شنبه 3 آذر 1403

گزارش نیویورکر از اتهام سرقت هنری علیه فرهادی

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
گزارش نیویورکر از اتهام سرقت هنری علیه فرهادی

مجله نیویورکر امروز در گزارشی مفصل با تیتر «آیا اصغر فرهادی، کارگردان برنده اسکار ایده‌ها را دزدیده است؟» وارد ماجرای ادعایی سرقت سوژه فیلم «قهرمان» شده که شاگرد او آزاده مسیح‌زاده آن را طی شکایتی مطرح کرده است.

به گزارش فارس مجله نیویورکر، امروز با انتشار گزارشی مفصل به چالش اخیر اصغر فرهادی یعنی شباهت فیلمنامه «قهرمان» با مستند «دوسر برد دوسر باخت» آزاده مسیح‌زاده، ورود کرده است. این گزارش با تیتر «آیا اصغر فرهادی، کارگردان برنده اسکار ایده‌ها را دزدیده است؟» روی سایت این مجله منتشر شده است و در نسخه مجله نیویورکر با تیتر «یک حسابرسی» منعکس شده است.

طی دو سال گذشته مطالب مختلفی در داخل کشور درباره اصغر فرهادی و قضیه سرقت ایده فیلم «قهرمان» منتشر شده است. کار حتی به شکایت و دادگاه هم کشیده شده است. وکیل فرهادی چند باری به دفاع از موکل خود پرداخته و همواره از اسنادی حرف زده است که ثابت می‌کند ایده اصلی فیلم از فرهادی است و... به طور کلی در این باره تحلیل‌های محتوایی مختلفی منتشر شده که هرکدام به شکلی موضوع را ردیابی کرده‌اند.

*ماجرای ادعای سرقت چیست؟

بعد از شکایت آزاده مسیح‌زاده، شاگرد کلاس مستندسازی اصغر فرهادی، این کارگردان سینما طی ایام گذشته در رفت‌وآمد به دادگاه بوده اما هنوز نتیجه نهایی دادگاه منتشر نشده است. آخرین خبر حقوقی منتشر شده درباره او صدور «قرار جلب به دادرسی» بوده است که مسیح زاده به آن اشاره کرده بود.

پیش از این مسیح‌زاده در این باره گفته بود «بازپرس دادسرای فرهنگ و رسانه تهران پس از چند ماه رسیدگی به شکایتش از اصغر فرهادی «مبنی بر سرقت هنری و ساخت فیلم قهرمان بر اساس مستند» دو سر برد، دو سر باخت"، مستندات شکایت را کافی تشخیص داده و قرار جلب به دادرسی علیه فرهادی صادر کرده است»."

در این گزارش می‌خواهیم به مباحثی که در نیویورکر منتشر شده بپردازیم اما قبل از آن لازم است پرونده‌ای سر به مهر را باز کنیم. پرونده‌ای که هیچگاه کسی بدان اشاره‌ای نکرده است و البته شاکی هم نداشته. داستان این پرونده که ضمیمه گزارش نیویورکر خواهیم کرد تاثیرپذیری یا سرقت اصغر فرهادی در فیلم برنده اسکارش یعنی «جدایی نادر از سیمین» از هنرمند عکاسی است که پیشتر از او سراغ این موضوع (رابطه پدر و پسر) رفته است.

وقتی اولین بار به حواشی فیلم قهرمان برخوردم با خودم گفتم که در خلق یک اثر هنری مسئله اصلی «ایده» است، و چون اصغر فرهادی اولین بار ایده فیلم قهرمان (داستان اشخاصی که پول یا شی گران قیمتی را پیدا می‌کنند و از این طریق معروف می‌شوند) را مطرح کرده است و خانم مسیح‌زاده به عنوان شاگرد، مبتنی بر ایده استاد (فرهادی) پیش رفته و داده گردآوری کرده است پس موضوع سرقت منتفی است و هنرمند اصلی صاحب ایده، یعنی شخص فرهادی است.

اما هرچه مسئله پیش رفت بیشتر متوجه تکرار این رویکرد اصغر فرهادی شدم. در واقع بازخوانی مسیر فرهادی و تجربه‌های مختلفش (از مسیر خوانش گزارش نیویورکر) نشان می‌دهد که فرهادی در آثار دیگرش نیز چنین تجربه‌های را از سرگذرانده است.

آشکارا مسئله تاثیرپذیری و یا سرقت هنری یا وام گرفتن و مباحثی از این دست نیاز به کنکاش‌های فلسفی‌تری دارد، آن هم در دورانی که «بینامتنیت» جریان غالب است و هر اثری از دل اثری دیگر برمی‌خیزید و هیچ اثر فی‌نفسه یا در خودی وجود ندارد.

اما شاید اگر کمی از این رویکرد فلسفی و نسبی‌نگری هرمنوتیکی، فاصله بگیریم و عینی‌تر و انضمامی‌تر به موضوع نگاه کنیم به نتایج روشن‌تری برسیم.

*تمامیت‌خواهی فرهادی کار دستش داد؟

در قضیه فیلم «قهرمان» فرهادی می‌توانست با اشاره به نام شاگردش (لااقل به عنوان شخصی که داده‌های واقعی فیلم را در مستندش گرد آورده است) از این جنجال و بحرانی که گریبانش را گرفته است جلوگیری کند. اما این کار را نکرد تا همه فیلم را به نام خودش تمام کند. نکته اولی که در اینجا لازم است بدان اشاره شود این است که فرهادی قبلا هم همین کار را کرده است. وقتی فیلم جدایی به جوایز جهانی مهمی رسید او هیچ وقت و هیچ جا به عکاسی که از اون تاثیرگرفته بود اشاره نکرد.

بیاید برای روشن‌تر شدن موضوع بازگشتی داشته باشیم به یکی از مهم‌ترین فیلم‌های اصغر فرهادی در عرصه بین المللی یعنی فیلم «جدایی نادر از سیمین». این اثر که اصغر فرهادی را در دنیا به شهرت رساند، آشکارا متاثر از هنرمند عکاسی است که هیچ جا فرهادی به نام او نیز اشاره‌ای نکرده است.

اسم عکاس فیلیپ تولدانو (Tolendo, Phillipe) عکاس انگلیسی است. تولدانو که عکاس مفهومی (کانسپچوال آرت) است آثارش را مبتنی بر ایده پیش می‌برد. او علاوه بر عکاسی سابقه نقاشی و فیلم‌سازی هم دارد.

مجموعه عکس «چند روز (روزهای) با پدرم» همان مجموعه‌ای است که فرهادی تصاویر فیلم جدایی را از روی آن کپی کرده است. کتاب این مجموعه عکس سال 2010 منتشر شده است. کافی است به این مجموعه عکس نگاهی داشته باشید تا فریم به فریم فیلم جدایی را به یاد بیاوریم.

سمت راست یکی از قاب های معروف فیلم جدایی اصغر فرهادی است و سمت چپ یکی از عکس های تولدانو از مجموعه (یک روز (روزهای) با پدرم)

با اینکه این تصاویر آشکارا نشان می‌دهد که قاب‌ها و ترکیب‌بندی‌های فیلم جدایی اصغر فرهادی متاثر از آثار تولدانو است اما فرهادی هیچ جا به اسم این عکاس و ایده‌اش اشاره نمی‌کند. همانگونه که در فیلم «قهرمان» هیچگاه به نام خانم مسیح‌زاده حتی به عنوان همکار یا شاگردی که بخشی از داده‌های فیلم را گردآوری کرده است، اشاره ای نکرد. به نظر می‌رسد روحیه تمامیت خواهی فرهادی اجازه نداده است در هیچکدام از این آثار به سرچشمه‌هایی که از آن ها وام گرفته حتی اشاره‌ای کند.

از سوی دیگر همچون فیلم مستند مسیح‌زاده که آشکارا فیلم «قهرمان» از دل آن بیرون آمده است، قصه فیلم «جدایی نادر از سیمین» نیز متاثر از مجموعه عکس تولدانو است. یعنی کافی است عکس‌های این عکاس را ببینید تا به روشنی فیلم جدایی فرهادی در ذهنتان تکرار شود.

نه فقط قصه بلکه عناصری مثل حالت چهره‌ها (از پدر گرفته تا چهره نادر)، روزنامه خواندن، دست گرفتن (اشاره به وقتی که پدر دست سیمین را می‌گیرد که از رفتنش جلوگیری کند) و... خبر از شباهت عجیبی دارد که در طول این سال‌ها پنهان مانده و هیچ کسی از آن پرده برنداشته است.

سمت چپ بالا یکی از عکس های تولدانو است و دو عکس دیگر از فیلم جدایی اصغر فرهادی برداشته شده است. دیدن مجموعه عکس این عکاس کاملا خبر از یک سرقت آشکار می‌آورد

حالا که طی دو سال گذشته بر سر فیلم قهرمان جدلی بی‌پایان شکل گرفته است و گزارش نیویورکر هم جا به جا اشاراتی به این نوع تاثیرپذیری (بخوانیم سرقت) های فرهادی دارد، بازخوانی این موضوع ممکن است بسیاری از ابهام‌ها را برطرف کند.

*فقط می‌خواهم، او صادق باشد

در سطر ابتدایی مطلب نیویورکر آمده است: آزاده مسیح زاده از جمله افرادی است که معتقد است فرهادی از ایده او برای روایت «قهرمان» استفاده کرده است. مسیح‌زاده در مصاحبه با این مجله گفته که: «فقط می‌خواهم، او صادق باشد.»

ریچل اویو، نویسنده این مجله در گزارش تحقیقی خود به بررسی تمام فیلم‌های فرهادی پرداخته و مدعیات افراد دیگری غیر از آزاده مسیح‌زاده درباره برخی آثار دیگر فرهادی را نیز مورد تحقیق و تفحص قرار داده است.

در این گزارش تحقیقی، اسامی چند چهره سینمایی ایران، چون مانی حقیقی، عباس جهانگیریان، مصطفی پورمحمدی و... دیده می‌شود که به برررسی مسأله ارتباط میان ایده‌ها و موضوعات طرح شده در مراودات این افراد با فرهادی، با داستان فیلم‌هایی که فرهادی نوشته و ساخته، اشاره شده است.

گزارشگر مجله نیویرکر در گزارش خود بعد از معرفی مسیح‌زاده، به ماجرای حضور او در یک کارگاه فیلم‌سازی اصغر فرهادی که در موسسه فرهنگی هنری «کارنامه» برگزار می‌شده، اشاره می‌کند و بعد به شرح سابقه سینمایی فرهادی و تعدادی از آثار او برای مخاطب خارجی که احتمالاً او را به صورت جزئی نمی‌شناسد، می‌پردازد.

در این گزارش به نقل از مسیح زاده و چند تن از افراد شرکت کننده دیگر در این کارگاه سینمایی، شرحی از کلاس سینمایی فرهادی و چگونگی طرح قصه مستند مد نظر مسیح‌زاده که با قصه «قهرمانِ» فرهادی شباهت دارد، روایت شده است مبنی بر اینکه چطور این سوژه از طریق یک روزنامه‌نگار در شیراز دنبال شد و چندین نوبت مراحل ساخت آن به وسیله مسیح‌زاده، چگونه پیش برده شد.

«ریچل اویو» در گزارش خود به گفتگو با برخی همکلاسی‌های مسیح زاده پرداخته که روایت آن‌ها می‌تواند به مخاطب در راستی‌آزمایی این مدعا کمک کند. محمرضا شکری، سوژه مستند مسیح‌زاده که از همسرش طلاق گرفته و به دلیل بدهی مالی در زندان مشغول نقاشی است، هم از نظر آویو دور نمانده است.

گفتگو با مانی حقیقی درباره سال‌ها همکاری با اصغر فرهادی و ماجرای تولید «چهارشنبه سوری» بخش دیگری از این گزارش است اما نکته قابل توجه که از قول حقیقی در این گزارش نقل شده به فیلم «گذشته» مربوط می‌شود که از قول حقیقی گفته شده که اصل سوژه این فیلم با پیشنهاد او بوده است. حقیقی در بیان جزئیات بیشتر از این ملاقات می‌گوید که فرهادی به او وعده بازی در این فیلم را داده بود و حتی برای اینکه حقیقی امکان بازی در این فیلم را پیدا کند، در کلاس های آموزش زبان فرانسه نیز شرکت کرده است.

مصطفی پورمحمدی که در کارگاه فیلمنامه نویسی فرهادی در سال 88 حضور داشته، فرد دیگری است که در این گزارش از او نام برده شده است و می‌گوید، پس از نمایش «جدایی» در ایران، دوستانم طی تماسی با من گفتند که «جدایی» خط داستان مشابهی با فیلم کوتاه من دارد.

عباس جهانگیریان درباره «رقص در غبار» اشاراتی داشته است مبنی بر اینکه او، قصه‌ای مشابه فیلم‌نامه این اثر را نوشته و فرهادی قصه‌اش را خوانده و «رقص در غبار» را ساخته است. او گفته هر چند فرهادی نام من را در همه نسخه‌ها منتشر نکرد اما از فرهادی شکایت نکردم.

این گزارش تحقیقی - تفصیلی در حدود 30 صفحه از شماره اخیر مجله نیویورکر را به خود اختصاص داده است و در اینجا منتشر شده است.

گزارش نیویورکر از اتهام سرقت هنری علیه فرهادی 2
گزارش نیویورکر از اتهام سرقت هنری علیه فرهادی 3
گزارش نیویورکر از اتهام سرقت هنری علیه فرهادی 4