"اقتصاد اسلامی"- 10| «اقتصاددان اسلامی» کیست؟
آیا «اقتصاددان مسلمان»، صرفنظر از ورود یا عدم ورود به مباحث اقتصاد اسلامی، باید اقتصاددان اسلامی تلقی شود؟
گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ برای بررسی این مسئله، ابتدا باید رابطه میان اقتصاد اسلامی، اقتصاددانان مسلمان، و رویکردهای متفاوت نسبت به این حوزه را مورد تحلیل قرار داد.
بیشتر ببینید
+ «اقتصاد اسلام» همان «اقتصادمسلمانان» است؟ + «اقتصاد اسلام» همان «اقتصاد صدر اسلام» است؟ + «اقتصاد اسلام» ساخته «جمهوری اسلامی» است؟ + «اقتصاداسلام» همان «اقتصاد کشورهای اسلامی» است؟ + «اقتصاداسلام» جایگزین «اقتصادمتعارف» است؟ + «اقتصاداسلام» همان «بانکداری اسلامی» است؟ + آیا «اقتصاد اسلام»، اقتصادی «دولتی» است؟ + اقتصاد ایران اسلامیتر است، یا اقتصاد غرب؟ + چرا «اقتصاداسلامی» در دانشگاه مهجور است؟نخست باید توجه داشت که برخی اقتصاددانان غیرمسلمان، با وجود عدم تعلق به دین اسلام، تحقیقات ارزشمندی درباره اقتصاد اسلامی انجام دادهاند. این پژوهشها شامل تحلیل مفاهیم اقتصادی در ادیان توحیدی، از جمله اسلام، بوده و نشان از توان علمی بالای این محققان دارد. در مقابل، بسیاری از اقتصاددانان مسلمان، علیرغم تعلق دینیشان، به دلایل مختلفی از پرداختن به اقتصاد اسلامی اجتناب کردهاند. این امر میتواند ناشی از باورهای متفاوت درباره اولویت پژوهشی، عدم تخصص در این زمینه، یا حتی عدم اعتقاد به وجود مقولهای بهنام اقتصاد اسلامی باشد. به نظر میرسد اقتصاددانان را میتوان بر اساس رویکردشان به اقتصاد اسلامی در چند دسته کلی قرار داد:
الف) اقتصاددانان غیرمسلمان: کسانی که در مفاهیم اقتصادی ادیان توحیدی، از جمله اسلام، تحقیقات علمی داشتهاند.
ب) اقتصاددانان مسلمان پژوهشگر در اقتصاد اسلامی: این گروه بهطور مستقیم به مباحث مرتبط با اقتصاد اسلامی ورود کرده و به تحلیل و پژوهش در این زمینه پرداختهاند.
ج) اقتصاددانان مسلمان غیرفعال در اقتصاد اسلامی: این افراد با وجود باورهای اسلامی، به هر دلیلی به موضوعات مرتبط با اقتصاد اسلامی نپرداختهاند.
د) اقتصاددانان غیرمسلمان مخالف اقتصاد دینی: این گروه اصولاً اعتقادی به وجود مقولهای بهنام اقتصاد اسلامی ندارند.
ه) اقتصاددانان مسلمان منتقد مکاتب موجود: کسانی که تلاش کردهاند فروض یا اصول سیستمهای اقتصادی همچون سرمایهداری یا سوسیالیسم را با نگاه اسلامی اصلاح یا تعدیل کنند.
چالش نامگذاری: اقتصاددان اسلامی یا اقتصاددان مرتبط؟
یکی از پرسشهای اساسی این است که آیا باید به اقتصاددانانی که مسلمان نیستند اما به بررسی موضوعات اقتصادی ادیان توحیدی میپردازند، عنوان «اقتصاددان اسلامی» اطلاق کرد؟ از یک سو، این محققان بطور جدی در این حوزه پژوهش کردهاند؛ اما از سوی دیگر، عدم اعتقاد به دین، آنها را از دستهبندی سنتی اقتصاددانان اسلامی جدا میکند. در این میان، دو دیدگاه وجود دارد:
- دیدگاه مبتنی بر اعتقاد شخصی: بر اساس این رویکرد، اقتصاددان اسلامی باید الزاماً مسلمان باشد؛ زیرا فهم موضوعات اقتصادی در اسلام، نیازمند شناخت عمیق از مبانی دینی است.
- دیدگاه مبتنی بر موضوع تحقیق: این رویکرد تأکید دارد که پژوهش در اقتصاد اسلامی بهعنوان یک حوزه علمی، مستقل از باورهای شخصی محقق است. بنابراین، اقتصاددان غیرمسلمان نیز میتواند در صورت پرداختن به موضوعات مرتبط، بهعنوان اقتصاددان اسلامی شناخته شود.
اما آیا قوانین و نظریههای اقتصادی همواره مستقل از دین و بینش مذهبی اقتصاددانان تعریف میشوند؟ اگر پذیرفته شود که برخی اصول، مانند «قانون بازدهی نزولی»، به گونهای هستند که وجود یا عدم وجود باور دینی تأثیری در وقوع آنها ندارد، این پرسش مطرح میشود: آیا میتوان اقتصاددانانی که چنین اصولی را تأیید میکنند، اقتصاددان اسلامی دانست؟
پاسخ این پرسش نیازمند دقتی بیشتر است. مغایرت نداشتن یک نظریه یا قانون با آموزههای دینی، لزوماً به معنای تطابق کامل آن با این آموزهها نیست. بنابراین نمیتوان صرفاً بر اساس عدم تضاد، نظریهای را اسلامی دانست یا فردی را که به این نظریهها باور دارد، اقتصاددان اسلامی خطاب کرد.
گروه دوم شامل اقتصاددانانی است که به تحلیل اقتصادی مفاهیم دینی پرداختهاند؛ برای مثال، تحلیل اقتصادی «وقف» با استفاده از ابزارهایی چون تحلیل هزینه و فایده. این اقتصاددانان به بررسی این موضوع پرداختهاند که آیا منفعت نهایی حاصل از وقف، از هزینه نهایی آن برای واقف یا جامعه بیشتر است. چنین پژوهشهایی، با رویکردی نئوکلاسیکی، مفاهیم اقتصادی دین را بررسی میکنند. به نظر میرسد این افراد شایسته عنوان «اقتصاددان اسلامی» باشند، زیرا پژوهشهایی را در موضوعات مرتبط با اقتصاد اسلامی انجام دادهاند.
گروه سوم شامل اقتصاددانانی است که اگرچه مسلمان هستند، اما به پژوهش یا تدریس اقتصاد اسلامی نمیپردازند و به جای آن، در چارچوبهای متعارف علم اقتصاد فعالیت میکنند. این افراد، چه در دانشگاههای کشورهای اسلامی تحصیل کرده باشند یا در دانشگاههای غربی، محتوایی مشابه را آموختهاند و در زمینههایی فعالیت میکنند که ارتباط مستقیمی با اقتصاد اسلامی ندارد. بنابراین نمیتوان آنها را «اقتصاددان اسلامی» دانست.
دسته دیگری از اقتصاددانان، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، بر این باورند که اقتصاد به عنوان یک علم تجربی، عاری از ارزشهای دینی است. این گروه معتقدند دین یک مقوله شخصی است و در تحلیل اقتصادی نمیتواند نقش داشته باشد. از این رو، طبیعی است که این افراد نیز در زمره اقتصاددانان اسلامی قرار نگیرند.
گروه پنجم شامل اقتصاددانانی است که ضمن داشتن تخصص در علم اقتصاد، به آموزههای دینی نیز مسلط هستند و از این توانایی برای پژوهش در اقتصاد اسلامی استفاده میکنند. این افراد که رویکرد تلفیقی دارند، به توسعه مفاهیم اقتصاد اسلامی کمک کرده و شایسته عنوان «اقتصاددان اسلامی» هستند.
جمعبندی: تعریف اقتصاددان اسلامی
بر اساس این تحلیل، معیار اساسی برای اطلاق عنوان «اقتصاددان اسلامی»، پژوهش، تدریس و ترویج مفاهیمی است که جنبه اقتصادی داشته و دین درباره آنها نظر داده یا تأیید ضمنی کرده است. از این منظر، ادبیات اقتصاد اسلامی شامل پژوهشها و آثار مرتبط با مفاهیم اقتصادی دین است، بدون اینکه مسلمان بودن نویسندگان آنها الزامی باشد. با این حال، واژه «اقتصاد اسلامیدان» برای این افراد مناسبتر به نظر میرسد. دکتر حسن سبحانی، استاد فرهیخته دانشگاه تهران در کتاب «ابهامزدایی از اقتصاد اسلامی» درباره وازه «اقتصاد اسلامیدان» مینویسد:
اقتصاد اسلامیدان فردی است که با غور و بررسی در موضوعات اقتصاد اسلامی به تعمیق و توسعه و پیشرفت و ترویج این دانش اهتمام دارد و هر چند عمدتاً این واژه در برگیرنده مسلمانان است، اما انحصار به آنها ندارد و می توان افراد دیگری را که در زمره پدید آورندگان ادبیات اقتصاد اسلامی می گنجند اقتصاد اسلامی دان خطاب نمود (ص 61).