اگر شبکههای اجتماعی نبود و متروپل فرومیریخت...
تصور کنید در حادثه متروپل شبکههای اجتماعی وجود نداشتند: متروپل فرو میریخت، اخبار پیرامون این حادثه احتمالا در حد خبری کوتاه منعکس می شد. امروز اما هر مسئولی نگران امضا پای ساختمان ناامن است...
مهدی شیرازی آقاگلی
حادثه متروپل آبادان برای همه ایرانیان به ویژه مردم نجیب آبادان تلخ و غمبار بود.
فرو ریختن برجی بر روی ساکنانش، قربانی شدن دهها انسان بیگناه، زخمی شدن عدهای، نابودی سرمایه مالی ساکنان برج و البته القای حس ناامنی و بیاعتمادی برای مردم درباره میزان استحکام و ایمنی ساختمانهای مسکونی از پیامدهای تلخ این حادثه است که انتظار می رود محل تأمل و واکاوی قرار گیرد.
حادثه متروپل همچون موارد مشابه دیگر در گذشته چون پلاسکو بار دیگر واقعیتی مهم را عیان کرد. نقش پررنگ شبکههای اجتماعی در انعکاس حادثه و تاثیرگذاری بر نحوه رفتار و رویکرد مسؤولان نسبت به حوادث مشابه موضوعی قابل توجه است.
تصور کنید در حادثه متروپل شبکههای اجتماعی وجود نداشتند: متروپل فرو میریخت، اخبار پیرامون این حادثه احتمالا در حد خبری کوتاه در یکی از بخش های خبری رسانه ملی و صفحه حوادث یا شهرستان های روزنامه های سراسری منعکس می شد و به جز اهالی آبادان و همسایگان متروپل کسی از ابعاد این حادثه، پیامدها و خاطرات تلخ آن مطلع نمی شد. شاید حتی عبدالباقی و شرکایش بلافاصله با کسب مجوز متروپلی ناامن را در همان حوالی بنا می کردند و دوباره روز از نو و روزی از نو!
اما شبکه های اجتماعی چه نقشی در متروپل ایفا کردند؟ از همان لحظات ابتدایی فروریختن متروپل، تصاویر و اخبار مربوط به متروپل در شبکه های اجتماعی منتشر شد و مطالبه اجتماعی حضور پررنگ نیروهای امدادی و کمکی بود.
به سرعت نیروهای امدادی محلی، نیروهای امدادی سایر استان های کشور نیز برای امدادرسانی اعلام آمادگی کردند.
در کوتاهترین زمان ممکن با کنجکاوی شبکه های اجتماعی نام حسین عبدالباقی مالک و سازنده متروپل پرکاربردترین واژه شبکه های اجتماعی شد. در کمتر از چند ساعت تمام سوابق و زندگینامه عبدالباقی و نحوه تعامل و ارتباطش با سایر مسئولان و نهادها در شبکه های اجتماعی دست به دست شد تا جایی که هم نهادهای امنیتی و نظامی و هم رسانه ملی مجبور شدند درباره دستگیری یا عدم دستگیری او و زنده یا مرده بودنش واکنش نشان دهند.
در کنار این مسائل، شبکه های اجتماعی مسئولیت پررنگ تری را هم ایفا کردند. آن ها به سراغ مسئولانی رفتند که شریک ارتقای عبدالباقی در ساخت و ساز بودند، همه مسئولانی که با امضاهای طلایی عبدالباقی را در ساختن متروپل و فروریختنش همراهی کرده بودند.
امروز خلاف دو هفته پیش هر مسئولی می داند که اگر امضا، موافقت یا همراهی اش پای یک ساختمان ناامن و غیراصولی باشد فردا روزی ممکن است هدف انتقادهای تند در شبکه های اجتماعی شود.
مطمئن باشید متروپل، ترمز خیلی از امضاهای طلایی را در همین روزها و روزهای آینده خواهد کشید. در سایه حضور شبکه های اجتماعی و مطالبه گری از حادثه متروپل، مسئولان مختلفی مجبور به موضع گیری شدند.
هیات دولت البته با قدری تاخیر، اعلام عزای عمومی کرد. رئیس جمهور و بسیاری از مقامات ارشد در محل حادثه حاضر شدند، مسئولان مرتبط با ابعاد مختلف از جبران خسارات سخن گفتند و حادثه ای در سطح یک استان، به مطالبه ای ملی و عمومی تبدیل شد.
حادثه متروپل بار دیگر ثابت کرد شبکه های اجتماعی امروز قوی ترین بازوی نظارتی حاکمیت و جامعه هستند. گرچه نمی توان برخی پیامدهای منفی شبکه های اجتماعی همچون سیاه نمایی، القای ناکارآمدی و ناامیدی را منکر شد اما نقش مثبت و سازنده شبکه های اجتماعی در جلب توجه مسئولان نسبت به موضوعات مختلف، مطالبه گری، پیگیری، ریشهیابی و واکاوی دقیق حوادث و به تصویر کشیدن نقاط کور و تاریک، اهمیت و نقش موثر شبکه های اجتماعی را در گردش آزاد اطلاعات، مطالبه گری و مقابله با فساد آشکار می کند.
تماشاخانه