گلههای کامران پارسینژاد پس از ابتلا به کرونا
کامران پارسینژاد که از ابتدای مردادماه درگیر کرونا شده و مدتی نیز در بیمارستان بستری بوده است از وضعیت خود گفت.
این نویسنده و منتقد ادبی درباره وضعیت خود بعد از ابتلا به کرونا به ایسنا گفت: تقریبا از پنجم مرداد درگیر این بیماری شدم و از تاریخ 14 مرداد به مدت 11 روز در بیمارستان خاتمالانبیا بستری شدم و تا حالا (20 شهریور) درگیر این بیماری هستم. هنوز در خانه بستری هستم و دستگاه اکسیژن به من وصل است. موضوع بدی که وجود دارد این است که میزان اکسیژن خونم تغییری نکرده است. با توجه به اینکه بیمار زیاد است، دکترها مطبها را تعطیل کرده و در بیمارستان هستند، نمیتوانیم به راحتی به دکتر معالجمان دسترسی پیدا کنیم و اگر بخواهیم برای چکاپ به بیمارستان برویم، دستگاه اکسیژن را نمیتوانیم حرکت بدهیم؛ بنابراین مجبور شدم در خانه سر کنم تا ببینم وضعیت به چه شکل خواهد بود.
او در ادامه خاطرنشان کرد: نگاه جمعی به کرونا این است که زمانی که فرد در بیمارستان است همه حساس میشوند و وضعیت را دنبال میکنند اما زمانی که به خانه برمیگردد میگویند دیگر خوب شده و بیمار رها میشود. توجه نمیکنند که درمان ادامه دارد و بیمار در همان شرایطی است که در بیماستان بوده است. هفته پیش اکسیژن خونم به 81 رسید و به من گفتند باید به بیمارستان برگردی اما من جرأت نکردم این کار را کنم. فعلا صبر میکنم تا اکسیژن خون بالا برود.
پارسینژاد با تأکید بر هزینههای بالای بیمارستان بیان کرد: روز اولی که در بیمارستان بودم از صندوق اعتباری هنر تماس گرفتند که از طرف خود وزیر (سیدعباس صالحی) مأمور هستند تا هزینهها را تأمین کنند و مشکلات حل شود. آنها بر اساس وظیفه عرفی خود کارها را انجام دادند و برای ترخیص از بیمارستان کمی کمک کردند. خانه کتاب هم برای تأمین داروها کمک کرد. هزینه داروهایی که در بیمارستان خریداری کردم، من را مقروض کرد. مجبور شدم قریب به 50 میلیون تومان قرض کنم. اگر خودم پرداخت کرده بودم مشکلی نبود اما با توجه به اینکه از دیگران قرض کردم این اضطراب باقی مانده و در طول دو هفتهای که در منزل هستم به جای اینکه در آسایش باشم، متأسفانه تمام وقتم تماس با نهادها و مراکز دولتی است. واقعیت امر این است که به هیچ عنوان توانایی این را که مشکلات اقتصادی را رفع کنم، ندارم. تنها کسی که از ابتدای بیماری با من همراه بود و در شرایط کنونی هم همراهی دارد حسین قرایی است، البته او همیشه اخلاق همیاری و همراهی با نویسندگان را دارد و نسبت به ادبیات دلنگرانی دارد. اصرار هم دارد نامش را نیاورم. او صحبتهایی با آقای قمی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، داشت که او هم در تأمین هزینههای ترخیص بیمارستان به من کمک کرد. الان در دوران درمان هستم و تمام دوستان من را فراموش کردهاند و تنها حسین قرایی و مجتبی رحماندوست کسانی هستند که با من در اتباطاند و دنبال این هستند که بخش دوم مشکلات من یعنی بدهیهای ناشی از کرونا تأمین شود. این دوستان تمایلی ندارند که نامی از آنها برده شود اما من معتقدم انسانها باید قدر بشناسند و قدردانی کنند. خوبیها گفته شود تا فرهنگ همیاری ترویج پیدا کند تا در شرایط مشابه دیگران به این نوع همیاری ترغیب شوند.
او با اشاره به کمبود و گرانی داروهای کرونا اظهار کرد: هزینههای بیمارستان سرسامآور است. دارو نیست و اگر باشد قیمت بالایی دارد، دولت تلاش کند بخشی از هزینههای دارویی را تقبل کند. داروی رمدسیویر که باید به بیمار کرونایی تزریق شود هم کمیاب و هم خیلی گران است. داروی دیگری که باید تزریق میشد، اکتمرا بود که پسر من دو شب در مقابل هلال احمر ماند تا بتواند با قیمت هر کدام سه میلیون و چهار میلیون تومان گیر بیاورد. فکر میکنم انعکاس این خبرها میتواند کمک کند. صدای مردم عادی که به مسئولان نمیرسد مگر اینکه افرادی مثل ما مریض شوند و دوستان رسانه کمک کنند که از طریق ما این صدا به گوش مسئولان و متولیان برسد.
این نویسنده عضو انجمن قلم درباره حمایت این انجمن نیز گفت: متوقع بودم دوستان در انجمن حمایت کنند و من حمایت آنها را ببینم؛ جلسه مجازیای گذاشتند تا در این مورد صحبت کنند اما اعضای هیئت مدیره در این جلسه مصوبهای نداشتند و گفتند در این راستا نمیتوانند کمکی کنند و توانمندی لازم را ندارد زیرا اگر به فرد خاصی کمک کنند مجبورند به بقیه هم کمک کنند و نمیتوانند چنین کاری انجام دهند. من نظرم این بود این رویه اشتباه است زیرا مملکت در شرایط خاصی قرار دارد. معتقدم هیئت مدیره انجمن قلم باید رویهاش را تغییر بدهد و نباید حالت سکوت باشد و فعالیت گستردهای نداشته باشد. حداقل میتوانستند از سرمایه اندوختهشان، صندوق تعاونی داشته باشند تا در مواقع ضروری کمک کنند. البته نه در قالب وامهایی که میدهند و فرد حتما باید حضور داشته باشد و چک و سفته بدهد و در بیمارستان فرصت این کارها را ندارد. کسانی که در این انجمن هستند افراد بانفوذی هستند و میتوانستند حداقل تماسهایی داشته باشند اما این اتفاق نیفتاد. تنها دبیر انجمن، خانم راضیه تجار تماسهایی با مراکز دولتی و نهادها داشت که ثمری نداشت.
انتهای پیام