اقتصاد کم کربن محرک قیمت جهانی مس

دنیای اقتصاد: در سالهای اخیر، تغییرات شدید اقلیمی و آثار مخرب آن، ملل جهان را بر آن داشت تا در سال 2015 طی توافق فرانسه به کنترل افزایش دمای کره زمین در محدوده زیر 2 درصد نسبت به دوران پیشاصنعتی، متعهد گردند. که این مسئله مستلزم الکتریکیسازی گسترده میباشد و مصارف جدیدی برای مس در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر، شبکه توزیع و خودروهای الکتریکی فراهم آورده است. علیرغم افزایش تقاضای ناشی از...
به گزارش گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد؛ تقاضای مس تا 2035 برابر 40 میلیون تن پیشبینی شده است. چین همچنان محرک تقاضا میباشد؛ اما مادامی که تولید چین کاهش یابد و اقتصاد آن خدماتمحور شود و در سایر کشورها پروژههای کربنزدایی به سرعت توسعه یابد، ممکن است مکان هندسی تقاضا به سایر کشورها انتقال یابد.
ریسکهای کاهش تقاضا عبارت از: (1) تأخیر در پروژههای زیرساختی گذار به انرژی سبز، (2) کاهش شدت مصرف مس، (3) جایگزینی مس است و از سوی دیگر محرکهای افزایش تقاضا شامل: (1) حجم بالای سرمایهگذاری در الکتریکیسازی و (2) افزایش ظرفیت پردازش اطلاعات میگردد. نااطمینانیهای اقتصاد کلان مانند منطقهگرایی و تنشها نسبت به شدت مصرف مس به عنوان یک عامل بنیادی اهمیت کمتری دارند و باید فراسوی چرخههای سیاسی فعلی به پارادایم حاکم بر تجارت فعلی نگریست. سه سناریوی پیشروی تقاضا عبارتند از:
سناریو 1. افزایش تقاضا ناشی از گذار به انرژی سبز: در افق 2035 دو سناریو برای گذار به انرژی سبز متصور است:
1. سناریو 2.5 تا 3 درجه سانتیگراد: در این سناریو میزان تقاضای انرژی الکتریکی برابر 900 گیگاوات خواهد بود.
2. سناریو تا 2 درجه سانتیگراد: در این سناریو میزان تقاضای انرژی الکتریکی برابر 1400 گیگاوات خواهد بود که نسبت به سناریو اول 500 گیگاوات بیشتر است.
تقاضای مهم دیگر مراکز داده هستند که در 2035 حدود 1 میلیون تن مصرف مس خواهند داشت و در سناریو خوشبینانه با توسعه سریعتر زیرساختهای مربوطه 0.3 میلیون تن به تقاضا مس مورد نیاز مراکز داده افزوده خواهد شد.
سناریو 2. کاهش تقاضای ناشی از اقتصاد چین: هرچند فروش بخش املاک و مستغلات چین به ثبات رسیده است، اما همچنان بازار املاک و مستغلات چین پر ریسک است. زیرا علیرغم سیاستهای حمایتی دولت چین ممکن است تقاضا ضعیف جهانی و تنشهای ژئوپلتیک بر اقتصاد چین فشار وارد نماید. این سناریو میتواند 2.7 میلیون تن مس از 40 میلیون تن تقاضای مس جهانی را کاهش دهد.
سناریو 3. خودکفایی آمریکا در حوزه فلزات حیاتی: آمریکا در سال 2024 حدود 900 هزارتن مس کاتد واردات داشته است و 400 هزار تن کنسانتره صادر نموده است. در صورت خودکفایی آمریکا در حوزه فلزات حیاتی باید 700 هزار تن ظرفیت معدنی جدید و 1.1 میلیون تن ظرفیت فراوری جدید ایجاد نماید تا در سال 2035 در حوزه مس خودکفا گردد.
سیاست داخلی آمریکا که مطرح شده است به بهرهبرداری حداکثری از معادن تأکید دارد و بر اساس این سیاست آمریکا میتواند تا سال 2035 مقدار 1 میلیون تن مس مازاد نیز تولید نماید. به دلیل هزینههای غیر رقابتی ممکن است که به تأمین مالی، یارانههای بلندمدت، تعرفه یا منع وارادت نیاز باشد تا پروژهها در بلندمدت سودآور باشند. وگرنه تجربه شرکتهای فلزی زامبی چین در دهه 2010 در ایالات متحده تکرار خواهد شد.
اثر خودکفایی آمریکا عمدتاً بر کشورهای صادرکننده فعلی به آن کشور خواهد بود. 33 درصد تولید فلزات شیلی و 44 درصد تولید فلزات کانادا به ایالات متحده آمریکا صادر میگردد. اگر مس بیشتری به داخل چین بازگردد فشار مالی بیشتری بر روی صنایع فراوری داخلی ایجاد خواهد شد. این سناریو زیاد محتمل نیست زیرا برای تکمیل پروژهها به دو چرخه سیاسی (یا دو دوره ریاست جمهوری) نیاز است تا این رویکرد بتواند تداوم داشته باشد، که این موضوع بعید به نظر میرسد.
از سال 2017 به طور متوسط معادل 574 هزار تن ظرفیت سالیانه پروژه جدید به تصمیم نهایی سرمایهگذاری رسیده است. این عدد نسبت به پروژه جدید مورد نیاز برای پاسخگویی به شکاف عرضه و تقاضا (در بهترین سناریو) 200 هزارتن کمتر است.
1- به حدود 7.5 میلیون تن ظرفیت مس که هنوز تصمیم نهایی سرمایهگذاری آنها گرفته نشده است نیاز میباشد. ممکن است افزایش طول عمر برخی معادن بخشی از این نیاز به افزایش ظرفیت را برطرف نماید.
2- افزایش تقاضای ناگهانی مس در بخش انرژی میتواند به سطوح تقاضای بیسابقه و دور از ذهن بیانجامد. در این صوت منجر به افزایش قیمتها، تداوم بیشتر عمر عملیات معادن و کاهش بلندمدت تقاضای مس با آلومینیوم و کاهش شدت تقاضای مس به واسطه نوآوری گردد.
3- درصورت کاهش رشد اقتصادی چین تا2030 به منابع مس بیشتری نیاز نیست. در این صورت به تعویق توسعه 2 میلیون تن ظرفیت نیاز است. فشار مضاعفی بر روی صاحبان معادن با فناوری بالا و قیمت مس وارد خواهد شد. این سناریو تنها حالتی است که پیشرفت فیزیکی پروژهها در محدوده میانگین تاریخی خود قرار میگیرند.
به عنوان جمعبندی میتوان گفت تولید مس معادن در سال 2027 به حداکثر خود برابر 24.2 میلیون تن خواهد رسید و پس از آن علیرغم اینکه پروژههای جدید با ظرفیت 3.0 میلیون تن توسعه مییابند، اما به دلیل کاهش تولید معادن فعلی، عرضه معادن در سال 2035 به 19.7 میلیون تن کاهش خواهد یافت.
تقاضای مس تا سال 2033 صعودی خواهد بود و در این سال به بیشینه خود برابر 27.3 میلیون تن خواهد رسید و از آن پس تقریباً با ثبات خواهد بود و برای سال 2035 برابر 27.2 میلیون تن برآورد شده است. تا سال 2035 مقدار مازاد تقاضای مس به 7.5 میلیون تن خواهد رسید. در سطوح تقریبی تعادلی فعلی مس توانسته است قیمت 10,000 دلار به ازای هر تن را تجربه نماید در سطوح مازاد تقاضای در سال 2035 مس اهداف قیمتی بسیار بالاتری را تجربه خواهد نمود.
برای سال 2025 قیمت مس را برابر 9,618 پیشبینی شده است و در افق بلندمدت برای سال 2029 قیمت مس در سناریو میانه 14,075 و بیشینه 17,095 به ازای هر تن پیشبینی گردیده است.
افزایش قیمت جهانی مس، شرکت ملی صنایع مس ایران را به یک فرصت بیبدیل برای سرمایهگذاری بدل نموده است. این شرکت بازدهی افزایش نرخ دلار را بهعنوان محرک مقدار اسمی سودآوری نیز به همراه دارد و همچنین پروژههای توسعهای طرح کیمیا رشد تولید و سودآوری را به ارمغان خواهد آورد. بنا بر آنچه گفته شد، نماد فملی میتواند بهعنوان یک فرصت سرمایهگذاری با ارزش بنیادی مناسب محسوب گردد.