امیر آراسته: شهید صیاد میگفت جنگیدن نیازمند یقین علمی و ایمان قلبی است

جانشین رئیس گروه مشاورین فرماندهی معظم کل قوا گفت: شهید صیاد به من گفت که جنگیدن نیازمند یقین علمی و ایمان قلبی است و برای درخواست تیر باید با یقین عمل کرد.
جانشین رئیس گروه مشاورین فرماندهی معظم کل قوا گفت: شهید صیاد به من گفت که جنگیدن نیازمند یقین علمی و ایمان قلبی است و برای درخواست تیر باید با یقین عمل کرد.
به گزارش خبرنگار مهر، امیر ناصر آراسته، جانشین رئیس گروه مشاورین فرماندهی معظم کل قوا، در آئین گرامیداشت شهدا و پیشکسوتان غرب و شمالغرب که پیش از ظهر امروز در مرکز همایشهای مجتمع الماس برگزار شد، به بیان خاطراتی از شهید صیاد در دوران مبارزه با ضد انقلاب در غرب کشور پرداخت و گفت: شهید صیاد سه گروه را انتخاب کرد و من به عنوان شاگرد او وظیفه داشتم که یکی از گروهها را از جناح شرقی هدایت کنم. به یاد دارم که شهید شهرامفر فرمانده یک گروه بود و گروه دیگری را از جناح چپ هدایت میکرد. خود شهید صیاد نیز محور وسطی را انتخاب کرد و به سمت بالا رفت.
امیر آراسته ادامه داد: در آن زمان من به عنوان افسر توپخانه در گردان هوا برد شیراز فعالیت میکردم و باید درخواست تیر میکردم. در آن شرایط جنگی، جوانتر و ورزشکار بودم و سعی میکردم به بهترین شکل عمل کنم. در یکی از مواقع، دراز کشیده بودیم و گلولهها اطراف ما فرود میآمدند. شهید صیاد از من پرسید که کجا هستیم و من با استفاده از نقشه موقعیت جغرافیایی را اعلام کردم.
وی افزود: شهید صیاد به من گفت که جنگیدن نیازمند یقین علمی و ایمان قلبی است. او تأکید کرد که برای درخواست تیر باید با یقین عمل کرد تا مطمئن شویم کسی که میکشیم اهل جهنم نرود و اگر کشته میشود، اهل بهشت باشد.
آراسته همچنین به حادثهای اشاره کرد که در آن تعدادی از یگانها در نزدیکی بانه توسط ضد انقلاب گروگان گرفته شدند و گفت: من به عنوان مسئول انتظامات پادگان بودم و سرهنگ رزمی من را صدا کرد تا به عنوان احتیاط به کمک یگانهایی که به منطقه رفته بودند بروم.
وی افزود: در یکی از عملیاتهای دشوار در کردستان، رزمندگان با چالشهای فراوانی مواجه شدیم و گفت: به ما اطلاع داده بودند که ضد انقلاب از روستای شمالی به سمت ما حمله میکند. ما تنها 12 نفر بودیم که در این عملیات شرکت داشتیم. آقای اسدی و شهیدان رضوان و نوردی نیز در کنار ما بودند.
وی ادامه داد: با توجه به اینکه من دوره تخریب دیده بودم، به من گفتند که با دو یا سه نفر دیگر به خط برویم. در این حین، تیراندازی از سمت روستا آغاز شد و ما زمینگیر شدیم. شهرامفر اعلام کرد که سه نفر داوطلب شوند و به روستا بروند. من بهانهای برای نرفتن پیدا کردم و گفتم که باید قبل از رفتن، پل را شناسایی کنم.
امیر آراسته افزود: انتخاب داوطلب برای رفتن به روستایی که هیچ شناسایی از آن نداشتیم و دشمن در آنجا حضور داشت، بسیار سخت بود. شهرامفر گفت که هیچکس نمیخواهد با او بیاید. و به تنهایی رفت.
وی به یادآوری لحظات بعدی پرداخت و گفت: بعد از مدتی که تیراندازی قطع شد، فکر کردیم که شهرامفر شهید شده است. اما ناگهان او را دیدیم که با چهار کلاشینکف به سمت ما میآید. ما توانستیم بدون انجام انفجار، پل را تأمین کنیم و یگانها را عبور دهیم. امیدوارم روح حضرت امام (ره) شاد باشد و عزت نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران روزافزون گردد.
ادامه دارد...
ادامه دارد...