اقلیت تندرو اصلاحات رسماً خصم ملت شد
نمیشود ادعای اصلاحطلبی داشت و بعد علیه انتخابات موضع و تصمیم گرفت، دیگران را با دستور از بالا از فعالیت انتخاباتی منع کرد. ضدیت با انتخابات همگرایی با دشمنان علیه ایران است.
به گزارش مشرق، پروژه بخش رادیکال جبهه اصلاحات، نه صرفاً عدم مشارکت در انتخابات، بلکه تلاش برای کاهش مشارکت در انتخابات است. از نظر آنان، با این رفتار نابهنجار سیاسی نظام مورد تنبیه قرار میگیرد و آنها امیدوار هستند پس از این تنبیه، نظام تن به خواستههای فراقانونی آنها بدهد. تجربه ثابت کرده است که قهر سیاسی و اعتصاب انتخاباتی مسیری نیست که نظام را وادار به تن دادن به بدعتهای غیرقانونی کند، اما تندروها تصور میکنند به خواسته خود میرسند و کمتر از گذشته ناکام خود عبرت میگیرند.
حدود دو هفته پیش بود که دبیرخانه حزب اتحاد ملت - بخش رادیکال جبهه اصلاحات - با صدور بیانیهای اعلام کرد که در انتخابات پیش رو نه کاندیدا دارد و نه از کاندیدایی حمایت میکند. از آنجایی که این اطلاعیه خطاب به اعضای این حزب در سراسر کشور صادر شده بود و در آن تأکید شده بود که «این موضع در اظهار نظرها، تصمیمگیریها و اقدامات در همه ارکان و شعب لازمالرعایه است»، در واقع دستور ممنوعیت فعالیت انتخاباتی اعضای این حزب - حتی در حد اظهارنظر - به شمار میرفت. همین دستورالعمل سختگیرانه باعث شد کسی مثل محمدمهدی عربنژاد، رئیس حزب اتحاد ملت در استان کرمان بلافاصله از عضویت در حزب اتحاد ملت استعفا دهد. او کاندیدای انتخابات مجلس است که صلاحیتش نیز مورد تأیید قرار گرفته است و میان مشارکت در انتخابات و عضویت در حزب، اولی را برگزید.
این بیانیه مطابق رویکرد جبهه اصلاحات است و البته رویکرد جبهه اصلاحات هم به ادعای آذر منصوری، رئیس این جبهه، متأثر از بیانیه 15 مادهای محمد خاتمی است، اما در واقع میتوان گفت تأثیر اصلی را از تندروهای اتحاد ملت گرفته است. آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات که در انتخاباتی پر حاشیه و پر حرف و حدیث به ریاست این جبهه رسید، دبیر کل حزب اتحاد ملت است و نشستن او بر کرسی ریاست جبهه اصلاحات هم بیارتباط با همین تندرویها نبود.
آذر منصوری میگوید که «طبق راهبرد مصوب جبهه اصلاحات، تصمیمگیری درباره انتخابات به استانها محول شده که تا کنون، شمار قابل توجهی از شوراهای اصلاحطلبان یا جبهههای استانی، مبادرت به صدور بیانیه کرده و اعلام داشتهاند که امکان ارائه لیست انتخاباتی یا حمایت از کاندیداها برای آنها فراهم نیست.»، اما در واقع امر نمایندگی اصلاحطلبان در استانها در مورد شرکت یا عدم شرکت در انتخابات اختیاردار نیستند و از مرکز برای آنها تصمیمگیری سختگیرانه میشود.
گفته میشود رادیکالهای جبهه اصلاحات در آخرین اقدام خود به جلسه جبهه اصلاحات استان مازندران ورود کرده و در شرایطی که از 17 عضو جبهه این استان 10 تن موافق حضور و ارائه لیست بوده و هفت تن مخالف، فشار شدیدی آورده شده که جبهه اصلاحات این استان اعلامی در زمینه ارائه فهرست نداشته باشد.
این اقدام رادیکالهای جبهه اصلاحات که در 15 استان پیگیری شده در حالی است که آنان از سوی دیگر به شدت از کنشهای اصلاحطلبان مشارکت جو عصبانی بوده و حتی مواضع افرادی همچون علی باقری را که در انتخابات ردصلاحیت شده، اما بر ضرورت مشارکت اصلاحطلبان در انتخابات تأکید دارد مورد تخطئه قرار دادهاند.
براندازی یا اصلاحات؟ براندازی وضعیت روشنی دارد، کل نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارد و به تجربه دریافتهایم و دیدهایم که در این مسیر، حتی با دولتها، محافل، گروهها و پروژههای ضد ایرانی همچون تحریم و تجزیهطلبی و حمله نظامی علیه ایران هم همراه میشود و ابایی از خیانت به ملت و کشور هم ندارد و طبعاً در انتخابات هم شرکت نمیکند، اما اصلاحطلبان رادیکال و امثال اتحاد ملتیها چطور، در کجا ایستادهاند؟ تحریم انتخاباتی که در ایران و از سوی جمهوری اسلامی برگزار میشود، خواست براندازان است که بارها به صراحت آن را بیان کردهاند و برای کاهش مشارکت هم تلاش میکنند. بنابراین، سوگمندانه باید گفت که رادیکالهای تحریمی اصلاحطلب در اینجا نیز همچون خیلی موارد دیگر همصدا با براندازان شدهاند و مقابل کلیت نظام ایستادهاند، حتی اگر خود به آن اذعان نداشته باشند.
این همصدایی در ظاهر مواضع که عیان است، اما اگر از سوی اصلاحطلبان تندرو برای تنبیه نظام انجام میشود، باید توجه داشته باشند که از سوی حاکمیت چنین اقدامی، اقدامی خصمانه علیه ایران - و نه صرفاً نظام حاکم - محسوب میشود و طبعاً این دشمنی باعث نمیشود که تن به خواستههای اصلاحطلبان دهند.
به صراحت هم از سوی مسئولان نظام درباره تحریمکنندگان و مخالفان انتخابات موضعگیری شده است. از جمله 13 دی ماه سال جاری، رهبر معظم انقلاب در دیدار مداحان فرمودند که «یک عدهای نمیخواهند این انتخابات آنچنان که شایسته این ملت است انجام بگیرد؛ تلاش میکنند مردم را مأیوس کنند، مردم را بیاعتماد کنند، وانمود کنند که انتخابات فایدهای ندارد، تأثیری ندارد... کسانی هستند که [میخواهند] حضور مردم در اداره کشور که ثابتکننده تحقق مردمسالاری دینی در کشور است ضعیف بشود، تا حرف امام بزرگوار دروغ دربیاید؛ هدفشان این است که وعده الهی را مخالف واقع نشان بدهند. این حرکت، خصمانه است؛ در مقابل این حرکت خصمانه باید تلاش کرد. هر کس با انتخابات مخالفت کند، با جمهوری اسلامی مخالفت کرده، با اسلام مخالفت کرده. انتخابات یک وظیفه است.»
یا دوم دی ماه در دیدار مردم خوزستان و کرمان میفرمایند: «بعضیها مردم را از انتخابات دلسرد میکنند؛ این کار غلطی است، این اشتباه است، این به ضرر کشور است. به ضرر «کشور» است؛ به ضرر فلان شخص و فلان آدم نیست، به ضرر کشور است. بعضیها برای اینکه مردم را از انتخابات دلسرد کنند، مدام مشکلات کشور را جلوی چشم میآورند. خب اگر مشکلات وجود دارد، راه حل مشکلات چیست؟ راه حل مشکلات انتخابات است. اتفاقاً برای اینکه مشکلات برطرف بشود، بایستی در انتخابات شرکت کرد.»
بنابراین، نمیشود ادعای اصلاحطلبی داشت و بعد علیه انتخابات موضع و تصمیم گرفت، دیگران را با دستور از بالا از فعالیت انتخاباتی منع کرد. ضدیت با انتخابات همگرایی با دشمنان علیه ایران است و به نظام جمهوری اسلامی محدود نمیشود. دوقطبی اصلاحات مشارکت و عدم مشارکت در انتخابات باعث دوقطبی پررنگی هم در میان اصلاحطلبان شده است و در حالی که اتحاد ملتیها و رادیکالهای همسو پروژههای کاهش مشارکت در انتخابات را پیش میبرند، بخشی دیگر از اصلاحطلبان مشارکت فعال در انتخابات دارند و حتی آن را رقابتی میدانند. جدا از بیانیه 110 اصلاحطلب برای دعوت به مشارکت در انتخابات، سخنان مرعشی هم جالب توجه است.
مرعشی هفته گذشته گفت که «ما ضرورت انتخابات را برای مردم و فرزندانمان درک میکنیم و حق مردم نیست که با ندانمکاری زحمات را هدر دهیم. اصلاحطلبان و حزب توسعه و آزادی در استان کرمان با این فرمان که حرکت کردند شرایط متفاوتی ایجاد کردند و از 10 کرسی استان کرمان 9 کرسی رقابتی شده است. همه کاندیداهای هدف ما در کرمان تأیید صلاحیت شدهاند و میتوان با یک فرمان عاقلانه حرکت کرد که میدان به نفع مردم باز بماند. 90 درصد کرسیهای انتخابات مجلس در استان کرمان رقابتی شده است و بر اینمبنا میخواهیم حرکت کنیم.»
حال باید دید آیا اقدام تحریمیها، در نهایت به ضرر انتخابات خواهد شد یا آنکه خودکشی سیاسی آنان خواهد بود و باعث میشود آنها به انزوای سیاسی و از دست رفتن بیشتر سرمایه اجتماعی برسند.