یک‌شنبه 4 آذر 1403

استاد شجریان و تلاش برای هویت بخشی به پیشینه موسیقی

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
استاد شجریان و تلاش برای هویت بخشی به پیشینه موسیقی

تهران - ایرنا - سیدابوالحسن مختاباد روزنامه‌نگار و پژوهشگر تاریخ موسیقی معاصر در یادداشتی در روزنامه جهان صنعت، نوشت: مرگ استاد محمدرضا شجریان پایانی بود بر نزدیک به شش دهه تلاش مستمر در جهت احیای هنر فاخر و فرهمند موسیقی اصیل ایرانی. شجریان استانداردهایی را در حرفه آواز ایجاد کرد و شأنیتی به موسیقی و هنرمند موسیقی داد و جایگاهی به آن بخشید که عموم جامعه از این هنر به نیکی یاد کنند.

در یادداشت 19 مهر 1399 روزنامه جهان صنعت، آمده است: موسیقی در ایران تا قبل از دوره رضاخانی، تنها در دربار خواستار جدی داشت و عموم مردم موسیقی را پیشه حساب نمی‌کردند و نه تنها جدی‌اش نمی‌گرفتند بلکه آن را شغلی پست و دون شأن آدمی می‌دانستند. ورود تجدد و به خصوص حضور چهره‌ای به نام علینقی وزیری و نسلی که او تربیت کرد، جایگاه موسیقی را از شغلی پست و بی‌هویت، به پیشه‌ای نسبتا آبرومند و متوسط ارتقا داد. در خاطراتی که از علینقی وزیری نقل شده است، سلوک او در مواجهه با اهل قدرت و ایستادن بر مرزها و اصول نمایان است. هنگامی که سران یکی از کشورهای اروپای شرقی به مهمانی رضاشاه می‌آید، او دستور می‌دهد تا ارکستر هنرستان ملی به تالار کاخ بیایند برای اجرای موسیقی. وزیری اما با نامه‌ای محترمانه از شاه می‌خواهد مهمانش را به هنرستان دعوت کند و اجرا را در همین مکان ببینند تا هم ساختمان هنرستان به مهمان نشان داده شود و هم اجرای کنسرت در تالار هنرستان انجام گیرد. برخی سخن‌چینان و نمامان سعایت کردند و در نهایت به دستور رضاشاه، «وزیری» اخراج شد.

او اما نشان داد که روی برخی اصول ایستاده است حتی اگر به قیمت ترک سمتی باشد که سال‌ها برایش زحمت کشیده بود. این سنت در سال‌های بعد از سوی شاگردان وزیری چون خالقی ادامه یافت و در سال‌های انقلاب و پس از انقلاب محمدرضا شجریان نماد بارز چنین رفتاری بود. او سعی کرد هنرش را از بازی‌های سیاسی روزمره دور نگه دارد. هنگامی که در سال‌های نخست انقلاب هوشنگ ابتهاج (م. ا. سایه) و محمدرضا لطفی می‌خواستند در آن کنسرت معروف دانشگاه ملی، برای حزب توده تبلیغ کنند، شجریان نه‌تنها مخالفت کرد بلکه آن رفتار سنگ‌بنای جدایی او از کانون چاووش را فراهم ساخت. در دهه 70 او تعاملی را با سازمان صداوسیما آغاز کرد تا بتواند این هویت را در منظر عمومی هم تثبیت کند. حضور در برنامه نوروزی سال 1372 سیما نمونه‌ای از این رفتار بود. اما به نظر می‌رسید جریان‌های مخالف موسیقی چنین حضوری را برنتابیدند و رییس وقت سازمان صدا و سیما نیز نه تنها نتوانست چنین جریانی را استمرار دهد بلکه بعدها با پخش غیرمجاز بسیاری از آثار استادان موسیقی از جمله آثار استاد شجریان، سنگ‌بنای تعدی به حقوق مادی و معنوی هنرمندان از سوی صداوسیما را فراهم آورد. رفتار شجریان در این ماجرا حرفه‌ای بود.

او ابتدا نامه‌ای اعتراضی به سازمان نوشت و سپس به دادگاه پناه برد تا بتواند از هویت صنفی و شغلی خود با توجه به همین قوانین موجود دفاع کند. متاسفانه شعبه‌های دادگاه در این ماجرا به جای برخورد حقوقی، برخوردی سیاسی پیشه کردند به این معنا که پرونده یک شکایت را چنان طول دادند که مشمول مرور زمان شد و دیگری تا به امروز و پس از 11 سال همچنان بدون نتیجه مانده است. در حیطه‌های دیگر نیز استاد شجریان سعی کرد هویت‌بخشی به پیشه موسیقی را لحاظ کند، چه در محتوای آثاری که ارائه می‌کرد و چه در برخی رفتارهای اجتماعی و هنری دیگر همانند کمک به زلزله‌زدگان بم و... این رفتارها تاثیرات اجتماعی فراوانی بر جای نهاد و در کنار آن هنرمندان دیگری چون استادان علیزاده، لطفی، ناظری و مشکاتیان و... بر همین نهج گام زدند و امروز و بعد از گذشت چند دهه دیگر جامعه و مردم ایران موسیقی را به عنوان یک پیشه پذیرفته‌اند. ما در فقط تهران بیش از 700 آموزشگاه موسیقی داریم و فعالان موسیقی در کشور بیش از هفت میلیون تن هستند و شاید بعد از سینما، بیشترین گردش اقتصادی را در حیطه هنرها داشته باشند. این تلاش و هویت متاسفانه هنوز از سوی برخی نهادها و جریانات ذی‌نفوذ به رسمیت شناخته نشده است. تمدن اما میلیمتری ساخته می‌شود و به جلو می‌رود. دیر و دور نخواهد بود که نفوذ رفتار و سلوک چهره‌هایی چون شجریان در هویت‌بخشی به پیشه موسیقی مخالفان را هم به تسلیم وادارد و دیدگاه‌های سخت و استوار آنها را دود کند.

منبع: روزنامه جهان صنعت *س_برچسب‌ها_س*