اسرار بشقاب پرنده فوق سری ارتش آمریکا؛ یک یوفو واقعی که پرواز میکرد
اخیرا و با انتشار برخی اسناد، اسرار بشقاب پرنده فوق سری ارتش آمریکا فاش شده که یک یوفو واقعی بوده و پرواز میکرده است.
اخیرا و با انتشار برخی اسناد، اسرار بشقاب پرنده فوق سری ارتش آمریکا فاش شده که یک یوفو واقعی بوده و پرواز میکرده است.
از زمانی که کنت آرنولد، خلبان آماتور در 24 ژوئن 1957 نورهای درخشانی را در آسمان واشنگتن مشاهده کرد، اشیا پرنده ناشناس (Unidentified flying objects: UFO) یا بشقاب پرندهها به یک دغدغه فکری مهم برای عموم مردم بدل شدند. در گزارشی از آتلانتیک، آرنولد مدعی شد که اشیا ناشناسی که دیده روی یک صفحه افقی پرواز میکردند و از یک سو به سوی دیگر در بالای کوههای کسکیدز (Cascades) در حرکت بودند. اما اسرار بشقاب پرنده فوق سری ارتش آمریکا چیست؟
بشقاب پرنده ارتش آمریکا
پیش از مشاهده یوفوها توسط آرنولد، گزارشهایی از پدیدههای ناشناخته در آسمان در اوایل سال 1947 در ریچموند ویرجینیا مطرح شده بود. بر اساس گزارشی از تد بلوچر در سال 1947 در مورد بشقاب پرندهها، هواشناس دولت ایالات متحده، والتر آ. مینچوسکی و کارکنانش یک شی نقرهای رنگ و بیضی شکل را دیدند که زیر بالون پیبال خودشان و در ارتفاع 15 هزار فوتی پرواز میکرد.
حدود شش هفته قبل از روایت آرنولد و در 17 می 1957 نیز یک خلبان خصوصی و تاجر ساکن اوکلاهاما به نام بایرن ساویج یک شی براق، کاملا گرد و صاف را مشاهده کرد که در ارتفاع 10 هزار فوتی بدون هیچ سر و صدایی پرواز میکرد.
اما ماجرای یوفوها و بشقاب پرندهها جایی جذاب میشود که بدانیم دور از چشم آرنولد، مینچوسکی، ساویج و بخش عمده انسانها، دولت ایالات متحده در اوایل دهه 1950 در حال کار روی هواپیمایی به نام آوروکار (Avrocar) بوده که شباهت زیادی به بشقاب پرنده ای واقعی با قابلیت تیکآف و فرود عمودی (VTOL) داشته است. VZ-9AV Avrocar حتی میتوانست به سرعتهای مافوق صوت برسد و شکل و الگوهای پرواز یک بشقاب پرنده را به بهترین شکل تقلید کند.
VZ-9AV Avrocar طرحی از طراح بریتانیایی جان جک فراست بود و به گفته History Net، فراست در سال 1947 و بعد از طراحی DH-100 Vampire،DH-103 Hornet و مدل عجیب و غریب DH-108 Swallow برای شرکت هواپیماسازی Havilland در بریتانیا به Avro Canada آمد.
فراست سرپرستی گروه پروژههای ویژه را در Avro بر عهده گرفت و تیم او CF-100 Canuck را که اولین و تنها جنگنده دوربرد کانادایی و موفقترین پروژه هواپیماسازی در صنعت هوانوردی کانادا محسوب میشود را توسعه داده و به تولید انبوه رساند.
اما بعد از جنگ جهانی دوم، فراست ایدههایی برای هواپیماهای VTOL ارائه کرد که برای پرواز یا فرود نیازی به باند طولانی نداشته باشند. گرچه دولت کانادا در ابتدا و در سال 1952، تامین مالی پروژه را برعهده گرفت، با بالا
سال 1953 فراست گروهی از کارشناسان دفاعی آمریکایی را به آشیانه پروژههای ویژه Avro دعوت کرد تا دسته اولیه مدلهای مخفی، نقشهها و ماکتهای هواپیماهای VTOL را از نزدیک ببینند. History Net اضافه میکند که نیروی هوایی ایالات متحده به قدری تحت تأثیر قرار گرفت که قراردادی به ارزش 750000 دلار برای توسعه هواپیماهای VTOL منعقد کرد و حتی در ادامه بودجه دولتی بیشتری در سال 1957 به فراست رسید و او با کمک مالی ارتش و نیروهای هوایی آمریکا، کار توسعه هواپیماها را پیگیری کرد.
جیپ پرنده (Flying Jeep)
جیپ پرنده
فراست نمونههای اولیه هواپیماهای VTOL خود را رها کرده و به سراغ ساخت نمونه اولیه و کوچکشدهای از VTOL رفت که در سال 1958 رسما Avrocar نامیده شد. نمونه اولیه Avrocar یک دیسک آلومینیومی بود که 18 فوت عرض و 3.5 فوت ارتفاع داشت و در داخل از سه موتور جت Continental J69-T-9 بهرهمند بود که یک توربو روتور 124 پره را در مرکز میچرخاندند.
به گفته History Net ارتش ایالات متحده به یک جیپ پرنده علاقهمند بود که بتواند در هوا شناور باشد و محمولهای 1000 پوندی را برای 25 مایل حمل کند؛ اما در عین حال در رادار دشمن شناسایی نشود و حتی به سرعت مافوق صوت برسد.
مدلهای اولیه Avrocar برای آزمایش بیشتر به پایگاه هوایی رایت - پترسون در اوهایو منتقل شدند و به گفته موزه ملی نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا (NMUSAF)، بالشتکهای هوای زیر این وسیله بعد از بلند شدن از زمین و تنها در ارتفاع چند فوتی به حدی ناپایدار میشدند که مانع از رسیدن آوروکار به سرعتهای مافوق صوت میشدند.
آوروکار (Avrocar)
ناسا هم اولین نمونه آوروکار را در مرکز تحقیقات ایمز در کالیفرنیا تست کرد جایی که در آزمایشهای تونل باد مشخص شد آوروکار از نظر آیرودینامیکی بسیار ناپایدار است و کنترل پرواز در سرعت های بالا به هیچ وجه ایدهآل نیست.
دومین نمونه Avrocar گرچه میتوانست تا ارتفاع سه فوتی شناور شود و در عین حال به سرعت حداکثر 35 مایل در ساعت برسد اما بسیار ناپایدار بود و حرکات چرخشی غیرقابل کنترلی نشان میداد که سبب شد مهندسان آن را به hubcapping ملقب کنند.