یک‌شنبه 20 آبان 1403

آبروریزی بزرگ در آموزش و پرورش / در دبیرستان‌های ایران چه اتفاقی افتاده است؟

وب‌گاه عرشه آنلاین مشاهده در مرجع
آبروریزی بزرگ در آموزش و پرورش / در دبیرستان‌های ایران چه اتفاقی افتاده است؟

صحبت‌های نیک‌نژاد با او نشان می‌داد که می‌توان در صحت امتحانات نهایی برگزارشده در برخی از مدارس شک کرد. او روایت چند معلم را از سال‌های مختلف تدریسشان جمع‌آوری کرد و در اختیار روزنامه قرار داد که بخشی از آنها را با هم می‌خوانیم. صحبت‌های نیک‌نژاد با او نشان می‌داد که می‌توان در صحت امتحانات نهایی برگزارشده در برخی از مدارس شک کرد. او روایت چند معلم را از سال‌های مختلف تدریسشان جمع‌آوری...

صحبت‌های نیک‌نژاد با او نشان می‌داد که می‌توان در صحت امتحانات نهایی برگزارشده در برخی از مدارس شک کرد. او روایت چند معلم را از سال‌های مختلف تدریسشان جمع‌آوری کرد و در اختیار روزنامه قرار داد که بخشی از آنها را با هم می‌خوانیم.

به گزارش عرشه آنلاین، مگر چه مبلغی جابه‌جا می‌شود؟ این را می‌پرسیم و رضایی می‌گوید: «نمی‌دانم. مبالغ درشت هستند... اما کسی متوجه نمی‌شود... داستان این‌طور است که مدیران مدارس غیرانتفاعی مذکور با مدیر مدرسه دولتی که حوزه امتحانی است، می‌بندند! من خودم مراقب بوده‌ام... سؤال و جواب را دستم داده‌اند... گفتند پخش کن»‌.

روزنامه شرق در گزارشی از بروز تخلفات در امتحان نهایی دبیرستان بزرگسالان خبر داد. در این گزارش به قلم "شهرزاد همتی" آمده است: «یک دبیرستان پسرانه مشهور در منطقه 8 تهران که حوزه امتحان نهایی بزرگسالان است، در اقدامی عجیب و کاملا طبقه‌بندی‌شده و سازمان‌یافته اقدام به فروش سؤالات به داوطلبان می‌کند». این گفته‌های یکی از معلمان این مدرسه است که به همراه چند نفر از اولیای دانش‌آموزان بارها به دفتر روزنامه آمده و با مدارک این خبر را برای گروه اجتماعی بازگو می‌کنند. قصه‌ای که می‌گویند دو سال است که در حال اتفاق‌افتادن است و با وجود اعتراض مکرر چند نفر از معلمان مدرسه به اداره و مراجعه به اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران، ارسال نامه به مدیرکل آموزش و پرورش، مراجعه به حراست و تهدید مدیریت دبیرستان راه به جایی نبرده است.

خبرنگار ما پس از مراجعه اولیه این افراد به روزنامه، بلافاصله با رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت وزارت آموزش و پرورش تماس گرفت و در‌این‌باره توضیح خواست. آموزش و پرورش ضمن تکذیب این ادعا تقلب و ارسال سؤالات به مدارس پیش از شروع امتحان را غیرممکن عنوان کرد.

این ماجرا باعث شد که روزنامه «شرق» برای انتشار این گزارش کمی تأمل کرده و مجددا مدعیان را به روزنامه دعوت کند. این ادعاها از طرف چند نفر از خبرنگاران بررسی و ضمن صحبت با پیش‌کسوتان آموزش و پرورش و اعلام آمادگی فرد مدعی مبنی بر اینکه ترسی از افشای نام خود نخواهد داشت، و همچنین صحبت با منابع مطلع در اداره آموزش و پرورش منطقه 8 تهران و دستیابی به مدارکی جدید، تصمیم به انتشار این گزارش گرفته شد.

این روزنامه هرچند بنا بر رعایت اخلاق از افشای نام مدعیان این اتفاق جلوگیری می‌کند اما تأکید می‌کند آنها آمادگی حضور در هر محکمه‌ای را داشته و نیاوردن نام آنها در مرحله اول نوشتن این گزارش تنها رعایت اخلاق حرفه‌ای است. مشروح این گزارش را در ادامه خواهید خواند.

یک تقلب کوچولو

تماس اول با تلفن شخصی خبرنگار اتفاق می‌افتد. مردی که میانسال به نظر می‌رسد، درباره تقلب گسترده در مدرسه‌ای می‌گوید که در منطقه 8 تهران واقع شده است. دبیرستان پسرانه... که مدیریت آن چند سالی است که تغییر کرده است. تغییر او در زمان تغییرات گسترده در آموزش و پرورش و پس از استقرار دولت سیزدهم اتفاق افتاد. او اصرار دارد در روزنامه حضور پیدا کند و در‌این‌باره صحبت کند.

روز بعد اولین دیدار در دفتر روزنامه با او و به‌تنهایی شکل می‌گیرد. کت و شلواری به تن دارد و میان‌بالاست. ته‌ریشی دارد و سبزه‌روست. سرش را بلند نمی‌کند. مذهبی است و همین باعث می‌شود که در سایه این اتفاقات بیشتر اذیت شود. می‌گوید: «قبل از امتحان مناسک مذهبی را به جا می‌آورند. من تنم می‌لرزد... مگر می‌شود آخر؟ مدام می‌پرسم شما که این‌قدر ادعای مذهبی‌بودن دارید، چرا این‌قدر راحت ترویج دروغ می‌کنید؟ می‌گویند: هر چیزی به جای خودش.... خوب همین می‌شود که مردم هم از بروز برخی اعمال می‌برند و هم از معلم.... اینها دروغ را ترویج می‌کنند... سؤال می‌فروشند و کسی جلوی‌شان را نمی‌گیرد». جزئیات ماجرا را از زبان مردی روایت می‌کنیم که در این گزارش با نام مستعار آقای رضایی می‌شناسیم. آقای رضایی نماینده چند نفر از اولیا و معلمان مدرسه است.

او در اولین دیدار می‌گوید: «اسم من را نیاورید، اما همه می‌دانند من معترضم و معلوم می‌شود. البته من ترسی ندارم و با شما همه جا می‌آیم... امتحانات نهایی به‌زودی برگزار می‌شود و با وجود اطلاع اداره از تخلفات اما این مدرسه دوباره حوزه امتحانی بزرگسالان شده... این گناه بزرگی است...». حالا قرار است با جزئیات، ماجرا را برای ما تعریف کند. رضایی می‌گوید: «این ماجرا معطوف به منطقه 8 نیست و قطعا در جاهای دیگر هم اتفاق می‌افتد. مسئله این است که برای بزرگسالانی که می‌خواهند دیپلم بگیرند، مدارس غیرانتفاعی به صورت پایلوت انتخاب می‌شود تا آنها در آنجا ثبت‌نام کنند و درس بخوانند. بیشتر تدریس از راه دور است. این دانش‌آموزان ثبت‌نام می‌کنند و مبلغی را پرداخت می‌کنند. سن افراد هم متغیر است، از 18 سال داریم تا 50 سال. از هر شغل و صنفی هم هستند. حالا چه اتفاقی می‌افتد؟ آموزش و پرورش برای اینکه روی نحوه گرفتن دیپلم این افراد نظارت داشته باشد، امتحانات آنها را به صورت نهایی و در حوزه امتحانی که جزء مدارس دولتی است، برگزار می‌کند. حالا مدرسه دولتی چه می‌کند؟ سؤال و جواب را به دست دانش‌آموزان می‌دهد! در همه منطقه‌ها هم این اتفاق معمول است.... از نظر من آنچه پخش می‌شود سؤال نیست؛ دروغ و کلاهبرداری است که پخش می‌شود. به دانش‌آموز می‌گویند شما با این روش می‌توانید به نتیجه برسید. این کار سود کلانی را برای مدیران مدارس دارد».

آبروریزی بزرگ در دبیرستان‌ها؛ ایران رفوزه شد

مگر چه مبلغی جابه‌جا می‌شود؟ این را می‌پرسیم و رضایی می‌گوید: «نمی‌دانم. مبالغ درشت هستند... اما کسی متوجه نمی‌شود... داستان این‌طور است که مدیران مدارس غیرانتفاعی مذکور با مدیر مدرسه دولتی که حوزه امتحانی است، می‌بندند! من خودم مراقب بوده‌ام... سؤال و جواب را دستم داده‌اند... گفتند پخش کن»‌.

در امتحان نهایی پایه دوازدهم؟ این را من می‌پرسم و او می‌گوید: «بله! در امتحان نهایی پایه دوازدهم... جالب اینجاست که بستگی به شانست کلید جواب‌ها را داری! یعنی رندومی سؤال و جواب از طرف مراقب پخش می‌شود. ممکن است شما کلیدی با 12 نمره دستت بیفتد، من با 16 نمره و همکار شما کلیدی با 20 نمره بگیرد.... خود تو هم که قبلا چیزی نخوانده‌ای و خیالت راحت است و اصلا بیشتر از 12 نمره‌ای که به دستت داده‌اند، بلد نیستی بنویسی». به گفته رضایی حتی برگه‌ها از طرف افرادی تصحیح می‌شود که هیچ ربطی به مدرسه ندارند. اتفاقی که در امتحان نهایی می‌افتد و بسیار عجیب به نظر می‌رسد. او می‌گوید: «مدیر مدرسه دولتی برگه را برای تصحیح در اختیار افرادی قرار می‌دهد که نه معلم هستند، نه گزینش شده‌اند و نه اصلا متخصص درس مربوطه هستند! هر ورقه‌ای که تصحیح می‌شود، در ازایش پرداختی انجام می‌شود. به این صورت است که بخشی از پول به مصحح داده می‌شود و مابقی در جیب مدرسه و مدیر آن می‌رود. تصحیح این ورقه کاری ندارد. دانش‌آموز از روی کلید نوشته و تصحیح برگه‌ای که از روی کلید پاسخ دارد که کاری ندارد! اصلا نیازی نیست دبیر فیزیک باشی و برگه را تصحیح کنی».

پیگیری می‌کنیم

ماجرا عجیب به نظر می‌رسد... چند نفر از خبرنگاران را که در روزنامه حضور دارند، دعوت می‌کنیم تا در تحریریه حضور پیدا کنند و صحبت‌های رضایی را بشنوند. رضایی می‌گوید: «این مسئله محدود به مدرسه نیست. یک سازمانی‌یافتگی دارد؛ جایی هست که سؤالات امتحان نهایی را پیش از ساعت مقرر به مدرسه می‌رساند، کلیدهای مختلف آماده شده تا رندومی به دانش‌آموز برسد. پس مسئله به مدرسه ختم نمی‌شود...».

رضایی می‌گوید: «شما ببینید اولیای مدرسه چه چیزی را به دانش‌آموز یاد می‌دهند؟ چه چیزی را پخش می‌کنند؟ چه راهی را به کارمندی یاد می‌دهند که آمده دیپلم بگیرد و استخدام رسمی شود یا ترفیع بگیرد؟ چه کاری با آن سیستمی می‌کند که این‌طوری دیپلم می‌گیرد؟ چه بلایی بر سر طرز تفکر او خواهد آمد؟ رشوه بده تا کارت راه بیفتد و رشوه بگیر تا باز هم کارت راه بیفتد. به نظرم آنها تا آخر عمر درگیر این ماجرا خواهند شد و همه امور را هم همین‌طور پیش می‌برند».

رضایی در پاسخ به این سؤال که در برابر مقاومت معلمان و کادر مدرسه واکنش مدیر چیست؟ می‌گوید: «او می‌داند که ما می‌دانیم. یک عده‌ای با خودش هماهنگ هستند. بقیه را هم نشنیده می‌گیرد. ماجرای جالب‌تر این است که تاریخ امتحان نهایی که از طرف وزارت آموزش و پرورش اعلام شده، به هر دلیلی به دل دانش‌آموز نمی‌نشیند! می‌آید و می‌گوید: من روز چهارشنبه که مثلا امتحان فیزیک داریم، نیستم. سفر هستم... مسئول می‌گوید: اشکالی ندارد! هزینه‌اش را می‌دهی؟ او هم قبول می‌کند.... دانش‌آموز به دفتر فلانی ارجاع می‌شود و حساب می‌کند و روز چهارشنبه که سفر تشریف دارند، یکی را می‌نشانند و برایش می‌نویسند! یا اصلا شما به هر دلیلی بدون اطلاع قبلی نیامدی امتحان بدهی. بعد به مدرسه می‌آیی و درخواست رفع مشکل می‌کنی... دوباره به دفتر فلانی ارجاع می‌شوی و حساب‌وکتاب می‌شود و نمره می‌گیرد...».

رضایی جرعه‌ای آب می‌نوشد و می‌گوید: «جالب اینجاست که طرف از دستگاه نظارتی می‌آید و می‌خواهد دیپلم بگیرد... این چطور می‌تواند ناظر ظریفی باشد؟ آخر این چه سیرکی است راه افتاده؟». این مدرسه پسرانه است و او می‌گوید مدارس دیگری هم هستند که این کار را انجام می‌دهند. او می‌گوید: «پس از به‌جا‌آوردن برخی مناسک در امتحان به داوطلبان گفته می‌شود که برای دادن امتحان 15 دقیقه وقت دارند! طبیعی هم هست... یک ربع از روی کلید می‌نویسند و همه چیز تمام می‌شود... بعضی حتی بلد نیستند بنویسند... مراقب برایشان می‌نویسد تا وقت تلف نشود».

او در پاسخ به این پرسش که خب تکلیف بازرسی چیست مگر بازرس‌ها به حوزه امتحانی سر نمی‌زنند؟ می‌گوید: «بازرسی زنگ می‌زند، به مدیر زنگ می‌زند که برای بازرسی می‌آییم. امتحان ساعت 10 شروع می‌شود و 10 و ربع هم تمام می‌شود. بازرس 10 و نیم می‌رسد و مدیر می‌گوید که جناب بازرس دیر رسیدی امتحان تمام شده... این کار چه ضربه‌ای می‌زند؟ من مثلا ریشم را می‌زنم و آستینم را کوتاه می‌کنم و این‌کاره هستم... برای منی که نگاه مذهبی دارم شاید عجیب نشود... آخر تو چطور رویت می‌شود ادعا کنی کارشناس مسائل مذهبی هستی و این کار را با مردم می‌کنی؟ این با آن نمی‌خواند...».

از او درباره پیگیری و شکایت به آموزش و پرورش سؤال می‌کنیم و او می‌گوید: «همه‌جا رفته‌ام... هرجایی که بگویید شکایت برده‌ام. نمی‌دانم چرا همه می‌گویند نمی‌توانیم یقه‌اش را بگیریم... چرا نمی‌توانند؟ امتحانات ناموس آموزش و پرورش است. چطور نمی‌توانید از آن حراست کنید؟ گفتم مگر نمی‌گویید نهج‌البلاغه می‌خوانید؟ امام علی گفته آبروی دروغ‌گو و متخلف را ببرید. این جمله را به آقای... مسئول... گفتم. مدام می‌گویند تو می‌خواهی یقه‌اش را بگیریم تکانش بدهیم؟ بله همین را می‌خواهم... باید تکانش بدهید تا این سیکل غلط از کار بیفتد...».

این اولین دیدار با آقای رضایی بود. او مدارک و مستندات را در اختیار ما گذاشت و ما قول پیگیری دادیم. اولین پیگیری ما گفت‌وگو با رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت وزارت آموزش و پرورش بود. او در پاسخ به ادعای مطرح‌شده گفت: «امکان چنین اتفاقی وجود ندارد. سؤال و جواب کی تقسیم می‌شود؟» ما روند را به زارعی توضیح دادیم و پاسخ دادیم و گفتیم قبل از شروع آزمون سؤال و جواب در اختیار متولیان امر قرار می‌گیرد. او توضیح داد: «اگر این ادعا درباره امتحان نهایی باشد کذب محض است و اصلا چنین اتفاقی نمی‌تواند بیفتد. قبل از آزمون من خودم هم چنین امکانی برای دسترسی ندارم. هر کسی هم که چنین ادعایی دارد با من نزد بالاترین محکمه بیاید. من درباره آزمون داخلی مدارس نمی‌توانم این ادعا را بکنم. اما چیزی که در دست من است را با قاطعیت پاسخ می‌دهم».

ما هم تجربه کردیم

محمدرضا نیک‌نژاد، فعال صنفی معلمان که به تازگی بازنشسته شده، حاضر شد با فرد مدعی صحبت کند و با او قرار بگذارد. صحبت‌های نیک‌نژاد با او نشان می‌داد که می‌توان در صحت امتحانات نهایی برگزارشده در برخی از مدارس شک کرد. او روایت چند معلم را از سال‌های مختلف تدریسشان جمع‌آوری کرد و در اختیار روزنامه قرار داد که بخشی از آنها را با هم می‌خوانیم.

نسرین معلمی است که در یکی از مناطق تهران تدریس کرده و می‌گوید: «آنجا روابط جور دیگری بود؛ مثلا مادر دانش‌آموز پرستار بود و مادر همکار ما هم مریض بوده. این پرستار به منزل معلم رفته و کارهای تزریقات و این‌طور چیزها را انجام می‌داد. در ازایش هم خانم پرستار می‌گفت بچه من در فلان درس مشکل دارد و جواب سؤالات نهایی در اختیارش قرار می‌گرفت». به گفته معلمان این مسئله در مدرسه پسرانه رایج‌تر است. دهقانی معلم یک مدرسه می‌گوید: «ما در منطقه 3 تهران هستیم. من در مدرسه غیرانتقاعی درس می‌دهم و دانش‌آموزان شبانه را مدرسه ما می‌گیرد و بعد آنها برای امتحان نهایی به مدارس دولتی منطقه می‌روند. چرخش مالی خرید و فروش پاسخ امتحان نهایی در این مدارس چیزی حدود 500 میلیون تومان است...».

یکی دیگر از معلمانی که ترجیح می‌دهد نامی از او در گزارش نیاید می‌گوید: «یک سالی ساعت هشت صبح، یکی از اعضای شورای شهر به خانه ما آمد. برگه نهایی شیمی و پاسخ‌نامه مهر‌شده را آورد که خواهرم برایش جواب‌ها را بنویسد و قبل از اینکه برگه‌ها جمع بشوند برگه را به مدرسه برده و تحویل دخترش بدهد. خواهرم ننوشت و دعوا شد. این درس شیمی بود و من نمی‌دانم بقیه امتحانات را پیش کدام معلم بردند. یک بار هم مردادماه رئیس حوزه تصحیح به من زنگ زد که یک دانش‌آموز 75/0 کم دارد تا فیزیک را پاس کند. گفتم مگر حوزه بسته نیست؟ گفت شما ساعت دو بیایید. من ترسیدم تنهایی بروم. با برادرم رفتیم؛ در حوزه دیدم همکار شیمی آقای... از حوزه درآمد! خیلی شک کردم. با برادرم رفتیم داخل، برگه مذکور را تحویلم دادند. دقیق یادم نیست که نمره‌اش دو ونیم یا دو و هفتادوپنج بود. طوری که من تعجب کردم... آن موقع حساب کردم که مستمر اول و پایانی اول و مستمر دوم به دانش‌آموز 20 داده‌اند.... این نمره × 6 می‌شد، و جمعا پاس می‌شد. برگه چند خط، و چند رنگ خودکار و... افتضاح بود. خلاصه با بدبختی 75/0 نمره دادم و از حوزه بیرون آمدم.

جلوی در دبیر زیست خانم... را دیدم. گفتم: زهرا چی بهت گفتند؟ گفت: گفتند یک دانش‌آموز 75/0 نمره می‌خواهد. دیگر مطمئن شدم که کار خلاف در حال انجام است. خلاصه کنجکاوی کردم و فهمیدیم که یک گردن‌کلفت شهر، خرداد ماه پسرش دوبی بوده. با همکاری مدیر و معاون و ناظر جلسه برگه‌هایش را سفید فرستاده‌اند حوزه وقتی همه امتحانات تمام شد و نمرات رد شد و همه چیز تمام شد، قبل از پلمب حوزه (مردادماه) تند تند برگه‌هایش را درآوردند و برایش نوشتند و... خلاصه؛ پسر دیپلمش را گرفت. آن زمان گفتند پدرش چهار، پنج نفر را خریده... و الان من و آبا و اجدادم را با پول پدر مرحومش می‌خرد...».

همه می‌دانند

از طریق یک خبرنگار آموزش و پرورش با کارمندی در اداره آموزش و پرورش منطقه 8 ارتباط می‌گیریم. حاضر به صحبت تلفنی نیست، می‌ترسد صدایش ضبط شود. با او و رابط در ساندویچی بهشتی قرار می‌گذاریم. بندری سفارش می‌دهد و جلوی ما می‌نشیند. تلفن‌های همراه را در ماشین گذاشته‌ایم تا خیالش راحت شود. نوشابه را سر می‌کشد و می‌گوید: «چیز پیچیده‌ای نیست؛ ربطی هم به منطقه ما ندارد. همه می‌دانند. این مدرسه هم یکی از بقیه است. به هر حال کارمندی که به او وعده داده‌اند اگر دیپلم بگیری و بروی بدون کنکور دانشگاه آزاد یک رشته معمولی قبول شوی، آن وقت فلان جا مدیر می‌شوی، معلوم است، راه داشته باشد مدیران کل را هم می‌خرند. من نمی‌دانم شما چرا این‌قدر تعجب کردید و پیگیر شدید...».

خب چرا وقتی چند نفر شکایت کردند و پیگیری کردند اداره بازخواست نکرده؟ من می‌پرسم و می‌گوید: «از چه کسی بازخواست کنند. من که بگویم شما نمی‌توانی بنویسی پای چه کسانی گیر است. کاسبی می‌کنند. مدیر مدرسه هم زیر دست یکی دیگر است. به نظرم تهش چیزی نمی‌شود. مگر مدرسه... باز هم حوزه نشد؟ سال دیگر هم می‌شود». گاز درشتی به ساندویچش می‌زند و با همکار رابط ما دست می‌دهد و از رستوران خارج می شود....

تماس‌های رضایی با روزنامه تمامی نداشت. او مجددا به همراه یکی از همکاران و یکی از اولیا به دفتر روزنامه آمدند و در دفتر مدیرمسئول جلسه گذاشتیم. رضایی تمام جزئیات را موبه‌مو توضیح داد. او گفت: «به هر حال این یک کار سازمان‌یافته است و منحصر به مدیر مدرسه نمی‌شود. آقای زارعی درست می‌گوید که سؤالات بین پنج تا 10 دقیقه قبل از شروع امتحان به مدارس می‌رسد. اما او درباره خاص‌بودن روابط در این مدرسه چیزی نمی‌داند. این سؤالات خیلی قبل از شروع امتحان در کاور مهر و موم با کلید سؤالات در مدرسه پخش می‌شود. کسی که از کانال خاص می‌خواهد کار کند 10 دقیقه قبل سؤال به دستش نمی‌رسد. ما اصلا نیازی نیست دنبال سؤال و جواب باشیم. مدرسه ما مدرسه خاصی است با روابط خاص. جالب اینجاست که مدیر ما می‌گوید: دیدید این همه تلاش کردید باز هم حوزه امتحانی را به این مدرسه دادند. حداقل در هر امتحان 200 تا 300 دانش‌آموز در این حوزه هستند. شما ببینید دروغ چگونه پخش می‌شود».

رضایی نام افراد زیادی را در مستندات خود دارد. از حراست مناطق تا مدیران بخش‌های مختلف آموزش و پرورش. او بارها تأکید کرده که حاضر است حتی مصاحبه تلویزیونی انجام دهد. در امتحان اخیر می‌خواستند به او مرخصی اجباری بدهند تا به قول خودش موی دماغ نباشد. این گزارش پیش‌تر از این باید منتشر می‌شد که با اتفاقات اخیر در کشور و سقوط بالگرد ریاست‌جمهوری و فرایند ثبت‌نام کاندیداها به تأخیر افتاد.

مستندات تخلفات گسترده این مدرسه نزد ما محفوظ است. تخلفاتی که محدود به نحوه برگزاری امتحانات نهایی نیست؛ از پول‌شویی گسترده تا خطاهای محرز انضباطی و به‌کارگیری افراد غیرمتخصص در مدرسه. هنگام خروج رضایی از دفتر روزنامه از او پرسیدیم چرا این کار را می‌کند؟ از چیزی نمی‌ترسد؟ او گفت: «به معلم‌ها خیلی ناسزا می‌گویند... خیلی تهمت می‌زنند و بد و بیراه می‌گویند... من خواستم بگویم معلم‌های شریف زیادند... صدایشان باشیم».

منبع: شرق هم اکنون دیگران می خوانند -->

بیشتر بخوانید

آبروریزی بزرگ در آموزش و پرورش / در دبیرستان‌های ایران چه اتفاقی افتاده است؟ 2