از نسل سوخته تا معجزه دوم | بازیکن ایرانی که میتوانست در بارسا بازی کند / دخالت ژنرال مانع صعود تیم ملی شد
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس، تیم ملی فوتبال کشورمان در آستانه سفر به قطر قرار دارد و امیدوار است که با انجام بازیهای خوب بتواند برای اولین بار مجوز حضور در دور بعدی جام جهانی را کسب کند. فوتبال ایران پیش از این و در سال 1998 نیز پتانسیل خوبی برای عبور از مرحله گروهی داشت و از این بابت میتوان گفت فضایی مشابه به فضای امروز را تجربه میکرد اما برخی اتفاقات و عوامل باعث شد پس از 20 سال که موفق به حضور در جمع برترینهای دنیا شده بود از این تجربه محروم بماند. ماجراجویی تیم ملی از بازی استرالیا تا رویارویی با آلمان ناگفتههای زیاد دارد که هر از گاهی چند برگ آن توسط ملی پوشان آن دوره ورق میخورد.
علی لطیفی مهاجم جوانی بود که در فرانسه همراه تیم ملی بود اما فرصت خودنمایی پیدا نکرد با اینکه پیش از حضور در تورنمنت امیدهای زیادی برای بازی پیدا کرده بود. به همین خاطر گفتوگویی را با او ترتیب دادیم تا حال و هوای یک حضور به یادماندنی و حواشی ناگفته آن مرور شود.
* همه ما باید در مورد نسل سوخته فوتبال ایران صحبت کنیم
* اردوی بروجرد بهترین اردوی تاریخ فوتبال و ورزش ما بود
* ایویچ گفت خدا شما را به جام جهانی رساند
* مربی داخلی ممکن است تحت تاثیر سفارشات قرار بگیرد
* ZDF از زندگی من فیلم ساخت
* ایویچ گفت ممکن است از رُم 20 گل بخوریم اما این بازی برای شما لازم است
* نوآموز به صفایی فراهانی گفته بود هر کُتی برای من بدوزی به تن میکنم
* احساسی قوی تر از تیم کیروش داشتیم، وقتی ایویچ رفت گریه کردیم
* سیروس گفت وقتی فردی مثل کلوپ تو را شناخت با من حرف بزن!
* طالبی در آمریکا بیکار بود اما با نوآموز رفت و آمد خانوادگی داشت
* پای عابدزاده ورم داشت اما مقابل آمریکا بینظیر بود
* بردن آمریکا، معجزه دوم بود
* میتوانستیم آلمان پیر و فرسوده را ببریم
* به خاطر مسائل امنیتی در خانه لویی شانزدهم به ما اتاق دادند
* مجاهدین خلق به دنبال عضو گیری از تیم ملی بودند
* شب قبل از بازی با آمریکا، تلویزیون فرانسه به ایران توهین کرد
* دلارها را در جوراب قایم میکردیم!
* طالبی کاربلد نبود وگرنه آن تیم میتوانست پرافتخارترین تیم شود
* فارس: تیم ملی ایران پس از ناکامی تلخ در صعود به جام جهانی 94، به سختی راه خودش را برای حضور در فرانسه باز کرد. حضور ایران در جام جهانی 98 را چطور میبینید؟
قبل از ما نسل بسیار خوبی بود که پرورش یافته دوره منظمی در فوتبال بود. بازیکنان خیلی خوبی کشف شده بودند و در نهایت یک تیم فوق العاده دوست داشتنی شدند. همه ما باید در مورد آن نسل صحبت کنیم که فراموش نشود. آن نسل واقعا نسل سوخته فوتبال ما است که دو دوره را به خاطر تحریم و جنگ از دست داد. تک تک این بازیکنان میتوانستند در بهترین تیم های دنیا بازی کنند. به عنوان مثال اگر جنگ و داستانهای دیگر نبود، با اطمینان کامل میگویم ناصر محمد خانی میتوانست در بارسلونا بازی کند. نمیگویم مسی بود اما کاشته میزد، دریبل میزد، سرعت داشت، سر میزد، گل میزد و... یک فوتبالیست کامل بود. بازیکنانی مانند مجید نامجومطلق، حمید درخشان، حمید علیدوستی، عبدالعلی چنگیز، جعفر مختاری فر، مرحوم رضا احدی و... حق این نسل بود که حداقل یک دوره در جام جهانی حضور داشته باشند. حداقل فوتبال ما یک دوره جام جهانی به این نسل بدهکار است.
بعد از این نسل هم بازیکنان بزرگی آمدند. بازیکنانی مانند علی دایی، مجتبی محرمی، مهدی فنونی زاده و جواد منافی که به راحتی میتوانست در اروپا بازی کند اما یک تصادف باعث شد متاسفانه به حقش نرسد. این تیم هم لیاقت حضور در جام جهانی را داشت.
به هرحال مردم ما 4 سال دیگر منتظر شدند. تیمی داشتیم که تلفیقی از جوانها و با تجربه ها بود. فوتبالیستهای بسیار خوبی مانند علی دایی، خداداد عزیزی، مهدی مهدوی کیای جوان، احمدرضا عابدزاده و... بازیکنان یک بخش صعود بودند و بخش دیگر این صعود معجزه بود.
* فارس: ایران کارش را با یک مربی بزرگ برای حضور با کیفیت در اولین جام جهانی بعد از انقلاب شروع کرد.
میتوانم بگویم تومیسلاو ایویچ یک اَبَر مربی بود. فکر میکنم ازسال 1976 تا 1996 میلادی در هر تیمی بوده یا قهرمان شده یا نایب قهرمان، در لیگ قهرمانان اروپا، لیگ فرانسه، لیگ پرتغال و... در نهایت هم تیم ناامید امارات را که هیچ افتخاری در فوتبال نداشت با شایستگی به فینال جام ملتها رساند و حتی میتوانست به قهرمانی هم برسد. او مربی بسیار بزرگی بود که نسل ما در همان مدت کوتاه خیلی چیزها از او یاد گرفت.
* فارس: اردویی را در شهری برپا کرد که شاید برای همه عجیب بود.
اردوی بروجرد به اعتقاد بسیاری بهترین اردوی تاریخ فوتبال و ورزش ما بود. در جام جهانی هرچه به دست آوردیم ماحصل حضور ایویچ و آن اردو بود. در آن اردو به ما گفت شما خیلی صحبت از صعود به جام جهانی میکنید، بیایید فیلم بازی با استرالیا را ببینیم. گفت شما به جام جهانی نرفتید. خدا شما را به جام جهانی رساند. با آن فیلم ضعفهای تاکتیکی فوتبال ما را گوشزد کرد.
مثلا گفت نگاه کنید؛ مارک بوسنیچ (دروازهبان استرالیا) توپ را میگیرد و بلند میزند، 8 بازیکن با این توپ از بازی خارج میشوند. هافبکها و مهاجمان استرالیا با مدافعان ما مثلا 6 به 3 میشدند که این برنامه در طول نیمه اول شاید حداقل 10 بار تکرار شد. اوضاع تا این حد آشفته بود اما لطف خدا، دست روزگار و شاید دل شکسته مردم ما در آن زمان که سالها سختی کشیده بودند و دوران جنگ را سپری کرده بودند باعث این اتفاق شدند چون نیاز بود شادی در جامعه شکل بگیرد. باعث اتحاد مردم ما شد.
* فارس: شرایط شما در تیم ملی آن دوره چطور بود؟ مقابل استرالیا حضور نداشتید اما در نهایت به همراه تیم مسافر فرانسه شدید.
من به همراه دو سه بازیکن جوان مقابل استرالیا در اردوی تیم ملی نبودیم و جسته گریخته دعوت می شدیم. مثلا فرهاد مجیدی که برای بازی با استرالیا خط خورده بود را داریوش مصطفوی خودش به صورت افتخاری برد. ویرا آمد و نمیدانست قرار است یک بازی مهمان باشد. مصاحبه کرد و گفت بازیکنان بسیار خوبی از جمله علی لطیفی در فوتبال ایران هستند و اگر به جام جهانی صعود کنیم قطعا اضافه خواهند شد. بازیم طوری بود که بیشتر از مربیان داخلی، مورد توجه مربیان خارجی قرار میگرفتم. کما اینکه زمان مت کوویچ به عنوان یار خارجی به پرسپولیس رفتم. یا در تیم بهمن زمانیکه کنیتایف آمد من دیده شدم. قبل از آن هم البته در زمان فیروز کریمی به عنوان پدیده در فوتبال کشور شناخته شدم. در پایهها آقای گل شده بودم و عملکرد نسبتا خوبی در گلزنی داشتم.
اسمی میگویند لطیفی فوروارد است. با اینحال در سیستم 2-5-3 قدیم یا پیستون یا وینگر راست بازی میکردم. مهدی مهدوی کیا هم به همین شکل بود. عمدتا از بازیکنان سرعتی به این شکل استفاده میشد. او هم فوروارد بود اما چون در این پست بازیکن در سطح ملی زیاد بود، مایلی کهن او را در پیستون راست به کار گرفت. من توسط مربی خارجی لژیونر شدم. با مربی خارجی شانس به من رو میکرد چون لابیها و ارتباطات تاثیر گذار نبود اما مربیان داخلی به هرحال ممکن است تحت تاثیر سفارشات، توصیهها یا زنگها قرار بگیرند.
* ظاهرا ایویچ به شما اعتقاد زیادی داشت.
زمانی که ایویچ آمد، ما در ایام عید سه بازی دوستانه را در فرانسه پشت سر گذاشتیم. ایویچ مصاحبه کرد و گفت من در این بازیها ژرژ وهآ در فوتبال ایران را پیدا کردم که بازیکنی است به نام علی لطیفی. من هم در فوتبال دنیا محلی از اعراب نداشتم و کسی من را نمیشناخت. ایویچ آنقدر بزرگ بود که پس از این صحبتها، از کانال ZDF آلمان یک گروه آمد که در مورد پدیدههای احتمالی جام جهانی گزارش تهیه میکرد. چون ایویچ اسم من را آورده بود، از زندگی من فیلم تهیه کردند که کجا زندگی میکنم و... فیلم جذابی هم شد. ایویچ کاملا به من ایمان و باور داشت. در تمام بازیهایی که ایویچ بود بازی کردم. با تغییر سرمربی تیم ملی من خیلی آسیب دیدم و اگر ایویچ بود در جام جهانی همه بازیها را بازی میکردم.
* فارس: به اعتقاد بسیاری، آماده سازی ایویچ بود که باعث شد ایران در سه مسابقه 98 نمایش خوبی داشته باشد.
ایویچ به ما یاد داد چطور به جام جهانی رفتیم و چطور باید در جام جهانی بازی کنیم. او به ما گفت مقابل یوگسلاوی، آلمان و آمریکا چطور میتوانیم گل بزنیم و چطور ممکن است گل بخوریم. 6ماه قبل از اینکه بازی کنیم گفت از تیم ملی آلمان به این شکل میتوانیم گل بخوریم که از کنارهها برای کلینزمن یا بیرهوف ارسال شود یا از یوگسلاوی میتوانیم روی ضربات ایستگاهی آسیب ببینیم. با اطمنان کامل گفت میتوانیم صعود کنیم و اگر او بود میتوانستیم صعود کنیم.
* فارس: چرا این اتفاق نیفتاد؟
شاید برخی ملاحظه کاری داشته باشند اما من بی تعارف میگویم. در آن جام به دو دلیل صعود نکردیم. بخش عمده به کادر فنی و سرمربی تیم ملی بر میگشت. 20-10 درصد هم به عدم حرفهایگری و خستگی بازیکنان مربوط بود. حدود 3 ماه از خانواده دور بودیم. از اردوی بروجرد که بدنسازی ما شروع شد تا اردوی رم این شرایط ادامه داشت. ایویچ همه چیز را میدانست. گفت با تیم آ اس رم بازی گذاشتهایم. دوست دارم به شما فشار بیاید. بدنسازی حدودا 2ماهه ما تازه تمام شده بود. ایویچ گفت ممکن است ما 20 گل بخوریم. به دو دلیل اینکار را میکنیم. اول اینکه سیستم دیگری را با نفرات دیگری امتحان میکنم و دوم اینکه دوست دارم به شما فشار بیاید چون بدنتان نیاز دارد. هیچ چیزی به جز بازی سخت و سنگین باعث نمیشود بدن شما شلاق بخورد و ول کند.
* فارس: و بعد از این بازی ایویچ عوض شد.
ما 7 گل خوردیم و وقتی ایویچ را عوض کردند، تمام رسانههای دنیا از جمله رسانههای پر تیراژ ایتالیا شوکه شدند که چرا مربی به این بزرگی را به خاطر یک بازی دوستانه عوض میکنید؟ در صورتیکه کلید کنار گذشته شدن ایویچ از تهران خورده بود. خود ایویچ میگفت ژنرال باعث شد این اتفاق بیفتد! تیمسار نوآموز با جلال طالبی دوست گرمابه و گلستان بود. آن موقع هم مثل الان نبود که یک نفر در ایران یک دکمه بزند و ببیند مثلا مهدی طارمی در آن سر دنیا چه غذایی میخورد یا چگونه تمرین میکند. نوآموز به صفایی فراهانی گفته بود هر کُتی برای من بدوزی به تن میکنم و مدیر تیم ملی شد.
* فارس: گفته شد چون بازیکنان از تمرینات ایویچ خسته شده بودند تبانی کردند و 7 گل از رم خوردند تا او برکنار شود.
به هیچ عنوان. هیچ کدام از بازیکنان هم کم کاری نکردند. دیدگاه تیم نسبت به او فوق مثبت بود. آنقدر این مرد بزرگ بود، زمانی که به کروواسی رفتیم تا با تیم این کشور بازی کنیم، با اینکه برکنار شده بود اما به استقبال ما آمد. چون خیلی تیم را دوست داشت. وقتی من را دید گفت یک بازیکن خیلی خوب میبینم. من مقابل رم بازی نکردم اما مقابل اینتر بازی کردم. در تمام بازیهایی که ایویچ بود بازی کردم. مقابل مون پلیه، با کویت در ایران، با جاماییکا.
* فارس: یعنی مانند احساسی که الان بازیکنان تیم ملی به کیروش دارند، بازیکنان آن زمان به ایویچ داشتند؟
به مراتب قویتر. الان بازیکنان ما تجربه بین المللی خیلی بیشتری دارند. یک تفاوت اساسی بین آن تیم و تیم ملی فعلی وجود داشت. در آن دوره تنها 3 بازیکن ما با بازیکنان اروپایی تنه به تنه شده بودند. تا قبل از این تورنمنت تصور ما این بود که بازیکنان اروپایی از فضا آمدهاند اما در مسابقات شرایط واقعی را درک کردیم. امروز برعکس است. تقریبا 90درصد تیم ما لژیونر هستند و اعتماد به نفس لازم را دارند.
آن زمان مربی بزرگی آمده بود که به ما اعتماد به نفس میداد و خوشحالی و رضایت بیشتری داشتیم. الان بازیکنان تیم ملی با مربیان بزرگ کار کردهاند و حرفهای برخورد میکنند. ما آن زمان از نظر احساسی هم ایویچ را دوست داشتیم. صادقانه بگویم چند بازیکن تیم وقتی ایویج عوض شد مثل خود من، گریه کردند. همه بچههای تیم ناراحت بودند. حتی آنهایی که شانس بازی در زمان ایویچ را نداشتند.
بعد از آن جام جهانی، بازیکنان زیادی از آن تیم لژیونر شدند. خود من، پاشازاده، منصوریان، مرحوم میناوند، دینمحمدی و... بازیکنان زیادی به اروپا رفتند. اعتباری که تیم ملی در آن مسابقات به دست آورد باعث شد حتی بازیکنانی که در اردوی تیم ملی نبودند هم توسط اروپاییها دیده شوند. مثلا علی موسوی با اینکه در تیم ملی نبود بعد از جام جهانی به آلمان رفت.
* فارس: باز شدن دروازه اروپا به روی بازیکنان ایرانی، دوران جدیدی را هم در فوتبال ما رقم زد.
الان تمام افتخار دینمحمدی همبازی شدن با یورگن کلوپ در تیم ماینتس است. من با سیروس خیلی صمیمی هستم و همیشه با هم در این مورد صحبت میکنیم. یکبار به من زنگ زد گفت خیلی مانده تا به من برسی، هر موقع یک مربی مثل کلوپ تو را شناخت با من حرف بزن!
این را هم بگویم وقتی کلوپ از بورسیا دورتمند رفت، یکی از جانشیان او پیتر اشتوگر بود که همبازی و کاپیتان من در تیم آدمیرا واکر اتریش بود. چندین بازیکن تیم ملی اتریش که با من همبازی بودند بعدا تبدیل به مربیان خوب فوتبال در اتریش و اروپا شدند. این همبازی بودنها باعث شد مراوداتی به وجود بیاید. زمانی که در اتریش بودیم سرمربی ما هانس کرانکل بود. یکی از بهترین بازیکنان تاریخ اتریش است. دومین بازیکن سال دنیا شد. آقای گل لالیگا شد و بت بارسا بود. جز بازیکنان افسانهای فوتبال اروپا است. از این آدمها خیلی چیزها میتوان یاد گرفت.
* فارس: 7 گل تیم رم خیلی پررنگ شد اما ظاهرا ایویچ بعد از این بازی گفته بود به تمام اهدافم رسیدم.
دقیقا. آن موقع چون رسانه فراگیر نبود، تیتر زدند جلال طالبی به بورا میلوتینوویچ که سرمربی آمریکا بود، نه گفت. میلوتینوویچ گفته بود دستیار من در تیم ملی آمریکا باش و او پاسخ منفی داده بود. در صورتیکه میلوتینوویچ، طالبی نمیشناخت و ما بعدا این را فهمیدیم! طالبی آدم بسیار خوبی است اما به لحاظ فنی و مدیریتی قابل قبول نبود.
* فارس: برکناری ایویچ در آن زمان سوال بزرگ اهالی فوتبال هم بود.
ما بازیکنان میدانستیم که طالبی و نوآموز با هم رفت و آمد خانوادگی داشتند اما اینترنت نبود که مردم مثل امروز پیگیر اخبار باشند. طالبی در آمریکا بیکار بود. سطح او واقعا در حد مربیان داخلی ما هم نبود. قبل از اینکه به تیم ملی برود، سرمربی ما در بهمن بود و ما میدیدیم که علم روز فوتبال را ندارد. برنامه یزی خاصی هم وجود نداشت. مثلا طالبی پایان تمرین را اعلام میکرد اما چند بازیکن تمرین را ادامه میدادند و او هم میرفت. این مسائل باعث شد آن تیم دوست داشتنی با بازیکنان خیلی خوب صعود نکند.
* فارس: پتانسیل تیم از نظر مهرهای چطور بود؟
تیم خیلی خوبی داشتیم. مثلا ایویچ اعلام کرده بود درهای تیم ملی حتی به روی بازیکنان ناشناخته باز است. یکی علی کریمی را معرفی کرده بود و او در اردوی بروجرد هم حاضر شد اما آن تیم آنقدر خوب بود که بعدا خط خورد.
* فارس: و در نهایت به بازی اول با یوگسلاوی رسیدیم.
این بازی باعث شد به خودباوری برسیم. میاتوویچ مهاجم آنها بود که در فینال باشگاههای اروپا گل قهرمانی رئال را زده بود. قبل از بازی گفت من 6گل به ایران میزنم اما در نهایت روی جوانی نکیسا یک ضربه ایستگاهی گل خوردیم. زانوی عابدزاده مشکل داشت و پای او ورم کرده بود. بعد از اینکه نکیسا آن گل را خورد، چون عابدزاده از نظر روحی یک وزنه بود تصمیم تیم بر این شد که در دو بازی بعدی او دروازهبان باشد. با آن شرایطی که داشت خوب هم کار کرد. مقابل آمریکا بی نظیر بود.
* فارس: مقابل آمریکا هم به برد تیم خیلی کمک کرد.
مانند بازی با استرالیا، معجزه دوم بازی با آمریکا بود. دو بار به تیر دروازه ما زدند، سه چهار توپ خوب را هم عابدزاده گرفت. مقدر بود که ما برنده شویم. خاطرهای که همیشه با حمید استیلی در موردش صحبت میکنیم؛ در خواب دیده بودم که حمید استیلی به آمریکا گل زده و ما خوشحالی میکنیم. خوابم را برای او تعریف کردم که باور نمیکرد و مجبور شدم قسم بخورم. گفت مادرم هم خواب دیده که آمریکا را بردهایم. به او گفتم اگر تعبیر خواب ما ترکیب شود خیلی خوب است. یعنی تو گل بزنی و ایران هم برنده شود که این اتفاق هم افتاد و ایران منفجر شد!
* فارس: در بازی سوم به نظر اسیر تجربه آلمان شدیم یا خودباوری برای امتیاز گرفتن در تیم وجود نداشت؟
اگر برنده میشدیم صعود میکردیم و اصلا ناامید نبودیم. میتوانستیم تیم پیر و فرسوده آلمان را ببریم اما به برد آمریکا قانع شده بودیم. ضمن اینکه 20درصد هم خستگی روحی و جسمی روی این بازی تاثیر گذاشت. تقریبا ترکیبی از تیم جام جهانی 1990 که قهرمان جهان شدند و تیم سال 96 که قهرمان اروپا شدند را داشتند. بازیکنانی مانند ماتئوس و هسلر را داشتند. همین تیم رفت و سه گل از کرواسی خورد که سرمربیاش بلاژویچ و مربیاش برانکو بود و سوم جام جهانی شدند.
* فارس: شرایط اردویی در فرانسه چطور بود؟ حواشی و اتفاقات غیرفوتبالی هم اطراف تیم وجود داشت.
تیمهای دیگر در بهترین هتلها اقامت داشتند اما ما را به خاطر مسائل امنیتی به مکانی بردند که قبلا لویی شانزدهم در آن زندگی میکرده و اتاقها تنگ و کوچک بودند. آنجا در فضایی بین کوهها بود. ایران و آمریکا تیمهایی بودند که مسائل امنیتیشان خیلی رعایت میشد. به خصوص اینکه با هم بازی داشتیم. اسکورت کاروان تیم ما هم نسبت به بقیه تیمها شدیدتر بود و حتی یک هلیکوپتر هم بالای سر ما میآمد.
اعضای گروه مجاهدین خلق آنجا بودند. سرتمرینات میآمدند و به بچهها میگفتند به گروه ما بپیوندید. برای بازی با آمریکا جایگاهی که مقابل دوربین ها بود را گرفته بودند که وزارت امورخارجه ما ورود کرد و آنها را از آن جایگاه خارج کردند. شب بازی با آمریکا فیلمی از تلویزیون فرانسه پخش شد که در آن به فرهنگ ایرانی توهین میشد که اعتراض بچههای تیم را به همراه داشت. یعنی کشور فرانسه هم شیطنتهایی میکرد. این حواشی سیاسی برای ما وجود داشت اما همه این مسائل برای ما انگیزه شد.
* فارس: پاداشی هم در آنجا داده شد؟
مقداری به دلار پاداش داده بودند که آنها را جمع کرده بودیم و از ترس اینکه گم شود مثلا در جورابها قایم میکردیم! بچهها کابوس میدیدند که پولشان گم شده و هرروز جای آن را عوض میکردیم! در کل دوست داشتیم هرچه زودتر به ایران برگردیم و خانواده مان را ببینیم.
* فارس: ظاهرا به خاطر حواشی مختلف تیم از نظر روحی دچار نوعی فرسایش شده بود.
چالشهای حاشیهای مانند تغییر کادرفنی یا برخی اختلافات کوچک در اردو نیز به مرور از نظر روحی روی تیم تاثیر گذاشته بود. البته این اختلافات اصلا بزرگ نبود. مانند درگیری شاهرودی و دایی در تمرین بر سر یک برخورد که در ایران بزرگ شد. ایویچ هم به ما گفت که مهم نیست و این درگیریها همیشه در اردوها پیش میآید. همه اینها مزید برعلت شده بود و فشارهای سیاسی هم وجود داشت. تا اینکه بعد از بازی با آمریکا از یک فشار بزرگ خلاص شدیم. از طرفی سرمربی داشتیم که کاربلد نبود تا از نظر انگیزشی تیم را حفظ کند. او هم با یک برد مانند منِ بازیکن در رویاهایش بود. این تیم از نگاه مردم دوست داشتنیترین تیم تاریخ فوتبال ما شد ولی میتوانست پرافتخارترین تیم تاریخ فوتبال ما هم بشود.
پایان پیام /