شنبه 29 دی 1403

از توقف ناخواسته تا شتاب ناگهانی / فرهاد مجیدی: پرنده کوچک خوشبختی

وب‌گاه ورزش سه مشاهده در مرجع
از توقف ناخواسته تا شتاب ناگهانی / فرهاد مجیدی: پرنده کوچک خوشبختی

حضور در دومین تیم فوتبال باشگاهی در لیگ امارات به خودی خود دستاورد بزرگ یک سرمربی ایرانی است.

به گزارش ورزش سه، فرهاد مجیدی یک و نیم سال بزرگراه دبی به کلبا را رانده و حالا به تیمی دیگر در همان حوالی پیوسته است. صبح‌ها در جاده‌های خلوت و فعلا خنک این مسیر او مشغول پلی کردن پادکست‌ها و صحبت با دستیارها برای آغاز جلسه تمرینی است و در لحطه‌های سکوت، مرور مسابقات قبلی.

سال‌ها پس از درخشش حشمت مهاجرانی، سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران، در دهه 1980 و حضور او در تیم‌های بزرگ فوتبال امارات که پای چند مربی دیگر را هم به این کشور باز کرد، فرهاد در نقشی متفاوت یک سال پس از جدایی از کلبا، هدایت تیم البطائح را بر عهده می‌گیرد.

البطائح تیمی تازه‌وارد در فوتبال امارات است که با وجود کوچک شمرده شدن از سوی رقبا، در ابتدای سال فعالیتش در لیگ برتر امارات نفس بسیاری از باشگاه‌های بزرگ و اسم و رسم‌دار فوتبال این کشور را گرفته است. تیمی که با وجود بحران‌زدگی، با چند چهره شناخته‌شده در این فصل قرارداد امضا کرده و البته احمد خلیل معروف را هم در جمع نفرات خود دارد.

آنها در رتبه دوازدهم فوتبال امارات هستند و پس از برکناری مربی پیشین، یک هفته با مربی موقت وقت گذرانده و در نهایت مجیدی را به جمع نفرات خود اضافه کردند؛ دیرپاترین بازیکن ایرانی حاضر در لیگ فوتبال امارات که در تیم‌های الوصل، النصر و الاهلی به میدان رفته و با العین فاتح لیگ قهرمانان آسیا شده است.

مجیدی در امارات مورد توجه هواداران فوتبال و همچنین مورد احترام گزارشگران و مفسرهای شبکه‌های مختلفی مثل ابوظبی الریاضیه و دبی اسپورت است و روزنامه نگاران نیز حساب خاصی روی او باز می‌کنند. بنابر این سرمایه اجتماعی طبیعی بود که فرهاد دیر یا زود در دومین باشگاهش در لیگ فوتبال امارات حاضر شود، چرا که این موقعیتی است که در بین مربیان ایرانی به صورت اختصاصی مال این کاپیتان سابق و سرمربی شکست پیشین آبی‌ها است.

البته داشتن موقعیت به خودی خود یک دستاورد به شما نمی‌آید اما با در نظر گرفتن مربیان بزرگ شاغل در لیگ فوتبال امارات و سایر لیگ‌های معتبر حاشیه خلیج فارس، مثل عربستان و قطر و تعداد انگشت شمار مربیانی که از کشورهایی مثل ایران پای به این بخش می‌گذارند، به انتخاب مجدد مجیدی بار مثبت و جالب توجهی می‌دهد.

شاید خیلی از استقلالی‌ها یادشان نباشد که فرهاد در زمانی استقلال را به مقصد الوصل ترک کرد که در خط حمله استقلال می‌درخشید و با سبک متمایز بازی خیلی زود ستاره محبوب هواداران شده بود. او در سال 1379 و در کوران رقابت‌های باشگاهی با نظر باشگاه به الوصل پیوست تا استقلال مدتی از پول ترنسفر او گذران کند و در شرایطی که شاید انتظار می‌رفت مجیدی خیلی زود به ایران برگردد، با وجود حضور کوتاه مدت او در راپیدوین اتریش، شهر دبی به مرور تبدیل به خانه دوم و شهر فرهاد مجیدی شد که برای هواداران الوصل هم مثل استقلالی‌ها یک چهره اسطوره ای دارد.

شاید هم هدف فرهاد مجیدی در نهایت پیوستن به یک تیم بزرگ اماراتی و موفقیت با باشگاهی مثل الوصل است که شاید پیوند محکم شبیه به استقلال را با آنجا ندارد، اما الوصلی‌های نسبتا قدیمی هرگز از اسم فرهاد نمیگذرند. لابد وقتی مجیدی در دبی اسپورت در پاسخ خبرنگار اماراتی یقه‌اش را صاف کرد و گفت تا قهرمان نشوم از اینجا نمی‌روم، به همین انتقال احتمالی و دومینوی دیوانه‌کننده موفقیت در اینجا فکر می‌کرد؛ انتقال به یک تیم صاحب امکانات بیشتر که در ژن قهرمانی داشته باشد، تیمی متفاوت با کلبا و البطائح که با وجود اهمیت هدایت آنها توسط یک مربی ایرانی، جزو تیم‌های مدعی فوتبال امارات به حساب نمی‌آیند و برای هرگز برای قهرمانی نمی‌گن نمی‌جنگند.

بنابراین اگر فرهاد بطائح را در لیگ فوتبال امارات حفظ کرد و سال دیگر سر از یک باشگاه تازه درآورد و آن وقت برنامه‌اش را برای یک قهرمانی دیگر چید، نباید تعجب کنیم؛ این سیر طبیعی حرکت بازیکن محبوب سابق و مربی کاریزماتیک فعلی فوتبال ایران در کشوری است که یکی از 14 صندلی فنی اصلی لیگ گران قیمت خود را به فرهاد سپرده تا او دوباره با کاغذی لوله شده در دست در زمین سبز تمرینی بطائح جولان بدهد.

او در مسیری طولانی با تحمل رنج و از سر گذراندن ترس قدم زده و با اتمام یک راه به سرعت جاده دیگری را انتخاب کرده. ستاره خوش‌قیافه‌ای که برای همقطارهای پرشمارش، یک مربی دست و پا چلفتی به نظر می‌رسید اما طوری جنگید که هیچ‌کس تصور نمی‌کرد: تصویری از یک معتاد به نباختن افراطی در لیگ ایران، یک سرمربی میانه‌رو و همراه در اتحاد کلبا و حالا یک خوشبین افراطی پیش از موفقیتی که قرار است برای باشگاه تازه به ارمغان بیاورد. چیزی که هنوز بیشتر از یک احتمال نیست اما لابد قرار است از راه برسد.

آرزوهای کم و زیاد در تخیل راننده سریعی که برای آغاز یک چالش فوری در زندگی حرفه‌ای صبح زود از سمت دبی می‌آید و تا دفتر کارش فقط به این فکر می‌کند، همراه با صدای خواننده: زیباست، ولی خب خطرناک، گیراست ولی درد دارد!

از توقف ناخواسته تا شتاب ناگهانی / فرهاد مجیدی: پرنده کوچک خوشبختی 2
از توقف ناخواسته تا شتاب ناگهانی / فرهاد مجیدی: پرنده کوچک خوشبختی 3