آقای وزیرکار! دختر جوانم روی دستانم در بیمارستان میلاد جان داد / شکایت به کجا برم؟
پدری که دخترش را در بخش دیالیز بیمارستان میلاد از دست داده در نامه ای سرگشاده به وزیرکار از نابسامانی این بیمارستان نوشت.
به گزارش اقتصادنیوز او در روزنامه اعتماد نوشت:
آقای وزیر؛ سهشنبه گذشته - هفتم آذر ماه - درست ساعت 17 و 35 دقیقه در بیمارستان میلاد و در آغوشم؛ تنها فرزندم در اوج جوانی از دست رفت. آنقدر تند که گویی صاعقه مرگ ساقه جوان درخت زندگانی دخترم را به آتش کشید و سوخت.
اکنون یک هفته از این داغ گذشته است، بیتردید در آن سهشنبه نحس دیگرانی هم در بیمارستان میلاد و سایر بیمارستانها داغدار عزیزانشان شدهاند؛ اما آنچه بر سر فرزند من آمد داستانی سخت جگرسوز است. باید به اطلاع مقام عالی وزارت برسانم، تاسفبرانگیزترین وضعیت درمانی را در بزرگترین بیمارستان فوق تخصصی سازمان تامین اجتماعی تحت مدیریت شما دیدم.
آقای وزیر؛ پس از 27 سال پرداخت بیمه تامین اجتماعی، این اولینباری بود، فرزند دلبندم را بنا به شرایط بیماری و نیاز توأمان به دیالیز و مشکلات تنفسی به توصیه دوستانم به بیمارستان میلاد میبردم. در این نزدیک به سه دهه کوچکترین استفادهای از مراکز درمانی تامین اجتماعی که اکنون دریافتهام چقدر بیسر و صاحب هستند، نکرده بودم. کاش اینبار هم هرگز به بیمارستان میلاد نرفته بودیم.
آقای وزیر؛ دخترم با مشکلات تنفسی دو روز در اورژانس بیمارستان کوچکترین دارویی نگرفت، تنها و تنها از او رگگیری کردند. پس از 48 ساعت، نیمه شب به بخشی غیرمرتبط در طبقه 11 بیمارستان و بخش جراحی مغز و اعصاب مردان! منتقل شد. باز هم بیدستور دارو و ما مستاصل و نگران به هر دری زدیم.
آقای وزیر؛ شما تاکنون مستاصل و نگران به هر دری زدهاید تا برای فرزند بیمارتان که مشخص شده عفونتی روی دریچه قلب دارد در بزرگترین بیمارستان فوق تخصصی کشور که 27 سال به آن حق بیمه پرداختهاید، دکتری بیابید؟ دارویی طلب کنید؟ التماس کنید؟ امیدوارم یکبار تجربه کنید.
آقای وزیر؛ صبح سهشنبه به ایستگاه پرستاری بخش مغز و اعصاب مردان اعلام کردیم دخترم که در ایام کرونا و نبود واکسن (یادتان که هست؟ یا اینکه شما هم به دلیل مسوولیت سنگینی که آن زمان داشتید، واکسن سفارشی زده بودید؟) کلیهاش از دست رفت و از نیمه دوم سال 99 مجبور به تحمل رنج دیالیز بود، باید دیالیز شود.
از صبح سهشنبه، باید دخترم که بیدارو و درمان در بخش مردان رها شده بود باید دیالیز میشد، اما عاقبت ساعت 17 و 30 دقیقه آن هم نه با پیگیری کادر پرستاری بخش 11 که با دیدن چندین واسطه از بیرون بیمارستان، به بخش دیالیز منتقل شد.
آقای وزیر؛ سختترین و تلخترین قسمت داستان مرگ فرزندم اینجاست که بیماری که باید در بخش مراقبتهای ویژه بستری میشد در مقابل خواهشها و التماسهای مکرر من و همسرم و نامزد ناکام او با ویلچر بدون همراهی پزشک و تنها به همراه بهیاری که حتی اکسیژن برای بیماری در این سطح به همراه نداشت به بخش دیالیز منتقل شد. ما سراسیمه به دنبال دخترم روان شدیم، اما دریغ که پرونده بیمار نرسیده بود.
آقای وزیر؛ دخترم در بخش دیالیز جان داد، در آغوش من و در حالی که دست در دست همسر آیندهاش داشت با هزاران امید و آرزو. شما با عنوان پرطمطراق؛ وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و دارای دکتری در حقوق عمومی بفرمایید کجا از این بیداد شکایت برم؟ آیا دادرسی جز خدا هست تا به شکایت من و دهها نفر دیگر که عزیزانشان را در چنین شرایطی از دست میدهند، شکایت بریم؟ اصلا شکایت و دادخواهی در این موضوع به نتیجهای میرسد؟ قطعا پاسخ خیر است.
همچنین بخوانید