دوشنبه 5 آذر 1403

آیا یزید از شهادت امام حسین (ع) و یارانش اندوهناک بود؟

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع

به گزارش مشرق، علیرضا زادبر در کانال خود در ایتا متنی را در پاسخ به این پرسش که آیا هند همسر یزید، مدتی خادم خانه امام علی (ع) بود و اینکه آیا حقیقت دارد که خود یزید و اعضای خانواده او از شهادت امام حسین (ع) و یارانش اندوهناک بودند، را با بهره گیری از منابعی مانند انساب الاشراف و بحار الأنوار منتشر کرد:

بنابر منابع تاریخی؛ «هند» دختر «عبد الله بن عامر بن کریز» همسر «یزید بن معاویه» بود، که به او «ام کلثوم» نیز می‌گفتند، اما در منابع معتبر و قابل استناد چنین چیزی نیافتیم که او خادم خانه امام علی (ع) بوده باشد.

درباره بخش دوم پرسش باید گفت:

گرچه برخی گزارش‌ها حاکی از حُزن و ناراحتی یزید دارد، اما هرگز این فرد خبیث در اعماق دلش ناراحت نبود و گرنه برخی رفتارها از او سر نمی‌زد، اما گاه مصلحت را در آن می‌دید که تظاهر به ناراحتی و بی‌تقصیر بودن کند.

گزارش‌هایی وجود دارد که برخی افراد موجود در کاخ یزید دلسوزی‌هایی داشتند؛ مانند هند همسر یزید که بنابر برخی از گزارش‌ها، وی از کشته شدن امام حسین (ع) و یارانش و نیز اسارت اهل بیت آن‌حضرت ناراحت و محزون بود.

از ابو مخنف چنین نقل شده است:

ابن زیاد؛ زنان و بچه‌های امام حسین (ع) را در حالی که بر گردن علی بن الحسین (ع) غل و زنجیر بسته شده بود، با مخفر بن ثعلبه عائذی [قرشی] و شمر بن ذی الجوشن [به طرف شام] فرستاد. آن دو، اسراء را به شام بردند و وارد مجلس یزید شدند. وقتی سر حسین (ع) و اهل بیت و اصحابش، پیش روی یزید نهاده شد، یزید با زبان شعر این معانی را گفت:

این شمشیرها سران مردانی را شکافتند که برایمان عزیز بوده‌اند، اما در عین [عزت] ستمگری کرده و قطع رحم نموده‌اند.

در این هنگام یحیی بن حکم برادر مروان بن حکم زبان به اعتراض گشود و با اشعاری به این مضمون گفت:

سری که در کناره طف [کربلا] بریده شد، از ابن زیاد، آن برده کم شرافت به ما نزدیک‌تر بود. [با این کار] نسل سمیه به اندازه ریگ‌ها افزایش یافت و حال آن‌که دختر رسول خدا (ص) بی نسل گردید!

یزید بن معاویه [از این سخنان برآشفت و] به سینه یحیی بن حکم زد و گفت: ساکت شو! آن‌گاه به مردم اجازه ورود داده شد، در حالی که سر حسین (ع) پیش روی یزید بود و با چوب‌دستی خود بر لب [مبارک آن‌حضرت] می‌زد. أبو برزه أسلمی - از اصحاب رسول خدا (ص) - از این حرکت یزید ناراحت شد و خطاب به او گفت: آیا با چوب‌دستی‌ات به لب حسین می‌زنی!؟ مگر نمی‌دانی که چوب‌دستی‌ات بر جایی می‌خورد که بارها دیده‌ام رسول الله (ص) آن‌جا را می‌مکیده است!؟...