امیرخانی: فطریترین اتفاق واقعه کربلا ماجرای حضرت علی اصغر (ع) است
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، ویژه برنامه شب عاشورای فصل کوفه برنامه سوره با حضور حجتالاسلام محمد مهدوی راد و رضا امیرخانی از شبکه چهار منتشر شد.
در ابتدای این برنامه حجتالاسلام مهدوی با بیان این که صحنه کربلا صحنه اسفلالسافلین مردم و احسنالتقویم مردم بود گفت: انسان در این صحنه خودش خودش را میسازد و باید معمار خویشتن باشد. همه امکانات برای رها شدن از چاه نکبت و بهترین انسان شدن وجود دارد.
آیه وفا و دشت کربلا
مهدوی راد با اشاره به اینکه امام حسین (ع) در موارد متعددی آیه «فمنهم من قضی نحبه» را خواندند بیان کرد: هر شهیدی نزد امام میآمد و اذن قتال میگرفت امام علیهالسلام به او سلام میدادند و این آیه را میخواندند.
تبارشناسی حاضران در کربلا
کارشناس برنامه سوره ضمن تببین ویژگیهای یاران امام حسین و دشمنان ایشان گفت: اردوگاه یزید مجموعهای از چند دسته از افراد بود که گروه اول فرصت طلبان بودند. گروه دوم جیره خوارانی بودند که حتی به انگشت امام هم رحم نکردند. دسته دیگر مسخشدگان بودند. البته مفسرین معتقدند در امت اسلامی مسخ جسمانی وجود ندارد مگر در موارد معدود اما بسیاری از انسانها از حالت انسانی خود مسخ میشوند و بسیاری در لشکر دشمنان امام از این دسته بودند.
وی افزود: برای نمونه میتوان به شمر اشاره کرد که امام را میشناخت و میدانست با چه کسی در حال جنگ است اما باز هم دست نمیکشید. دسته دیگر ترسویان ناخشنود بودند که بخش عظیمی از لشکر بودند و از یک طرف دل خوشی نداشتند که در لشکر باشند و از سوی دیگر از ترس عبیدالله آمده بودند. حکومت بیرون از کوفه بیرقی زده بود و وقتی به 1000 نفر میرسیدند به سوی کربلا حرکت میکردند اما زمانی که به کربلا برسند به 100 نفر هم نمیرسیدند و این مساله همان ترس را نشان میدهد.
مهدوی ناآگاهان اسیر تبلیغات را هم دسته دیگری میداند و تاکید میکند: برخلاف آنچه که گفته میشود شیعیان امام را کشتند باید به این نکته توجه کرد که کوفه سال 61 با کوفه امام علی (ع) تفاوت داشت و حداقل سه بار توسط معاویه شیعیان از کوفه اخراج شده بودند. مردم گرفتار جهل و نادانی شده بودند و تبلیغات اثر خود را گذاشته بود.
وی لشکر دشمنان امام را دچار سردرگمی و تذبذب میدانست و گفت: اضطراب و سردرگمی عجیبی در این اردوگاه بود. عرب رسم داشت که تن به تن میجنگید و در این رزم رجز هم میخواند و خودش را معرفی میکرد اما یک نفر از سپاه یزید رجز نخواند چرا که نمیتوانست با این تزلزل رجز هم بخواند. برای فرار از این وضعیت هم به فسق و فجور پناه برده بودند.
حجتالاسلام مهدوی راد بخشی از لشکر امام حسین (ع) را از موالی دانسته و گفت: 18 نفر از بنی هاشم بودند و 8 نفر نیز از اصحاب پیامبر (ص) بودند و 20 تن نیز از اصحاب امام علی (ع) بودند و به طور کلی میتوان گفت که 68 نفر از لشکر امام حسین (ع) کوفی بودند.
اگر در آن مقطع امام حسین (ع) قیام نمیکرد دیگر اثری از دین نمیماند
او با اشاره به تحقیق یکی از متفکران سوری درباره قیام عاشورا به نقل از متفکران مسیحی و اهل سنت بیان کرد: این متفکران بیان کردند که اگر در آن مقطع امام حسین (ع) قیام نمیکرد دیگر اثری از دین نمیماند. از طرفی از زمانی که عثمان حاکم شد جامعه اسلامی دوسویه شد و حاکمیت دین را برای دنیا و هوس میخواست و امام علی (ع) هم حاکمیت را برای دین میخواست.
مهدوی راد ضمن تببین این مساله که اگر رجزها و سخنان یاران امام را کنار هم بگذاریم هیچ مفهمومی به اندازه امام و شناخت از ایشان برجسته نیست گفت: تنها اتفاقی که برای حر افتاد این بود که امامش عوض شد. جهت او عوض شد. امام شاقول است و هر کس خودش را با این میزان تنظیم کرد به جایی که باید برسد میرسد. یاران امام میدانستند که امام حسین (ع) کیست و خود را با ایشان تنظیم میکردند.
این کارشناس مذهبی در پایان سخنان خود با اشاره به این که یاران امام عزت نفس داشتند گفت: هر شخصیتی کلیدی برای تحلیل دارد و کلید شخصیت یاران امام، عزت بود. یاران امام چونان شیر مرگ را در آغوش گرفته بودند و آن را به هیچ میپنداشتند. از سوی دیگر کرامت انسانی هم کلید رفتار امام حسین (ع) بود. انسان در نگاه امام کرامت داشت.
در بخش دوم برنامه سوره مسعود دیانی به گفتوگو با رضا امیرخانی پرداخت. امیرخانی با طرح این نکته که ما باید بدانیم نسبتمان با امام حسین (ع) چیست گفت: هزاران کیلومتر از امام عقب هستیم و رنگی هم از امام نداریم. هر چه میگذرد بیشتر میفهمیم که از امام حسین (ع) دوریم. در عین حال دوراهیهایی که امام در آن ایستادند دوراهیهای سادهای است. امام در واقع از زمانی که از مکه خارج شد شکلهای روبهروی خود را به سادهترین روش حل کرد و همیشه شکل ساده اما درست را انتخاب کرد. انتخابهای امام انتخابهای ساده اما درستی بود.
فطریترین اتفاق واقعه کربلا را ماجرای حضرت علی اصغر (ع)
امیرخانی ضمن بیان این که هر چقدر یاران امام را بررسی کنیم به این میرسیم که هر کدام یک شکل دارند گفت: هر کدام آنها یک شخصیت متمایز است و امام قصد نداشت آنها را یک شکل کند. یک نفر برهنه به میدان میرود و دیگر قرآن میخواند و یک نفر دیگر رجز میخواند. گویی امام نمیخواسته آدمهای دور و برش یکسان باشند. یاران امام همچنین اهل توجیه نبودند مانند جناب حر که حتی زمانی که به امام نپیوسته بود هم اهل توجیه نبود. در برابر او عمر سعد قرار داشت که اهل توجیه بود.
وی فطریترین اتفاق واقعه کربلا را ماجرای حضرت علی اصغر (ع) دانست و بیان کرد: برای فهم این ماجرا اصلا لازم نیست دین داشته باشی و به سادهترین شکل میتوان آن را فهمید.
انتهای پیام /