر قدر گفته می شود منحصر به آثار شما نیست قبح داستان کم نمی شد بیشتر می شد! غرض این است که یادآوری شود تا چه حد رعایت نکردن این موضوع نزد تولیدکنندگان آثار فرهنگی ناپسند و قابل پی گیری است. درباره کتاب البته این دیدگاه غالب است که با وضعیت اسفناک کتابخوانی و تیراژ و اقتصاد کتاب اگر قرار باشد امتیاز را هم خریداری کنند عملا ارتباط ما با جهان قطع می شود و گویا همین نکته را سید حسن خمینی به مارکز توضیح داده بود تا نویسنده شهیر فقید، قانع شود و گفته بود در حال عبور از این مسیر هستیم. با این همه برخی ناشران در یاران رعایت می کنند کما این که یادداشت آقای معینفر درباره برنامه مهران مدیری را در حالی خواندم که کتاب «آیشمن در اورشلیم» را در دست دارم که ناشر در برگ دوم یادآور شده است: «کپی رایت کتاب، خریداری شده و انتشار و ترجمه این اثر به زبان فارسی از سوی ناشران و مترجمان دیگر مخالف عرف بینالمللی و اخلاق حرفه ای است.» وقتی کپیرایت یک کتاب 50 هزار تومانی را که خوشبختانه چاپ دهم آن در دست نویسنده است میتوان خرید، چگونه نمیتوان برای یک برنامه تلویزیونی این کار را انجام داد؟ ظاهرا صدا و سیما دغدغهای ندارد چون نه نگران کپی متقابل برنامه های خود است که جاذبهای برای دیگران ندارد و نه مثل کتاب بیم آن دارد که در داخل کپی شود. چرا که اتفاق تلختر در حوزه کتاب این است که از روی نسخه فارسی کپی میکنند و با تغییر جملات به جای ترجمه از اصل جا میزنند! مترجم یک کتاب بسیار پرفروش در حوزه «موفقیت» میگفت ترفندی دارد که کپیکاران از روی ترجمه فارسی را رسوا میکند. مثلا اگر نویسنده اصلی مثال آورده با دوست خود «جو» به سفر رفته و 10 هزار دلار هزینه کردهاند او به جای جو، مینویسد جیمی و 10 هزار را به 12 هزار تغییر میدهد که هیچ لطمهای به متن اصلی وارد نمیسازد و هر 15 صفحه یک واژه خاص را میگنجاند و بر اساس آن طبق قانون حمایت از مؤلفان و مصنفان به دادگاههای خودمان شکایت میکند. یکی از دلایل دیگر سوء استفاده بحث مالکیت معنوی است که در نگاه سنتی فقهی مالکیت به حساب نمیآید و تا در یان زمینه تحولی صورت نپذیرد لازمالاجرا نخواهد شد. این یادداشت نمی خواهد هزینه کپیرایت را هم به دیگر هزینههای فعالیتهای فرهنگی بار کند چرا که واقعا در این صورت مجال ترجمه و بسیاری تولیدات فرهنگی ستانده میشود. اما درباره محصولات تلویزیونی داستان تغییر میکند. اعتراف مهران مدیری البته از این نظر متفاوت است که در مواردی چون تقلید از سبک برنامههای بیبیسی انکار میکنند و چون محتوا کاملا متفاوت است بیننده هم کاری به شباهتها ندارد. روزی که انحصار صدا و سیما شکسته شود، دیگر نمیتوان به دوربین زل زد و گفت: کپی می کنیم! پول آن را باید پرداخته باشند.
بیشتر بخوانید: مهران مدیری: کپی کردهایم درجه یک! / آخه مدیری، مدیری، مدیری... لینک کوتاه: asriran.com/003JAw