یک‌شنبه 4 آذر 1403

آه اگر از پی امروز بود فردایی / مناظره فرهنگی یا شلیک به تن نیمه جان هنر؟

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
آه اگر از پی امروز بود فردایی / مناظره فرهنگی یا شلیک به تن نیمه جان هنر؟

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - رعنا مقیسه؛ امید. واژه‌ای که در سوالات مناظره دوم کاندیدا‌های انتخاباتی پربسامد بود. مناظره‌ای که قرار بود با موضوعات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دنبال شود و کاندیدا‌های انتخابات ریاست جمهوری به سوالاتی با این محوریت پاسخ بدهند. سوالات مختلفی درباره برنامه کاندیدا‌ها برای ابعاد متفاوت افزایش امید در جوانان و جامعه پرسیده شد، اما آیا همین مناظره توانست...

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - رعنا مقیسه؛ امید. واژه‌ای که در سوالات مناظره دوم کاندیدا‌های انتخاباتی پربسامد بود. مناظره‌ای که قرار بود با موضوعات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دنبال شود و کاندیدا‌های انتخابات ریاست جمهوری به سوالاتی با این محوریت پاسخ بدهند. سوالات مختلفی درباره برنامه کاندیدا‌ها برای ابعاد متفاوت افزایش امید در جوانان و جامعه پرسیده شد، اما آیا همین مناظره توانست تنها در موضوعات مورد بحث امید ایجاد کند؟

در سال‌های گذشته امید به بهبود شرایط در عرصه فرهنگ و هنر، اغلب اوقات به نتیجه نرسیده است. اگر به سوابق وزاری فرهنگ و ارشاد در حدود 42 سال گذشته نگاه کنیم، جز موارد کم تعدادی، عموما ارتباطی با حوزه فرهنگ و هنر نمی‌بینیم. در سابقه کسانی که چندسال هدایت فرهنگی کشور را برعهده داشته‌اند از مسئولیت‌های متعدد سیاسی و دیپلماتیک تا سمت‌های مختلف نظامی وجود دارد، اما خبری از فعالیت‌های اصیل فرهنگی و هنری نیست. همین موضوع در سازمان‌های دیگر متولی فرهنگ مثل سازمان میراث فرهنگی که به تازگی به وزارتخانه هم بدل شده صادق است. افرادی بیگانه با فرهنگ و هنر که نتیجه مدیریتشان در این عرصه بیمارمحتضری است که حالا انگار آنقدر بی‌اهمیت شده که نه علاجی برای احیایش داریم و نه حتی به آن فکر می‌کنیم.

با این وصف دور از انتظار نیست که همین بیگانگی عجیب با فرهنگ در عرصه انتخابات ریاست جمهوری تماما متجلی شود. در مناظره‌ای که یکی از موضوعاتش فرهنگ تعریف شده و از صداوسیما به عنوان یک بستر هنری رسانه‌ای در حال پخش است، درباره محیط زیست و حتی ورزش همگانی سوال طرح می‌شود و نامزد‌های ریاست جمهوری به آن پاسخ می‌دهند، اما یک سوال ناظر به هنر و حتی دین به عنوان عناصر اصلی فرهنگ در تمام گوی‌ها وجود ندارد! گویی نه چیزی به نام هنر وجود دارد و نه کسانی به عنوان هنرمند و اهالی هنر در همین کشور زندگی می‌کنند. عرصه‌ای که در عموم سال‌های پس از انقلاب نادیده گرفته شده، در هشت سال اخیر رها شده و از زمان شیوع کرونا نیز به نابودی کشانده شده.

اساسا در هیچ یک از دولت‌های گذشته، فرهنگ و هنر به عنوان یک عنصر مستقل به رسمیت شناخته نشده‌اند. تقریبا در چهل و دو سال گذشته یا این عرصه به حال خود رها شده، رهاشدگی نه صرفا به معنای عدم سیاست‌گذاری چه بسا به معنای سیاست‌های غلط از روی فهم نکردن الزامات این حوزه، یا به سیاست و اقتصاد گره زده‌شده و مورد بهره‌کشی قرارگرفته است. همه سهم فرهنگ و هنر در صحنه انتخابات، حتی اگر سهمی وجود داشته، منحصر در گفتن از آزادی موسیقی و کنسرت‌ها، فضای آزاد رسانه‌ای و حذف سانسور بوده است. ساحت عمیق و ارزشمند فرهنگ به سطحی‌ترین و بی‌ارزش‌ترین موضوعات تنزل داده شده و حتی به همان وعده‌ها هم عمل نشده. در همه این سال‌ها هنر در میان مدیران فرهنگی کشور به مثابه تفنن هم فهم نشده و اگرنه به اندازه مسئله ورزش همگانی در یک مناظره فرهنگی برایش ارزش قائل می‌شدند.

وعده‌ها و شعار‌های فرهنگی هرکدام از نامزد‌های انتخابات ریاست جمهوری در دوازده دوره گذشته شاید به تعداد انگشت‌های دست هم نرسد و در مناظرات انتخاباتی قبلی هم حرفی از فرهنگ و هنر و حتی دین به میان نیامده بود. با این وجود، اما فاجعه زمانی رخ می‌دهد که درست در دورانی که به دلیل شیوع کرونا بسیاری از هنرمندان شغل و حرفه خود را از دست داده‌اند، سالن‌های سینما و تئاتر نزدیک به یک سال تعطیل بوده‌اند و حتی پس از بازگشایی مخاطبی ندارند، بسیاری از رویداد‌های بزرگ فرهنگی و هنری مثل نمایشگاه بین المللی کتاب یا به تعطیلی کشیده شده‌اند و یا با شرایطی نه چندان مساعد برگزار شده‌اند، در حوزه دین، بسیاری از مناسک برگزار نشده‌اند و سطح مصرف فرهنگی هنری بخش مهمی از جامعه تنزل پیدا کرده و به ابتذال رسیده است و ما در واقعیت با یک بحران همه جانبه و فراگیر در عرصه فرهنگ و هنر رو به رو هستیم، هیچ حرفی از هیچکدام از این حوزه‌ها نه در سوالات مناظره و نه حتی در برنامه‌های کاندیدا‌های ریاست جمهوری دیده نمی‌شود.

این میزان بی‌توجهی نسبت به حوزه‌ای که اولا بخش بزرگی از هویت و شخصیت تاریخی هر ملتی و به خصوص ایران را تشکیل می‌دهد، ثانیا اساس و بستر همه تحولات اجتماعی است و در حال و آینده آینه واقعی مردم و جامعه خواهد بود، ثالثا بخشی از جامعه ما به صورت حرفه‌ای در این حوزه فعالیت و تامین معاش می‌کنند و در نهایت محصولاتش چه در بعد هنر و چه رسانه خواه ناخواه در زندگی روزانه مردم وجود دارد، هم توسط طراحان سوالات یک مناظره در سطح ریاست جمهوری و هم توسط کاندیدا‌های تصدی این مسئولیت چگونه قابل توجیه است و اصلا معنایی جز مرگ فرهنگ و هنر در آینده نزدیک خواهد داشت؟

فرهنگ و هنری که می‌شود گفت در آستانه احتضار عزاداری هم جز اندک اهالی اهلش ندارد؛ نه دولت و نه حتی مردم.

آه اگر از پی امروز بود فردایی / مناظره فرهنگی یا شلیک به تن نیمه جان هنر؟ 2
آه اگر از پی امروز بود فردایی / مناظره فرهنگی یا شلیک به تن نیمه جان هنر؟ 3