دوشنبه 5 آذر 1403

آتش‌بیار اغتشاش؛ مُهر جدیدی بر پیشانی برخی سلبریتی ها

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
آتش‌بیار اغتشاش؛ مُهر جدیدی بر پیشانی برخی سلبریتی ها

در ایران و در جریان اتفاقات اخیر عملکرد چهره‌های مشهور نه‌تنها کمکی به کاستن از التهابات نکرده است بلکه عملا لیدری برخی اغتشاش‌ها که در انقلاب‌های رنگی نیز مسبوق به سابقه بوده است را تداعی می‌کند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ سیاست ماجرای عجیبی دارد؛ شهید چمران می‌گوید:«وقتی شیپور جنگ نواخته می‌شود، مرد از نامرد شناخته می‌شود.» این حکایت این روزهای بارز سیاست، ورزش، فرهنگ و هنر ایران است. در روزهای تلخی که اغتشاشگران فضای رها شده مجازی را در چنبره خود گرفته و جمع اندک خود را «زیاد نمایی می‌کنند»، برخی از به‌اصطلاح «سلبریتی‌های» عمدتا بدون آگاهی و دانش از فضای سیاسی از سوی این فضا شکار شده و به دام جوسازی و حتی همراهی با ضد‌انقلاب می‌افتند. مسئله‌ای که نشان می‌دهد افراد مشهور دیرزمانی است در جنگ نرم مغلوب شده و اینک به‌عنوان سربازانی «کر و کور» در خدمت جریانی قرار گرفته‌اند که ابایی در بیان اینکه اصل نظام را هدف گرفته‌اند، ندارند. در گزارش پیش‌رو؛ به بررسی عملکرد برخی سلبریتی‌ها در جریان اغتشاشات اخیر پرداخته‌ایم.

جَو زده‌ها در بزنگاه سیاست

مسعود کیمیایی که فیلم‌های اخیرش با استقبال چندانی مواجه نشده است، حالا به نظر می‌رسد وارد ماجرایی شده است که از آن چندان خبر ندارد! او در جملاتی که آشنا به‌نظر می‌رسد و از زبان مهندس شکست خورده انتخابات ریاست‌جمهوری سال 88نیز مشابه آن به گوش رسیده است، کسانی که مأموران پلیس، مساجد، خودروها و... را به آتش می‌کشند «مردم» می‌نامد. او آتش زدن مأموران پلیس را تصمیم مردم می‌داند و آن را محکوم نمی‌کند. عمق بی‌اطلاعی و جو زدگی کیمیایی را می‌توان در اظهارات عجیب او از روند اتفاقات اخیر جست‌وجو کرد: «این دختر آمد تهرون تک و تنها! و کشتنش!» او که ادبیاتش در دهه40 باقی مانده است، از «ورکشیدن پاشنه کفش‌ها» می‌گوید و از دروغ نگفتن به مردم. اتفاقی که خود در اظهاراتش مرتکب آن شد و مدعی شد مهسا تنها به تهران آمده و بعد او را کشته‌اند. درحالی‌که هیچ مرجعی قتل مهسا را تأیید نکرده است. با این حال، تعداد جَو زده‌های این روزهای سینمای ایران را نباید محدود به کیمیایی دانست. «شهاب حسینی» هم یکی دیگر از این سلبریتی‌هاست که صید جَو ناشی از ناراحتی درگذشت مهسا امینی شده است و او را به سمت واکنش کشانده است که از حقیقت فرسنگ‌ها فاصله دارد. از سوی دیگر، تخمین اشتباه از تغییر زمین بازی، برخی‌ها را که سال‌هاست به کنجی رفته‌اند مترصد آن کرده تا از آب گل‌آلود ماهی درشت صید کنند و هنرهای! خود را که با بالا رفتن سن دیگر به‌کار کسی نمی‌آید در جای دیگری عیان کنند. هنرهایی که به گفته برخی از همین افراد منجر به تعرض به خودشان شده است. «کتایون ریاحی»، بازیگری با 62سال سن و 2 ازدواج ناموفق چندی است در این فضا با استفاه از آن در حال زیست رسانه‌ای است. او این روزها با ادعای «سوگ زنان ایران» کشف حجاب کرده است، در همکاری مستقیم با رسانه ضد‌انقلاب سعودی اینترنشنال از این سخن به میان می‌آورد که هرگز حجاب نداشته است. ادعایی که البته با شکایت برخی عوامل یک سریال تلویزیونی که بیش از 2دهه قبل ریاحی بازیگر آن بوده است و منجر به ابطال پروانه بازیگری‌اش از سوی خانه سینما شد همخوانی دارد. گرچه ریاحی چندی پیش در ادعایی رسانه‌ای از «تعرض» به‌خودش در آن سال‌ها خبر داده اما این ادعا به اتهام «دروغگویی» در دادگاه در حال بررسی است. با این حال، ریاحی به شکل زیرکانه‌ای به رسانه ضد‌انقلاب اینطور کد می‌دهد که حجاب‌نداشتنش سبب ممنوع‌الفعالیتی او شده است: «من 20سال است کار نمی‌کنم و ممنوع الفعالیت هستم. انتخاب من از امروز نداشتن حجاب است.» بازیگری که مجوز بازیگری‌اش را به هر دلیلی که اهالی سینما خود بهتر می‌دانند از دست داده است در تلاش است با سناریوسازی از خود تصویری زنده و به روز بسازد. تصویری که به‌نظر نمی‌رسد با سابقه ای که از این به‌اصطلاح «سلبریتی بیرون شده از دایره بازیگران» وجود دارد، بتوان آن را ساخت.

بازی خورده یا بازی‌ساز؟

در شرایطی که فضای سیاسی و رسانه‌ای کشور ملتهب و عناصر ضدانقلاب در حال تهییج افکارعمومی برای ایجاد آشوب، فتنه‌انگیزی و بلوا در کشور است، چهره‌های شناخته شده نقش مهمی در جامعه برای آرام کردن فضای عمومی و نیز ایجاد کانال برای مطالبه‌گری از مجراهای قانونی هستند. چهره‌های مشهور در این میان نقش و مسئولیت مهمی بر عهده دارند. با این حال، در ایران و در جریان اتفاقات اخیر عملکرد چهره‌های مشهور نه‌تنها کمکی به کاستن از التهابات و احساسات و هدایت آن به مسیر درست و قانونی نکرده است بلکه عملا لیدری برخی اغتشاش‌ها که در انقلاب‌های رنگی نیز مسبوق به سابقه بوده است را تداعی می‌کند. «علی کریمی» یکی از همین چهره‌هاست. او که این روزها از سوی اغتشاشگران تشویق می‌شود با خط دادن به آنان تلویحا از کشتن مأموران امنیتی حمایت کرده است. کریمی گرچه مدعی شده است منافق و ضد‌انقلاب نیست اما در عمل مدیریت جریان اغتشاش و کمک به آنها را در دستور کار دارد. انتشار محتواهایی با مضامین نفرت‌انگیز، تهییج کننده، مشوق حمله به مراکز امنیتی و مأموران انتظامی و ده‌ها اقدام دیگر را می‌توان ازجمله اقدامات این فوتبالیست سابق دانست. فوتبالیستی که درزمین چمن حریفان را دریبل می‌زند اما در زمین سیاست دریبل دوطرفه خورده است.

نان به نرخ روزخورها

گرچه در فضای کنونی سیاست ایران، باید همیشه منتظر اتفاقات جدید بود اما برخی در این میان همیشه یک پای برد هستند. در ماجراهای اخیر برخی چهره‌ها مانند «مهران مدیری» را می‌توان ازجمله این دسته از افراد به شمار آورد. چهره ای که نشان داده است «مرد همه دوران‌ها» ست! مدیری که چند فصل از برنامه «دورهمی» را تولید کرده است و اکنون فصل پنجم آن در حال پخش است در ویدئویی خواهان آن شده است که دورهمی پخش نشود! البته این تقاضای مدیری عجیب است. مدیری تمام پولی را که بابت ساخت دورهمی باید دریافت می‌کرد قبلا گرفته است و عملا مالک آن نیست. ادعایی که مدیری درحمایت از اغتشاشگران مطرح کرده روغن ریخته‌ای است که نذر امامزاده شده است. مدیری اما در این ماجرا تنها نیست. چهره‌هایی مانند او در دنیای ورزش، فرهنگ و هنر هستند که در هر بزنگاهی رنگ و رویی تازه به‌خود گرفته و نان خود را در چنین فضایی جست‌وجو می‌کنند. نان به نرخ روزخورهایی که این بازی را به‌خوبی یاد گرفته‌اند.

چرا باید در مورد همه چیز نظر بدهیم؟

شاید بهترین پایان برای این گزارش جملات «پگاه آهنگرانی» بازیگر فیلم‌هایی مانند «دختری با کفش‌های کتانی» و «دربند» باشد که در گذشته در برخی حوزه‌های اجتماعی و سیاسی فعال بوده است. این بازیگر سینمای ایران چندی است از کناره‌گیری خودش از عرصه اظهارنظرات سیاسی و اجتماعی در فضای مجازی خبر داده است. او در یک گفت‌وگوی تصویری، از بازیگرانی که در فضای مجازی درباره همه چیز اظهارنظر می‌کنند انتقاد می‌کند و می‌گوید: «خیلی وقت است که نه در فضای مجازی هستم، نه از کسی حمایت کرده‌ام و نه حرفی زده‌ام، البته این از سر ترس نیست زیرا حمایت از چهره‌های سیاسی ترسی که ندارد هیچ، اتفاقا بعدا امتیازاتی هم می‌توانی بگیری.» آهنگرانی ادامه می‌دهد: «بازیگران فکر کرده‌اند چون چند میلیون دنبال‌کننده دارند حق دارند درباره همه چیز حرف بزنند، مگر ما که هستیم و چه برتری‌ای نسبت به دیگر مردم داریم که باید راجع به همه چیز نظر دهیم؟»