از یک توهم به توهمی دیگر!
آقای رضا کیانیان بازیگر مشهور سینما که خود زمانی در زمره انقلابیون تند و تیز قرار داشت به تازگی و به بهانه نصب یک بیلبورد از تصویر و جمله شهید چمران در شهرداری تهران، مدیران فعلی این شهرداری را مخاطب همان جمله چمران خوانده و از آنان خواسته به دلیل تخصص نداشتن شان در امور شهری آنجا را ترک کنند.
این نقد می تواند درست باشد یا غلط. آنچه منظور این نوشته است بخش های دیگر این اظهارات است که کیانیان در آن به آرمان و آرمان گرایی به شکلی بسیار سطحی طعنه می زند. او نوشته است: «چمران خیلی خوشبخت بود که با آرمان هایش رفت... سرنوشتش را شبیه چه گوارا رغم [رقم] زد. کاسترو را به حکومت رساند و خودش هیچ پست دولتی نپذیرفت. رفت جایی دیگر، و مبارزه اش را ادامه داد. اگر وزیر شده بود، مثل کاسترو ذلیل از دنیا می رفت. چمران و چه گوارا سرافراز از دنیا رفتند چون آرمان هاشان را اجرایی نکردند. فقط حرفش را زدند و برایش جان باختند.» نقل از اعتماد آنلاین
از کسی که در تب تند انقلابیگری مبل داشتن و ادکلن زدن و گوشت و شیر خوردن شهید بهشتی برایش مساله بوده مانند همه کسان دیگر با چنین روحیه ای هیچ بعید نیست که در تب تند دیگری که از راه می رسد، چیزهای دیگری بگویند. اما اگر قرار باشد با تعقل سخن بگوییم در برخورد با چنین اظهاراتی باید گفت عملی شدن آرمان، همراهی می خواهد حتی اگر در قدرت باشی. آرمان با همراهی جمعی تحقق می یابد نه اراده فردی. به علاوه امری تدریجی است. قرار نیست وردی بخوانند و ناگهان همه چیز یک شبه عوض شود. آرمان گرایی جادو و شعبده نیست. بعد از همه اینها باید گفت تحقق اش نسبی است و بسته به شرایط و زمینه هاست. پس از تحقق نسبی نیز باید هم از آن و هم از دستاوردهایش محافظت کرد حتی اگر منادیانش راه دیگری در پیش گرفته باشند. آنچه که فارغ از این ویژگی ها طرح می شود آرمان نیست، تخیل و توهم است و به نظر می رسد آقای کیانیان در سال 57 دچار توهم بوده اند نه آرمان و حالا ظاهرا از این توهم بیرون آمده اند.
فیدل کاستر رو را به عنوان آرمان گرایی مثال زده اند که به دلیل همین آرمان گرایی ذلیل مرد و اظهار شادمانی کرده اند که چمران نماند تا ذلیل بمیرد. فراموش کرده اند که کاسترو اولا آرمان رهایی از باتیستای خونخوار را برای مردم کوبا محقق کرد و دستکم توانست نظام بهداشت و درمان پیشرفته ای برای کوبا بسازد چیزی که در آمریکا برای ایجاد آن مقاومت می شود! نکته اینجاست که امثال کیانیان منبع دیگری جز غربگرایان برای اطلاع از آنچه بر کوبا گذشته ندارند. البته که در این کشور هم مانند مهد سرمایه داری (آرمان جدید آقای کیانیان مبارز) مشکلات کم نیست. هیچ عقل سالمی آرمان گرایی را به معنای از بین بردن همه کاستی ها و نقصان ها و شرارت ها نمی فهمد. ذلیل خواندن آرمان گرایی از علیل بودن فکر برمی خیزد چرا که اگر آرمان گرایی را از حیات جمعی بشر حذف کنیم یعنی امید را از بشر گرفته ایم و بشریت بدون امید چیزی جز مشتی استخوان در گردش روزگار نیست که دیر یا زود می پوسد و غبار می شود.
این روزها که انتقاد ها از شیوه حکمرانی در کشورمان بالا گرفته سخن منتقدان متفکر این نیست که چرا همه چیز، به بهترین شکل تغییر نکرده. انتقاد این است که چرا همه چیز در مسیر و ریل حرکت به سمت آرمان های مورد قبول اکثریت جامعه قرار نگرفته. آرمان هایی که مردم این کشور بر خلاف آقای کیانیان متوهمانه در راهش قدم نگذاشته بودند چرا که برای آن هزینه های سنگینی داده اند و حالا هم معتقد نیستند که فداکاران این راه ذلیل مرده اند!