یک‌شنبه 4 آذر 1403

از دستگیری هکر نخبه تا بچه رئیس زورگیر / ماجرای خودکار چاقودار چیست؟

خبرگزاری فارس مشاهده در مرجع
از دستگیری هکر نخبه تا بچه رئیس زورگیر / ماجرای خودکار چاقودار چیست؟

گروه انتظامی خبرگزاری فارس - مریم عرب انصاری: پنجاه و ششمین مرحله از طرح رعد پلیس پیشگیری در محوطه H مقر فرماندهی پلیس پایتخت برگزار شد. این مرحله هم همانند طرح‌های قبلی با نمایشگاهی از اموال مسروقه مکشوفه همراه بود؛ از لاستیک، دوچرخه، موبایل و لب‌تاپ گرفته تا کشف مواد و شیشه و مشروب؛ این طرف‌تر هم 4-3 ماشین لاکچری را که در طرح دور دور توقیف شده بودند به عنوان نمونه‌ای از عملکرد پلیس در وسط میدان قرار داده بودند.

متهمان نیز با بلوز و شلوارهای آبی راه‌راه، دستبند به دست و برخی پابند به پا در کنار اموال مسروقه قرار گرفته بودند. برخی هم با توجه به گرمای هوا و تابش آفتاب به سایه پشت بنرها و میزها پناه برده بودند.

* دستگیری هکر نخبه!

همین طور که میزها و کشفیات کلانتری‌ها را نگاه می‌کنم، یکی از سربازان می‌گوید: سوژه خوب اگر می‌خواهی کلانتری ما دارد؛ کلانتری 179.

کنجکاو می‌شوم، جوانی را نشانم می‌دهد که در گوشه‌ای در جمع چند مامور پلیس دستبند به دست ایستاده؛ جلو می‌روم، کارتی که به گردنش آویخته‌اند نشان از کلاهبرداری اینترنتی دارد. در کارت درج شده که 8 مورد سابقه دارد و 5 مورد را اعتراف کرده.

خودش را حسن معرفی می‌کند، 40 ساله است و فوق لیسانس ریاضی از یکی از دانشگاه‌های مطرح تهران دارد.

از تعجب چشمانم گرد می‌شود، می‌گویم؛ فوق لیسانس این دانشگاه را داری و حالا به جرم کلاهبرداری دستگیر شده‌ای؟ می‌گوید؛ کار نداشتم، کسی نبود راهنمایی‌ام کند؛ چاره ای نداشتم.

می‌گویم: حداقل می‌توانستی به چند جا برای استخدام مراجعه کنی یا حتی به صورت خصوصی ریاضی درس بدهی.

جواب می‌دهد: به چند شرکت از جمله خودروسازها برای استخدام مراجعه کردم، چون پارتی نداشتم هیچ جا کار برایم نبود... زن و بچه دارم. دیگر مجبور شدم، زدم تو کار پیج و اینستاگرام.

می‌پرسم یعنی چه کار می کردی؟

به راحتی جواب می‌دهد: هک می‌کردم. از 50 میلیون گرفته تا بالا.

می‌پرسم؛ به خاطر هک که دستگیر نشدی؛ درست است؟

می‌گوید: الان به خاطر کلاهبرداری خرید اینترنتی دستگیر شده‌ام.

می‌پرسم: خودت که سختی کشیدی دلت برای مردم نمی‌سوخت که پول و مالشان را به سرقت می بردی؟

با قیافه حق بجانب می‌گوید؛ هر موقع هر کس پولش را لازم داشت به او برمی‌گرداندم... بعضی وقت‌ها بعد از اینکه اجناس مردم را با رسید یا پیامک بانکی جعلی می‌خریدم، آنها پیام داده یا می‌گفتند که پولشان را برای فلان کار احتیاج دارند من هم پول را به آنها برمی‌گرداندم.

سرهنگ لطیفی سرکلانتر پنجم پلیس پیشگیری در خصوص پرونده حسن می‌گوید: پس از دریافت خبری در خصوص کلاهبرداری اینترنتی در محدوده خلیج تیم عملیات کلانتری طی قراری صوری با کلاهبردار در خصوص فروش اموال وارد معامله می‌شود؛ نحوه کلاهبرداری به این نحو بود که این آقا - حسن - با افرادی که در سایت‌های شیپور یا دیوار اموال خودشان را برای فروش می‌گذاشتند، وارد مذاکره می‌شد و بعد از توافق شماره حساب آنها را می‌گرفت، در مرحله اول با رسیدساز جعلی، رسید پرداخت پول می فرستاد؛ اینقدر دقیق عمل می‌کرد که حتی علاوه بر مبلغ مورد توافق مبلغی هم برای انتقال و دریافت وسایل به عنوان هزینه اسنپ می‌فرستاد تا وسیله را برایش به آدرسی که می‌گوید بفرستند. اگر فروشنده همان رسید را قبول می‌کرد که موضوع حل بود، اگر هم قبول نمی‌کرد، پول را به حسابش می‌ریخت، اما به گونه‌ای که فقط 20 دقیقه پول در حساب فروشنده می‌ماند و بعد الحاقیه خورده و بازمی‌گشت؛ یعنی حساب فرد را هک می‌کرد.

بالاخره بعد از قرار صوری پلیس با متهم، خودش سر قرار آمد و دستگیر شد. 8 فقره کلاهبرداری برایش ثبت شده که هر کدام حداقل ارزش 20 میلیونی دارد، اما باید گفت این کلاهبردار یک دزد نخبه است.

... حسن نخبه درس‌خوانده 7-6 سال است که از طریق هک و کلاهبرداری کسب درآمد می‌کند. پسرش هم دانشجوی همان دانشگاه برتر شهر تهران است. می‌پرسم: قرار است پسرت چه‌کاره شود؟ می‌گوید: پسرم هم مثل من درسخوان و باهوش است اما حتما در شغلی آبرومند کار خواهد کرد.

* کشف لابراتوار تولید شیشه / متهم تحت تعقیب دستگیر شد

گوشه‌ای از محوطه H پلیس پایتخت جلوی میزها آلات و ادوات تولید ماده مخدر شیشه دیده شده، انگار که لابراتوار مجهزی را در آن گوشه چیده‌اند.

سرهنگ رشیدی راد، معاون کلانتری 51 یافت آباد در این خصوص می‌گوید: در پی اعلام شهروندان با خانه‌ای در یافت آباد مواجه شدیم که ساکنین جدیدش دور تا دور خانه را دوربین نصب کرده و ترددهای مشکوکی داشتند.

بنابراین ماموران کلانتری برای بررسی موضوع وارد عمل شده و در بررسی محیطی متوجه بوی تنداسید در محدوده شدند و این ظن تقویت شد که این خانه کارگاه تولید مواد مخدر است.

بر این اساس با هماهنگی قضایی، ماموران وارد منزل شده و متهمی را که تحت تعقیب پلیس مبارزه با مواد مخدر بود و چندین مرحله با به جا گذاشتن آلات و اداوات و مواد گریخته بود شناسایی ودستگیر کردند.

در محل نیز 5 کیلو و 800 گرم شیشه، 10 کیلو مواد پیش‌ساز و این آلات و ادواتی که مشاهده می‌کنید کشف و ضبط شد.

* خودکار چاقودار فقط 99 هزار تومان!

در کنار میزهایی که مواد و شیشه و اقلام قاچاق پر شده یک میز توجهم را جلب می‌کند، 3-2 جعبه خودکار نقره‌ای و طلایی کنار هم چیده‌اند. متهم فروش این اقلام هم پشت میز ایستاده است. حرف نمی‌زند اما سرهنگ حسنوند، سرکلانتر سوم پلیس پیشگیری می‌گوید: این خودکارها از یک طرف می‌نویسد و در طرف دیگر حاوی یک چاقوی ریز تیز است که متهم این خودکار ها را هم به صورت دستفروشی در محدوده مدارس توزیع می‌کرد و هم در فضای مجازی این اقلام را به فروش می‌رساند، آن هم به قیمت 99 هزار تومان.

موضوع خودکارهای چاقودار را از سردار رحیمی می‌پرسم. وی می‌گوید: فروش این دسته اقلام مصداق رسمی جرم بوده و هم فروشنده و هم حمل‌کننده و هم کسی که این خودکارها را نگهداری کند، مجرم شناخته می‌شود.

وی به خانواده‌ها توصیه کرد که حتما بر جوانان و نوجوانان خود نظارت داشته باشند؛ چراکه در اختیار داشتن این اقلام خودش زمینه‌ساز جرم بوده و ناامنی ایجاد می‌کند.

* متین چسب، بچه رییس زورگیر سابقه‌دار!

همین طور که محوطه را دور می‌زنم می‌بینم یکی از متهمان برای خودش آن وسط راه می‌رود، انگار که نه انگار که مجرم است و دستگیر شده؛ با محیط غربیگی ندارد، می‌روم جلو و می‌گویم: برای چه اینجا هستی؟

با اعتماد به نفس و لبخند بر لب می‌گوید؛ اشتباهی من را گرفته‌اند.

برایم جالب می‌شود. تا می‌خواهم سوال بعدی را بپرسم، سرباز کلانتری که متین را گرفته می‌آید و دستش را می کشد و می‌گوید؛ اینجا چه کار می‌کنی؟ برگرد پشت میز، برگرد.

به سرباز می‌گویم بگذارد که با متین صحبت کنم. متین 21 ساله است، سابقه‌دار، آن هم سابقه زورگیری.

وقتی می‌خواهد از خود تعریف کند چشمانش برق می‌کند، پشت پلک‌هایش را هم تتو کرده و دست‌هایش هم پر از تتو است، دست راستش هم عکس پسری است که بالایش نوشته چسب.

می‌گوید؛ بچه محل‌ها به من می‌گویند متین چسب.

خودش از خوشحالی می‌خندد و ادامه می‌دهد: زورگیری می‌کردم، آن هم پیاده. می‌پرسم؛ با چی.

با حاضرجوابی می‌گوید: با چاقو، با قمه با ناخن‌گیر که نمی‌شود.

از این همه گستاخی حالم بد می‌شوم. می‌پرسم؛ سراغ زن‌ها هم می‌رفتی؟ بادی به غبغب می‌اندازد و می‌گوید؛ زن در کارم نبود؛ فقط مرد.

می‌پرسم؛ چه می‌دزدیدی؟

می‌گوید؛ گوشی‌، طلا، پول.

متین با آن قد کوتاه و آن اعتماد به نفس کاذبی که در زورگیری و سرقت دارد از خانواده‌اش می‌گوید؛ پدرش رئیس بانک است، یک خواهر 9 ساله هم دارد. می‌پرسم؛ پس بچه نداری که نبودی، پس چرا سراغ دزدی آمده‌ای؟

با قیافه ای حق به جانب می‌گوید: همه هم‌سن و سال‌های من موتور و ماشین دارند اما من هیچی ندارم، پس خودم آمدم برای دزدی.

می‌گویم؛ الان که تو را گرفته‌اند، پدرت برای ضمانت می‌آید؟

کمی مکث می‌گوید؛ آرام می گوید: خدا ضامن من است وگرنه بابایم گفته بود که من اینقدر... هستم که دنبالم نمی‌آید؛ چراکه من آبرویشان را در همه جا برده‌ام.

متین تاکنون سه بار زندان رفته، یک بار کانون رفته و دو بار هم زندان. ماجرای اشتباهی گرفتنش هم این گونه است که می‌گوید؛ یک بچه را در خیابان خفت کرده‌اند و توی صورت سارق تتو بوده، حالا پلیس آمده سراغ من، اما افسر پرونده همان طور که دست متین را می‌گیرد تا با خود ببرد، می‌گوید؛ شاکیان شناسایی‌اش کرده‌اند، دروغ می‌گوید. همان بچه را هم متین خفت کرده است.

* کشف کلت و فشنگ جنگی از قاچاقچی عتیقه

روی یکی از میزها یک «کلت» تک‌نوازی می‌کند؛ توجهم را جلب می‌کند. از افسر پرونده می‌پرسم: مامورنما دستگیر کرده‌اید؟

سرهنگ بابایی رئیس تجسس کلانتری 105 تهرانسر می‌گوید: نه، قاچاقچی عتیقه و اسلحه بوده‌اند.

بعد برایم جریان را تعریف می‌کند. این اسلحه را صاحبش در کنار رکاب جاسازی کرده و با پرچ هم آن قسمت را دوباره بسته بود. در اصل ماشین شوتی بود و اموال عتیقه را از استان‌های جنوب غربی مانند خوزستان، بوشهر، و... قاچاق می‌کرد.

سرهنگ بابایی ادامه می دهد: این اسلحه هم، سلاح شخصی راننده بود. هر وقت هم پلیس می‌خواست ماشین را بگردد برای گمراه کردن صندوق عقب را باز می‌کرد. خب، چیزی هم نبود، اما در نهایت این قاچاقچی توسط ماموران دستگیر شد.

می‌پرسم؛ شما چطور به جاسازی این اسلحه پی بردید؟

می‌گوید؛ ساعت 4:30 صبح بود که خبر دادند یک پژو 405 به صورت مشکوک در معابر تهرانسر می‌چرخد. دو تیم عملیاتی طرح مهار را اجرا کرده و در یکی از خیابان‌ها غافلگیرش کردند قبل از آنکه بتواند حتی برای پلیس اسلحه بکشد.

فرد دستگیرشده دارای 8 فقره سابقه، آن هم در قاچاق عتیقه و اسلحه است. بعد از بررسی موبایلش با عکس‌های مختلفی از انواع سلاح مواجه شدیم که در تحقیقات فهمیدیم در قاچاق عتیقه و اسلحه دست دارند. دو تن از همدستانشان هم در عملیاتی دیگری در ملارد با 5 اسلحه دستگیر شدند.

سرهنگ بابایی کلت را نشان مان می‌دهد و می‌گوید؛ بردش 20 متر است، 21 تیر جنگی هم همراه متهم بود.

* توقیف 66 دستگاه خودرو / پایان دور دور در بلوار اندرزگو

بالای محوطه چند خودروی لاکچری را کنار هم چیده‌اند، توقیف‌شدگان دور دور در بلوار اندرزگو توسط کلانتری 101 تجریش هستند.

افسر پرونده می گوید: علاوه بر توقیف 66 خودرو، 20 نفر هم در زمینه شرب خمر و حمل مشروبات الکلی در 20 روزه خرداد با تلاش ماموران کلانتری 101 تجریش دستگیر شدند.

* کشف 12000 لیتر مشروب از متهمی که جرم خود را قبول دارد!

جلوی یکی از میزها بنری زده‌اند مبنی بر کشف مشروبات الکلی دست‌ساز، آلات و ادوات جرم را نیز چیده‌اند، اما این متهم با دیگر دستگیرشدگان فرق دارد چراکه خودش جرمش را قبول دارد و از دستگیری‌اش هم اظهار رضایت دارد.

می‌گوید؛ باید دستگیر می‌شدم تا جلوی این کارم گرفته می‌شد. خدا را شکر پولی که از فروش مشروبات به دست آورده بودم وارد زندگی‌ام نشد؛ چراکه این همه ادوات را با همان پول سود اولیه خریدم که حالا هم که توقیف شد.

امید 37 ساله است، در کار خرید و فروش است. می‌پرسم؛ چطور وارد این کار شدی؟ خودش می‌گوید؛ اگر بگویم گول خورده‌ام می‌توانید بگویید مگر بچه بوده‌ای، ولی می‌گویم گول نفسم را خوردم. آذر ماه با یک دبه شروع کردم، توی خانه درست می‌کردم، کارم گرفت، دم عیدی سفارش‌ها بیشتر شد، گفتم پس حالا بهتر است بروم تعداد زیادی دبه و وسیله بخرم. شروع کردم به ساخت مشروب، 1200 لیتر مشروب درست شده بود. هنوز پخش نشده، پلیس سر رسید و همه را توقیف کرد.

امید مربی باشگاه ورزشی است. یک دختر سه سال و نیمه دارد. خودش می‌گوید؛ وجهه مثبتی که در محله داشتم از دست دادم، پشیمان هستم؛ همین.

* دستگیری در حین سرقت!

به قیافه‌اش نمی‌خورد سابقه‌دار باشد. از دوربین‌ها و نگاه خبرنگاران فراری است. معلوم است مجرم دفعه اولی است. می‌پرسم؛ تو را برای چه آورده‌اند؟ می‌گوید؛ تو را به خدا عکسم را پخش نکنید.

احسان 20 ساله است، خیاطی می‌کرده، اما می‌گوید؛ کم آورده‌ام، زنم بیمارستان بود. با یک نفر که فامیلمان بود رفتم برای موبایل‌قاپی، همان مرحله اول دستگیر شدم.

می‌پرسم؛ با موتور بودید؟ موتور برای که بود؟

می‌گوید؛ برای برادرم. محدوده افسریه بود. می‌خواستیم موبایل را از دست مردی که توی ماشین نشسته بود و شیشه پایین بود بزنیم. گوشی را زدیم، اما مالباخته افتاد دنبالمان، موتور از کار افتاد و آن یکی که فامیلمان بود فرار کرد و من دستگیر شدم.

حرف‌مان تمام نشده، صدای سوت می‌آید؛ سردار رحیمی فرمانده انتظامی پایتخت برای بازدید از کشفیات و عملکرد ماموران کلانتری‌ها وارد محوطه می‌شود. بعد از بازدید در جمع خبرنگاران از دستگیری 733 نفر سارق، زورگیر، گوشی‌قاپ، سارق منزل، خودرو، موتور و مالخر می‌گوید.

سردار رحیمی از افزایش تیم‌های گشتی پلیس و گروه‌های واکنش سریع در مواجهه با موبایل‌قاپی و زورگیری در راستای حفظ آرامش و امنیت شهروندان خبر می‌دهد.

بعد از بازدید سردار ماشین‌های حمل متهم و سایر خودروهای پلیس وارد محوطه H می‌شوند، متهمان دستبند به دست و پابند به پا سوار ماشین‌ها شده و محوطه و میزها هم خالی می‌شوند از هر آنچه که با تلاش ماموران کلانتری کشف و ضبط شده بود؛ انگار که نه انگار مجرمی بوده و اموال مسروقه مکشوفه.

انتهای پیام /

شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید دستگیری در طرح رعد پلیس پیشگیری دستگیری دزد نخبه خودکار چاقودار ماجرای خودکار چاقودار از دستگیری هکر نخبه تا بچه رئیس زورگیر این خبر توسط افراد زیر ویرایش شده است
از دستگیری هکر نخبه تا بچه رئیس زورگیر / ماجرای خودکار چاقودار چیست؟ 2
از دستگیری هکر نخبه تا بچه رئیس زورگیر / ماجرای خودکار چاقودار چیست؟ 3
از دستگیری هکر نخبه تا بچه رئیس زورگیر / ماجرای خودکار چاقودار چیست؟ 4
از دستگیری هکر نخبه تا بچه رئیس زورگیر / ماجرای خودکار چاقودار چیست؟ 5
از دستگیری هکر نخبه تا بچه رئیس زورگیر / ماجرای خودکار چاقودار چیست؟ 6
از دستگیری هکر نخبه تا بچه رئیس زورگیر / ماجرای خودکار چاقودار چیست؟ 7
از دستگیری هکر نخبه تا بچه رئیس زورگیر / ماجرای خودکار چاقودار چیست؟ 8
از دستگیری هکر نخبه تا بچه رئیس زورگیر / ماجرای خودکار چاقودار چیست؟ 9
از دستگیری هکر نخبه تا بچه رئیس زورگیر / ماجرای خودکار چاقودار چیست؟ 10