یک‌شنبه 4 آذر 1403

آنها که سال ما را ساختند؛ ستاره های سربی / خنده در گریه!

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
آنها که سال ما را ساختند؛ ستاره های سربی / خنده در گریه!

مثل هر مسابقه دیگری پیروزی و شکست‌های ریز و درشتی را در المپیک، تجربه کردیم که اشکها و لبخندها را به همراه داشت. چهره های پرتعدادی در این سال خبرساز شدند و نام آنها در صدر اخبار جای گرفت تا ورزش یک سال شلوغ و پرهیاهو را تجربه کند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ سال 1400 برای ورزش ایران یک سال شلوغ و پرحادثه بود. سالی که با فروکش کردن نسبی بحران منحوس کرونا شاهد از سرگیری رویدادهای ورزشی بودیم که بی تردید مهمترین آن المپیک به شمار می رفت. در این رویداد بزرگ و بااهمیت، نتایجی پر فراز و نشیب رقم خورد. مثل هر مسابقه دیگری پیروزی و شکست های ریز و درشتی را در المپیک، تجربه کردیم که اشکها و لبخندها را به همراه داشت. چهره های پرتعدادی در این سال خبرساز شدند و نام آنها در صدر اخبار جای گرفت تا ورزش یک سال شلوغ و پرهیاهو را تجربه کند.

سی و دومین دوره از بازی های المپیک با یک سال تعویق به دلیل شیوع ویروس کرونا از اول مرداد به طور رسمی در توکیو ژاپن آغاز شد که حدود 11 هزار ورزشکار زن و مرد از 206 کشور جهان حضور داشتند. ایران با 66 نفر در 17 رشته و 2 سهمیه سوخته راهی توکیو شد که متشکل از 56 ورزشکار در بخش مردان و 10 ورزشکار در بخش زنان بود.

کاروان ورزشی ایران در این دوره از رقابتها با کسب 2 مدال طلا، 2 مدال نقره و 2 گردن آویز برنز به کار خود در بازی های المپیک پایان داد. نتیجه ای که با توجه به 8 مدال دوره قبلی در ریو یک عقبگرد و پسرفت برای ورزش ایران محسوب می شد و ثابت می کند تا در حوزه ورزش نیز همانند سایر حوزه های دیگر دولت یازدهم و دوازدهم تا چه اندازه ضعیف عمل کرده و توفیقی نداشته.

ایران در توکیو 2020 ایران نیز در رتبه بیست و هفتم جدول مدال‌ها ایستاد در حالیکه در ریو 2016 در جایگاه بیست و پنجم جدول قرار گرفته بود تا سقوط و پسرفت ورزش ایران ملموس تر باشد.

مرور آنچه بر ایران در المپیک 2020 توکیو گذشت و بررسی مدال آوران ایران که در این المپیک چه کردند، می تواند تصویر روشنتری از وضعیت ورزش ایران در سال کهنه را ارائه دهد.

آنها که سال ورزش را رقم زدند؛ گاه با اشک و آه و گاه با شادی و لبخند.

حسن یزدانی

تعویق المپیک 2020 برای حسن یزدانی بهترین اتفاق ممکن بود تا پای مصدومش را سر فرصت و باحوصله درمان کرده و با آمادگی کامل پای به توکیو بگذارد. جایی که نبرد تکراری و انتقامی برابر دیوید تیلور امریکایی انتظارش را می کشید و یزدانی بعد از 2 باخت متوالی قصد داشت تا حساب سابق را با این گربه سیاه امریکایی در المپیک یک جا تسویه کند. یزدانی در توکیو ستاره اصلی کاروان ایران بود که همه چشم به او دوخته بودند و همین فشارها را روی دوش او بیشتر و بیشتر می کرد. در فینال نحس وزن 86 کیلوی المپیک البته همه چیز تا 15 ثانیه پایانی درست پیش رفت اما در ثانیه های پایانی یزدانی غافلگیر شد تا تیلور برای سومین بار ستاره کشتی ایران را شکست داده و دست حسن از طلای المپیک کوتاه بماند. 3 ماه بعد و رقابتهای جهانی نروژ و کشتی تکراری در فینال اما حکایتی متفاوت داشت. در تمام طول روزهای بعد از المپیک یزدانی برای نبرد با تیلور لحظه شماری می کرد تا در نبرد انتقامی این طلسم را بشکند. این بار یزدانی حساب همه چیز را کرده بود و سرانجام طلسم غول را شکست تا فریادهایش در نروژ سالن را به لرزه بیاندازد؛ حسن شیرین انتقام با طلای 24 عیار جهانی.

امیرحسین زارع

او را در تیم ملی پسر غلامرضا محمدی می خواندند. آزادکاری که از رده های پایه زیر نظر سرمربی تیم ملی بود و محمدی از کیفیت و توانایی وی به خوبی آگاهی داشت و از همین رو می خواست تا زارع نماینده ایران در المپیک باشد. اتفاقی که به مذاق سایر فوق سنگین های آزاد خوش نیامد و آنها سرمربی تیم ملی را به تبعیض متهم کردند اما المپیک توکیو و پس از آن جهانی نروژ نشان داد که تا چه اندازه تشخیص و تصمیم غلام درست بوده. زارع در 22 سالگی ستاره کشتی آزاد ایران در المپیک بود و در عین بی تجربگی توانست مدال برنز فوق سنگین را به سینه بزند. تجربه ای که اگر فقط ذره ای بیشتر بود، می توانست گنو پتریاشویلی مدعی را هم شکست داده و مرغوبیت مدالش را بیشتر کند. اتفاقی که 3 ماه بعد در جهانی نروژ رخ داد و او این بار آزادکار گرجی را مثل آب خوردن شکست داد تا به طلای جهانی چنگ بزند. تاجگذاری او در اسلو و شادی هیجان انگیزش که به نوعی رجزخوانی برای سایر سنگین وزن های جهان بود، بدان معناست که یک ستاره تازه از راه رسیده در کشتی آزاد جهان از ایران ظهور کرده. ستاره ای که اگر قدر خودش را بداند، حداقل تا یک دهه کسی حریف او نمی شود.

محمدرضا گرایی

شاید اگر سال گذشته در همین ایام یکی می گفت گرایی کوچک موفق ترین ورزشکار سال ایران و بهترین کشتی سال جهان خواهد شد، کسی آن را باور نمی کرد. آنهم در رشته ای که همه چشم ها به حسن یزدانی دوخته شده و در کشتی فرنگی برادر بزرگتر محمدرضا، یعنی محمدعلی با بازوبند کاپیتانی و آن کشتی های فنی و تکنیک های خاص ستاره اصلی کشتی فرنگی محسوب می شد. محمدرضا اما بی سر و صدا، بدون حرف و هیاهو کار خود را انجام داد و به قله رسید. آن بدن تسمه ای، آن بی خیالی و خونسردی دیوانه وار و آن تکنیک ناب از محمدرضا یک کشتی گیر متفاوت و البته قهرمان ساخته. در المپیک توکیو و در غافلگیری تلخ و دردناک محمدعلی که شانس اصلی و مسلم طلای فرنگی بود، هیچکس تصور نمی کرد که محمدرضا بتواند جورکش برادر و البته کاروان کشتی ایران باشد اما او چراغ خاموش پیش رفت و به طلا چنگ زد. یک طلای ناب و نوبرانه که آبروی کشتی ایران را خرید. 3 ماه بعد و در جهانی نروژ او این مدال را البته با هیجان، خونسردی و صلابت بیشتری تکرار کرد تا یک سال تمام طلایی را برای خود رقم بزند. فوق ستاره ای که می تواند تا یک دهه طلای فرنگی را برای ایران تضمین کند.

محمدهادی ساروی

می گویند نابغه ها در کوتاه ترین زمان هر 50 سال یک بار متولد می شوند اما محمدهادی ساروی این قانون را بر هم زد. ستاره ای که در مسیر ستاره قبلی شلتاق می کند؛ چه بسا با سرعت بیشتر. تصور اینکه بعد از فوق ستاره ای مثل قاسم رضایی، فرنگی کاری در سنگین وزن ایران چهره شده و بتواند مدال ها و موفقیت های قاسم را تکرار کند، بسیار بعید و در از ذهن بود. اما ساروی از همان روزهایی که در آمل، قاسم را به عنوان اسطوره شهر روی دوش مردم دید و بعدها در سالن کشتی شهرش زیر نظر این قهرمان جهان و المپیک تمرین کرد، تصمیم خود را گرفته بود. ساروی می خواست که مدال های جهان و المپیک سنگین وزن فرنگی کماکان متعلق به آمل باشد و این ماموریت را خیلی خوب انجام داد. او در المپیک توکیو یکی از امیدهای اصلی ایران بود و این امید با مدال برنز تعبیر نمود. مدالی که اگر محمدهادی اندکی بیشتر تجربه داشت، قطعا رنگ آن تغییر می کرد. 3 ماه بعد اما ماموریت نیمه تمام توکیو را در اسلو تمام کرد و طلای جهانی را با اقتدار به سینه زد. ستاره ای که با آن بدن ورزیده و کول های تماشایی می تواند کاری کند تا چند سال بعد نامی از قاسم رضایی در آمل نباشد!

علی داوودی

تنها نقطه درخشان وزنه برداری یک در سال سخت او بود. ستاره جوان که چند سال قبل تر با طلای جوانان جهان و شکستن رکورد جهانی نشان داد که ستاره ای فوق سنگین در وزنه برداری ایران متولد شده. علی داوودی تنها امید وزنه برداری ایران برای کسب مدال در المپیک بود و در توکیو راحت تر از حد تصور این امید را تبدل به واقعیت کرد و با یک لیفت نقره ای مدال سیمین المپیک را به سینه زد. او اما بعد از المپیک به بهانه خستگی به اردو نرفت تا فرصت حضور در رقابتهای جهانی و نبرد دوباره و تکراری با لاشا تالاخادزه اعجوبه فوق سنگین گرجی را از دست بدهد. عجیب اینکه فدراسیون وزنه برداری نیز به اندازه ای در مشکلات و حواشی خودساخته خود درگیر بود که هرگز به مدالیست المپیکی خود نهیب نزد تا در جهانی تاشکند یک مدال خوشرنگ برای وزنه برداری ایران به آسانی از دست برود. علی داوودی اما مهمترین چهره وزنه برداری ایران در فوق سنگین است که اگرچه رکوردهایش با رکوردهای اعجاب انگیز تالاخادزه فاصله فراوانی دارد اما با توجه به سن و سالش تنها ستاره ایست که در سالهای آتی می تواند لاشا را تهدید کند؛ البته اگر تنبلی را کنار بگذارد، دل به کار بدهد و تصور نکند با یک مدال المپیک اتفاقی افتاده!

محمدجواد فروغی

از راهروهای بیمارستان تا طلای المپیک می تواند یک قصه یک خطی جذاب برای یک فیلم ملودرام هیجان انگیز اسکاری باشد اما این قصه را محمدجواد فروغی در واقعیت روایت کرد. مردی که نقطه آغاز ورزشش تا طلای المپیک چند سال بیشتر طول نکشید. آقای پرستار، در یک مسابقه تفریحی قهرمان شد تا به این رشته علاقمند شود و تیراندازی را به طور جدی آغاز کند. در رشته ای که همیشه با مشکل کمبود امکانات و فشنگ روبرو بوده و دختران در آن پرچمدارند، تصور اینکه یک تیرانداز مرد بتواند روزی قهرمان المپیک شود، یک رویای غیرقابل باور بود اما محمدجواد فروغی به این رویا هاشور حقیقت زد. تیراندازی شاید تنها رشته ای باشد که در آن زنان جلوتر از مردان قرار گرفته اند و الهه احمدی دو بار با حضور در فینال المپیک به رتبه چهارم و ششم رسیده. از همین رو همه تصور می کردند که طلسم مدال آوری المپیک قطعا با دختران و با ستاره هایی چون نجمه خدمتی خواهد شکست اما فروغی در المپیک توکیو خاموش و بی سر و صدا به سیبل طلا زد؛ در حالیکه هیچکس حتی رئیس فدراسیون پرحاشیه تیراندازی و رییس کمیته المپیک و وزیر ورزش نیز روی او حسابی باز نمی کردند و او را تنها گذاشته بودند اما او اولین مدال تاریخ تیراندازی را بدون هیاهو هدف گرفت.

سجاد گنج زاده

موفقترین کاراته کای ایران در این سالها او بوده. ستاره سنگین وزن کاراته ایران برای کسب سهمیه المپیک نبردی غیرمستقیم و تمام عیار با ذبیح الله پورشیب کاپیتان تیم ملی داشت و در نهایت بعد از قریب به 20 دوره حضور در مسابقات لیگ جهانی کاراته وان موفق شد در رنکینگ بالاتر از پورشیب بایستد تا المپیکی شود. بعد از اعلام دوپینگ بهمن عسگری دیگر کاراته کای المپیکی، تمامی بار تیم اعزامی روی دوش سجاد افتاد و همین فشارها را روی او برای کسب مدال طلا وحشتناک بالا برد. آنچه سبب شد تا گنج زاده روی تاتامی توکیو مقتصدانه و کاملا حساب شده مبارزه کند. بعد از 3 پیروزی و یک تساوی به نیمه نهایی رفت و بعد از برد برابر حریف ترک به فینال رسید تا برابر طارق حامدی حریف آشنای عربستانی و تنها شانس مدال طلای ورزش سعودی در المپیک مبارزه کند. یک مبارزه سخت و نفسگیر که سجاد در آن 4 بر یک عقب افتاد و در حالیکه به نظر طلا از کف او رفته بود، ناگهان با ضربه پای چپ حریف عربستانی نقش بر زمین شد تا بیهوش شود. اتفاقی که اگرچه همه را نگران کرد اما در نهایت با رای داوران حریف عربستانی دیسکالیفه شد تا گنج زاده در اولین و آخرین حضور کاراته در المپیک، تنها طلای این رشته را به سینه بزند.

انتهای پیام /

آنها که سال ما را ساختند؛ ستاره های سربی / خنده در گریه! 2
آنها که سال ما را ساختند؛ ستاره های سربی / خنده در گریه! 3
آنها که سال ما را ساختند؛ ستاره های سربی / خنده در گریه! 4
آنها که سال ما را ساختند؛ ستاره های سربی / خنده در گریه! 5
آنها که سال ما را ساختند؛ ستاره های سربی / خنده در گریه! 6
آنها که سال ما را ساختند؛ ستاره های سربی / خنده در گریه! 7
آنها که سال ما را ساختند؛ ستاره های سربی / خنده در گریه! 8