یادداشت | رابطه بین تعرفه و مصرف آب
از دیدگاه اقتصادی از میان روشهای فیزیکی، جامعهشناختی و اقتصادی برای مدیریت تقاضا و کاهش مصرف آب، استفاده از رویکردهای افزایش قیمت آب نسبت به برنامههای حفاظتی بدون مبنای قیمت، مقرون به صرفهتر بوده و از نظر نظارت و اجرا نیز مزایای بیشتری دارند.
خبرگزاری تسنیم - در طبقهبندی 10 ریسک و خطر مهم جهانی که در رأس نگرانیها و توجه قرار دارند، بحران آب از نظر میزان تأثیرگذاری در رده اول قرار دارد. در حال حاضر بسیاری از کشورها با بحران آب مواجه هستند و کشور ایران نیز از این مسئله مستثنی نیست؛ ایران کشوری خشک و کمآب است که با توجه به رشد جمعیت و منابع محدود آب، باید راهکارهای مناسبی برای مدیریت بهینه منابع اتخاذ شود.
یکی از راهکارهای موثر در این زمینه، مدیریت مصرف (تقاضا) است. برای مدیریت و کاهش مصرف آب، میتوان از روشهای فیزیکی، جامعهشناختی و اقتصادی استفاده کرد. روشهای فیزیکی شامل قطع و کنترل فشار است و روشهای جامعهشناختی شامل درخواستها، شیوههای زندگی و فعالیتهای قانونی در راستای کاهش مصرف بوده که از طریق رسانهها اطلاعرسانی میشود. روشهای اقتصادی نیز شامل تعرفههای آب، نصب کنتور و اندازهگیری جریان است. تأمین کنندگان آب، گزینههای زیادی برای ساختار قیمتگذاری آب در اختیار دارند.
انواع ساختارهای پایه تعرفه آب عبارتند از: 1- تعرفه تک بخشی که شامل "شارژ ماهیانه ثابت" و"قیمت بر اساس میزان مصرف" است. شارژ ماهیانه ثابت مستقل از حجم آب مصرفی بوده و در کشورهایی که منابع آب فراوان دارند، مورد استفاده قرار میگیرد. با توجه به اینکه در این ساختار تعرفه، حجم آب مصرفی اندازه گیری نمیشود، لذا هیچ انگیزهای برای محدود کردن مصرف وجود ندارد.
در رویکرد قیمت بر اساس میزان مصرف، سه دسته ساختار تعرفه وجود دارد:
الف) تعرفه حجمی که بر اساس مصرف واقعی بوده و میتواند یکنواخت باشد؛ این ساختار در استرالیا، اروپا و ایالات متحده وجود داشته و هزینه نهایی کوتاهمدت مصرف آب را مشخص میکند.
ب) تعرفه پلکانی که در طول یک محدوده مشخص از مصرف آب، قیمت و شارژ واحد ثابت است و زمانی که مصرف افزایش یابد، قیمت به حد بالاتر (بلوک افزایشی) و یا پایینتر (بلوک کاهشی) شیفت مییابد. تعرفه پلکانی افزایشی در کشورهای در حال توسعه و هم چنین ژاپن، اسپانیا و ایالات متحده مورد استفاده قرار میگیرد و انگیزه برای محدود کردن مصرف و حفاظت از منابع آب ایجاد مینماید. تعرفه پلکانی کاهشی در جوامعی که برای جذب صنایع تولیدی بزرگ در تلاشند، بکار گرفته میشود و بدیهی است که این روش، انگیزه و تشویقی برای حفاظت آب فراهم نمیکند.
ج) تعرفه خطی افزایشی که قیمت و شارژ واحد آب، با افزایش میزان مصرف به صورت خطی افزایش می یابد.
تعرفه دوبخشی که شامل دو بخش هزینه ثابت و هزینه جاری مصرف آب است.
این نوع تعرفه به طور گستردهای توسط بانک جهانی ترویج شده و دارای اهداف الف) بازیابی هزینهها از طریق بخش ثابت ب) دستیابی به بازدهی و بهره وری اقتصادی از طریق بخش مربوط به هزینههای جاری است.
رابطه بین تعرفه آب و مصرف به عنوان خاصیت کششی قیمت توصیف شده که میتواند با استفاده از ترکیبی از گرافهای مختلف نمایش داده شود. سادهترین فرم رابطه به صورت یک رابطه خطی بوده که در آن، با افزایش قیمت آب، میزان مصرف به صورت خطی کاهش مییابد. همچنین رابطه مصرف و قیمت آب میتواند به صورت منحنی باشد که در آن، با افزایش قیمت آب، میزان مصرف به صورت تدریجی کاهش مییابد.
بهترین شیوه نمایش رابطه تعرفه و مصرف آب، یک منحنی با سه ناحیه مشخص بوده که شامل یک ناحیه کشسان و دو ناحیه غیرکشسان است. در ناحیه کشسان به ازای یک افزایش (و یا کاهش) مشخص در قیمت، تقاضا و مصرف مقدار زیادی کاهش (و یا افزایش) مییابد و مشترکان به آسانی می توانند میزان مصرف خود را تنظیم کنند.
زمانی که قیمت از یک حدی افزایش پیدا میکند، کاهش مصرف با همان نرخی که قبلاً وجود داشت، رخ نداده و منطقه غیرکشسان ایجاد میشود؛ برای سطوح قیمت بالاتر از نقطه مشخص شروع منطقه غیرکشسان، افزایش قیمت تأثیر چندانی بر میزان مصرف ندارد چراکه تنها یک مقدار حداقل مصرف مورد نیاز برای هر مشترک وجود دارد.
از سوی دیگر، زمانی که قیمت از یک حدی کاهش پیدا میکند، افزایش مصرف با همان نرخی که قبلاً وجود داشت، رخ نداده و در نقطهای که میزان مصرف برابر حداکثر مقدار مشخص آب مصرفی مشترکان شود، ناحیه دوم غیرکشسان شروع شده و از آن پس، کاهش قیمت تأثیر چندانی بر میزان مصرف ندارد.
در استرالیا در اغلب ایالتها و شهرهای بزرگ، پس از اصلاح قیمتگذاری آب و معرفی تعرفههای دوبخشی در طول دهه 1990، میزان مصارف مسکونی بلافاصله کاهش یافت. به عنوان مثال پس از تغییر تعرفه آب، مصرف هر خانوار در طی 2 سال در Canberra به اندازه 14%، در Sydney به اندازه 12درصد، در Brisbane به اندازه 18 درصد و در Perth به اندازه 11 درصد کاهش یافت.
در ایالات متحده، ساختارهای تعرفه آب مسکونی از سال 1996 تا سال 2002، شامل تعرفه پلکانی افزایشی و کاهشی و تعرفه حجمی یکنواخت بوده است. مطالعات و تحلیل حساسیت تقاضای آب نسبت به قیمت نشان میدهد که به طور متوسط در ایالات متحده، یک افزایش 10 درصدی در هزینه نهایی آب میتواند میزان تقاضای آب مسکونی را در حدود 3 تا 4 درصد کاهش دهد (2007).
رویکردهای مدیریت آب معمولاً به صورت مسائل مهندسی بوده و کمتر در قالب یک مسئله اقتصادی مطرح میشوند. مدیران تأمین آب اغلب نسبت به افزایش قیمت آب به عنوان ابزاری برای حفاظت از آب، تمایل چندانی نداشته و در مقابل، پیاد هسازی تکنیکهای مدیریت تقاضا بدون مبنای قیمت از قبیل محدودیت در مصارف و استفاده از کاهندههای جریان، را برای حفاظت از آب بیشتر ترجیح میدهند.
از دیدگاه اقتصادی، از میان روشهای فیزیکی، جامعهشناختی و اقتصادی برای مدیریت تقاضا و کاهش مصرف آب، استفاده از رویکردهای افزایش قیمت آب (رویکردهای بر مبنای قیمت)، نسبت به برنامههای حفاظتی بدون مبنای قیمت، مقرون به صرفهتر بوده و از نظر نظارت و اجرا نیز مزایای بیشتری دارند. در مجموع تغییرات بلندمدت در شیوههای زندگی به منظور کاهش میزان مصرف آب، عموماً با استفاده از افزایش هزینههای آب همراه با مشارکت فعالیتهای روابط عمومی ایجاد میشود.
* سید علی سیدزاده، مدیرکل دفتر روابط عمومی و ارتباطات مردمی شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور