آقاغفار: رسانههای خارجنشین راهی جز جنگزده نشان دادن شهرهای ایران ندارند
به گزارش خبرنگار حوزه کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، اتفاقات اخیر کشور و خرابیهای که در سطح شهر به جا گذاشت و جان عدهای را گرفت، بیش از هر چیزی ابتذال ذاتی اپوزوسیون جمهوری اسلامی را نمایان کرد. جریانی که با وقاحت تمام در فضای مجازی با دروغپراکنی دست وپا میزند و چیزی جز سیاهنمایی نسبت وضعیت کشور ندارد. اغراق به حدی میرسد که گویی تهران چون دیرالزور خرابهای است و وجب به وجب آن جنازه آدم! درباره ضعف معرفتی و جایگزینی آن با دروغ در جریان مقابل نظام، با علی آقاغفار، نویسنده، روزنامهنگار و سردبیر پیشین خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفتوگویی داشتیم که حاصل آن را در ادامه میخوانید.
علی آقاغفار
بهانه باشد تا اغتشاش بشود
علی آقاغفار در ابتدا گفت: درگیری و اغتشاش در کشور ما هرچند سال یک بار اتفاق میافتد و معمولاً جرقه این اتفاقات با یک بهانهای شکل میگیرد. یعنی جریانات مخالف اکثر مواقع برنامهریزیهای خود را انجام داده و از ظرفیت برخی جوانان و رسانههای خود استفاده میکنند تا شرایط آماده درگیریها بشود و پس از آن بهانه مورد نیاز را از جامعه دریافت کنند تا برای پیشبرد اهداف خود دلیلی داشته باشند.
وی افزود: این بهانه میتواند یک بار گرانی بنزین باشد، بار دیگر گرانی تخم مرغ یا فوت مرحومه مهسا امینی. طبیعی است که ما میلی به دادن بهانه به دست جریانات مخالف نداریم، اما آنها میگردند و اگر لازم باشد بهانهای به وجود میآورند تا مستمسکی برای پیشبرد اهداف خویش پیدا کنند.
اشک تمساح به سبک این روزها
این پیشکسوت عرصه فرهنگ ادامه داد: اینها امروزه به بهانه ناراحتی از فوت مرحومه امینی به خیابانها آمدند و مثلا ابراز ناراحتی میکنند، اما سوال اصلی این است که چرا این ابراز ناراحتیها در موارد دیگر و برای از دست دادن جوانان بیگناه دیگر ظاهر نمیشود؟ مثلاً همین چند وقت پیش طی حادثه متروپل آبادان تعداد از انسانهای بیگناه جان خود را از دست دادند، چرا ابراز ناراحتی آنها منجر به آشوب و شورش نشد؟ جواب این است که موعد اغتشاش در آن موقع فراهم نبوده است و اساساً زمان، زمان آشوب نبود.
آقاغفار بیان کرد: این جریانات قابل مقایسه با نهضت انقلابی سال 57 نبوده و نیست. مثلاً در انقلاب 57 و طی روند آن ما دارای شعارهایی بودیم که معنای آن مشخص بود. وقتی میگفتیم «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» تصور روشنی از هر کدام از این سه مولفه انقلاب داشتیم. فارغ از این، موضوع جریان انقلابی سال 57 از یک رهبری واحدی برخوردار بود که از طریق کانالهای مورد اطمینان، ارتباط خود را با مردم حفظ کرده بود. همچنین همراهی اکثریت مطلق مردم با انقلاب و مخالفت اکثریت مطلق افراد حکومتی با نظام شاه، از مهمترین شاخصههایی بود که انقلاب را در روند پیروزی یاری رساند.
شعارهای بیسر و ته
وی افزود: از آن طرف وقتی به شعارهای این روزهای اغتشاشگران نگاه میکنیم با عبارت «زن، زندگی، آزادی» مواجه میشویم؛ عبارتی مبهم و گنگ. خب اگر زن در این شعار آمده یعنی چه؟ آیا آنها زن میخواهند؟ اگر زن میخواهند که آقایان باید این شعار را بدهند، نه خانمها؟ از این گذشته کلمه آزادی در این شعار معنا ندارد؛ اساساً چه تصور و چه مبنایی از سوی این اغتشاشگران متوجه آزادی است؟
اینهمه مدعی هست، رهبر چه کسی است؟
آقاغفار گفت: آن جوانی که به کف خیابانها میآید و شعار میدهد، نمیداند که فردای سقوط جمهوری اسلامی تمام گروهها برای خود مدعی هستند و حاضر نیستند کسی جایشان را بگیرد. مریم رجوی، سرکرده گروه تروریستی مجاهدین خلق گفته بود اگر مردم بخواهند من رئیس جمهور آنها خواهم شد! دویست و خردهای شبکه در فضای ماهواره فعالیتهای ضدنظام را پیگیری میکنند و همگی آنهامدعی پست و مقام در فردای بعد از جمهوری اسلامی هستند.
مریم قجر عضدانلو، معروف به مریم رجوی
انقلاب 57 را نمیتوان با این جریانات یکی دانست
او بیان کرد: یعنی به طور کلی ما با جریانی مواجهیم که هیچ یک از مولفههای فرآیند انقلابی و هدایتگر را ندارد. خیلی از این جوانان که از سر هیجان به کف خیابانها میآیند وقتی دستگیر میشوند، بلافاصله اظهار ندامت میکنند و از کرده خویش پشیمان میشوند. درست برعکس آنچه در فرآیند انقلاب 57 بود؛ چرا که آن جریان و نهضت دارای پشتوانه فکری و معرفتی بود.
سلبریتیهایی که گدایی مهاجرت میکنند
این فعال رسانهای افزود: موضوع دیگر هم بحث سلبریتیهاست؛ کسانی که دنبال بهانهاند روسری از سر خود بردارند یا دنبال بهانه و دلیلی محکم میگردند که فرآیند مهاجرتشان به خارج را بتوانند سرعت بدهند. همه ما میدانیم که مهاجرت، کار امروز و فردا نیست، بلکه مراحلی طولانی دارد. آن کسی که این شکلی در اعتراضات موضعگیری میکند و فردا از خارج یا رسانههای دشمن ایران سر در میآورد، معلوم است که از چند وقت قبل به دنبال هر کاری بوده تا برای خود اعتباری کسب کند.
باید فضای گفتوگو را تشکیل داد
سردبیر پیشین خبرگزاری ایبنا اشاره کرد: به عقیده من این جریانات یک سیر کور و بیثمری است که برنده آن کسانی هستند که در خارج از کشور آتشبیار معرکه میشوند و گویی میخواهند با قربانی کردن جوانان ما و انداختن آنها به جان یکدیگر به قدرت برسند. البته از طرفی باید پذیرای مشکلات و نواقص موجود هم باشیم. طبیعی است که اوضاع اقتصادی و معیشتی و گرانیها مثل فنری جمع میشود و در چنین مواقعی آن خشم رها میشود. از طرفی دیگر باید در فضای آموزشی فضای گفتوگو و مدارا هم فراهم کنیم، تا با گفتوشنود و تمرکز بر نظرات یکدیگر به جمع بندی و نتیجه برسیم.
تهران، سراسر خون و آتش!
آقاغفار افزود: شاید جوانی که از سر برخی هیجانات به کف خیابان میآید، چنین تصوری داشته باشد که میتوان نظام را سرنگون کرد و به پیروزی رسید، اما حقیقت ماجرا برای هدایتکنندههای این اغتشاشات که رسانههای خارجنشین باشند، طور دیگری است. آنان میدانند که این تحرکات سرانجام خاصی نخواهد داشت و مجبورند به نوعی فضای هرروزه جامعه را ملتهب و خطرناک نشان دهند. برای همین، دائماً تقاضا دارند که از گوشه و کنار ایران برایشان فیلم از درگیریها ارسال شود. گویی امروز در تهران خون و آتش و دود سراسر شهر را گرفته است؛ در صورتی که مردم زندگی خودشان را میکنند و زندگی در شهر جریان دارد.
او گفت: همانطور که گذشت ضعف و نقص فرهنگی و تبلیغاتی ما یکی از جدیترین عواملی است که میتواند فرصت را برای طرف مقابل فراهم آورد. وقتی هر روزه به وسیله روشها و کلیشههای قدیمی دست به تبلیغ و بیان موضوعات فرهنگی زدهایم، طبیعی است که نسل جوان آنها را قبول نکند و پس بزند. فرق اساسی ما و دشمن در این است که آنها سالها روی ذهن مخاطب خود به طور مستقیم و غیرمستقیم کار کردهاند و در زمان مناسب چون این روزها آن پیادهنظام را به کف خیابانها میکشند.
پایان پیام /