اسرائیلیات میکونوس
محسن کاظمی میگوید اخیرا با نزدیک شدن به سالگرد ماجرای میکونوس در حد وسیعی با بازنشر وسیع روایتی جعلی درباره نام دادگاه میکونوس در فضای رسانهای، سایبری و گردشگری مواجه و ناچار از پاسخ شدم
محسن کاظمی میگوید اخیرا با نزدیک شدن به سالگرد ماجرای میکونوس در حد وسیعی با بازنشر وسیع روایتی جعلی درباره نام دادگاه میکونوس در فضای رسانهای، سایبری و گردشگری مواجه و ناچار از پاسخ شدم
به گزارش خبرنگار مهر، محسن کاظمی، تاریخنگار و پژوهشگر حوزه تاریخ شفاهی و صاحب آثاری چون «نقاشی قهوه خانه: خاطرات کاظم دارابی متهم دادگاه میکونوس»، «شبح میکونوس»، «خاطرات احمد احمد»، «خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ)»، «خاطرات عزت شاهی» و... در یادداشت ارسالی خود به مهر، به نقد و بررسی یک روایت مجعول درباره نامگذاری دادگاه میکونوس آلمان پرداخته است. این یادداشت را در ادامه بخوانید:
به سبب پژوهش برای کتاب نقاشی قهوهخانه (ماجرای ترور میکونوس) در گذشته متن روایتی را در اینترنت دیده بودم، که پس از اندکی تأمل به کذب و جعلی بودن آن پی بردم.
پس از انتشار کتاب نقاشی قهوهخانه، گاه دوستانی از سر لطف، متن این روایت مجعول را برایم میفرستادند. اخیرا با نزدیک شدن به سالگرد ماجرای ترور میکونوس در حد وسیعی با بازنشر وسیع این روایت در فضای رسانهای، سایبری و گردشگری مواجه و ناچار از پاسخ شدم.
عنوان روایت مجعول عبارت است از: «علت نامگذاری دادگاه میکونوس چیست»
خلاصه روایت مجعول: حوالی سال 1946 م در حومه رشت فردی به نام میرزا کاظم که میراب بود ازگیل (در گویش گیلکی: کنوس) پرورش میداد،... «در آن دوره که ایران توسط رضاخان در حال شکوفایی بود، به فرمان او برای هر ایرانی سجل (شناسنامه) صادر میشد و نام فامیل تعیین میگردید»، مأمور ثبت احوال که برای صدور سجل به میرزا کاظم مراجعه میکند، برای او نام «میکونوس» (یعنی ازگیل من) صادر میکند. بعدها فرزند او محمدجواد میکونوس با بورس تحصیلی رضاخان به آلمان میرود و در دانشگاه هومبولت برلین در رشته حقوق تحصیل میکند. سپس مدت 30 سال برای دادگاه فدرال آلمان کار میکند و به عنوان قاضی برتر آلمان در قرن بیستم معرفی میشود و دولت آلمان نیز به پاس زحمات او ساختمان دادگاه برلین را به نام او به میکونوس تغییر میدهد. از محمد جواد کتابهای زیادی برجا مانده است. همچنین گزیدهای از سخنان او در ورودی دادگاه میکونوس به عنوان منشور کونوس نصب شده است (اقتباس از ترجمه مقاله «پرفسور هلموت» شماره 317 ماهنامهی اشپیگل بررسی کتاب تاریخ شناس آلمانی در زمینه آسیا میانه).
تناقضات و دلایل رد روایت
1. فارغ از ارزیابی بار معنایی این عبارت «در آن دوره که ایران توسط رضاخان در حال شکوفایی بود، به فرمان او برای هر ایرانی سجل (شناسنامه) صادر میشد و نام فامیل تعیین میگردید»، باید گفت از سال 1304 ش (1925 م) داشتن شناسنامه و از سال 1313 ش (1934 م) داشتن نام خانوادگی برای هر فرد ایرانی اجباری شد. صدور فرمان رضا شاه در دوره حوالی 1946 م غلط است.
2. رضا شاه پس از اشغال ایران توسط قوای متفقین در شهریور 1320 (سپتامبر 1941)، از قدرت خلع و به جزیره موریس تبعید شد و سه سال بعد در مرداد 1323 (اوت 1944) در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی درگذشت. ساخت این قصه با شروع در حوالی 1946 از ریشه و بن غلط است.
3. چطور ممکن است رضا شاه که در 1944 فوت کرده به فرزند کسی که در سال 1946 صاحب شناسنامه شده (محمد جواد میکونوس) بورس تحصیلی اعطا کند؟!
4. هیچ جستوجویی به فارسی و لاتین برای عنوان «محمد جواد میکونوس» در اینترنت و در سایت دانشگاه هومبولت فرجامی نمییابد. تا چه رسد به اینکه از کتابهای زیاد به جای مانده و «منشور کونوس» نصب شده بر سر در دادگاه برلین سراغ گرفت.
5. منبع مقاله را اقتباسی از ماهنامه اشپیگل شماره 317 و از فردی به نام هلموت ذکر کردهاند. اشپیگل ماهنامه نیست و هفتهنامه است. شماره آن هم پیاپی درج نمیشود. این نشریه از سال 1947 هر هفته منتشر میشود و شماره هفته از هر سال برای آن درج میگردد. برای مثال 45/2003 (هفتهنامه شماره 45 در سال 2003). پس ذکر شماره 317 غلط است.
6. پرفسور هلموت کیست؟ هلموت نام کوچک است، پس نام خانوادگی این فرد چیست؟ در بازنشرهای بعدی این روایت مجعول عنوان کهل هم به آن افزوده شده است: «بررسی کتاب تاریخ شناس آلمانی در زمینه آسیا میانه «THE RISE AND FALL" اثر HELMOT KOHL». این گزاره دو درنگ دارد:
یکم.HELMOT غلط است و HELMUT صحیح است.
دوم. هلموت کهل صدراعظم پیشین آلمان بوده و در رزومه وی چنین اثری «THE RISE AND FALL» وجود ندارد.
7. نوشته شده که «محمد جواد میکونوس باقی عمرش را در جزیرهای در قبرس که به نام خود خریداری کرده بود گذراند، جزیره میکونوس قبرس اکنون از جزایر پر رونق قبرس بهشمار میآید.» چنین جزیرهای در قبرس وجود ندارد. میکونوس از جزیرههای کیکلادس یونان و در دریای مدیترانه واقع است.
8. این روایت مجعول پایان رمانتیکی هم دارد: «جناب میکونوس قبل از ترک آلمان درخت ازگیلی به یادبود پدرش در محوطه دادگاه میکونوس کاشت که هنوز پا برجاست و هر ساله کودکان در زادروز میکونوس دور این درخت حلقه میزنند و شعری به زبان آلمانی میخوانند.»
ماجرای واقعی میکونوس
در 26 شهریور 1371 (17 سپتامبر 1992) حملهای تروریستی به رستورانی بهنام میکونوس در برلین صورت گرفت که در اثر آن چهار نفر کشته شدند. در سال 1993 برای دستگیرشدگان و متهمان ترور میکونوس، دادگاهی در منطقه موابیت شکل گرفت، که مدت سه سال و نیم به طول انجامید. نام ساختمان دادگاه «موابیت» است، و دلیل شهرت عملیات تروریستی و دادگاه مربوطه به «میکونوس» از آن جهت است که ترور در رستورانی به همین نام صورت گرفت.
برای اطلاع از شرح کامل ماجرای ترور میکونوس، دادگاه و دیگر قضایای مرتبط با آن، پیشنهاد میشود کتابهای «نقاشی قهوهخانه» و «شبح میکونوس» از انتشارات سوره مهر خوانده شود.