ایرانیان متخصص قصهگوییاند / به اندازه پیشرفت علم جهل هم جلو آمده
آرش دادگر در نشست ادبی کتاب اودیسه گفت که نخستین هنر انسان قصه گویی است و او از هیچ قصه میسازد. ما ایرانیان نیز متخصص قصهگویی هستیم و برای رویاهایمان تلاش نمیکنیم.
آرش دادگر در نشست ادبی کتاب اودیسه گفت که نخستین هنر انسان قصه گویی است و او از هیچ قصه میسازد. ما ایرانیان نیز متخصص قصهگویی هستیم و برای رویاهایمان تلاش نمیکنیم.
به گزارش خبرگزاری مهر، نشست کتاب اودیسه نوشته هومر و ترجمه سعید نفیسی، شب گذشته با حضور «آرش دادگر، مدرس دانشگاه و کارگردان مطرح تئاتر و کارگردان نمایش اودیسه 2020»، «امین طباطبایی، مترجم و نویسنده نمایشنامه اودیسه 2020»، «عمار عاشوری، بازیگر»، «آریو راغب کیانی نویسنده و منتقد»، شامگاه شنبه، مورخ 29 شهریور ماه، در دومین شب از مجموعه برنامه شبهای گلفام، در فروشگاه مرکزی انتشارات علمی و فرهنگی برگزار شد.
نشست با گپ و گفت در خصوص ادبیات یونان باستان در قرن هفتم و هشتم پیش ازمیلاد و هومر که در عین اینکه نابینا بود توانست سپیده دم تاریخ حیات یونان را با دو اثر ماندگار خود به نامهای «ایلیاد» و «اودیسه» تازه و شاداب زنده نگه دارد آغاز شد. سپس نمایش «اودیسه 2020» به نویسندگی امین طباطبایی و کارگردانی آرش دادگر مورد بحث و گفتوگوی حاضرین قرار گرفت.
امین طباطبایی درباره نگارش نمایشنامه براساس متن اودیسه هومر گفت: به من سفارش متنی براساس اودیسه هومر را دادند و این شروع کار ما با آرش دادگر شد. تکلیفمان مشخص بود که ما یک اودیسه و ملوانی داریم و در طول دو سال با آرش دادگر این را کار کردیم، هر چه جلوتر رفتیم، متوجه شدیم به متنهای متفاوت نیاز هست یعنی علاوه بر متن هومر، ما نیاز به فلسفه، شعر و موسیقی داشتیم تا در نهایت به این متن رسیدیم.
ویافزود: البته متن نمایشنامه ما کامل نیست و به نوعی نمایشنامه هیچ وقت یک ادبیات یا کتاب نیست چون یک اتفاق و رخداد باز است و طبیعی است که در دل تمرینات ما اتفاقات مختلفی برایش افتد و به نوعی به پختگی برسد. در هر صورت نگارش متنی درباره هومر کار دشواری بود چرا که خواندن این متن یک غول بود و واقعا کار دو سال طول کشید.
در ادامه آرش دادگر گفت: یک مسئلهای در کار تئاتر وجود دارد که میپرسیم تا کجا میتوان تخیل را گسترش داد. اولین هنر انسان قصه گویی است اینکه از هیچیک قصه میسازد. یعنی «یکی بود، یکی نبود» و قصه گو شما را با یک کلیدواژه وارد دنیای جدید میکند. با این واژه به ما اعلام میشود که قرار نیست با واقعیتی سروکار داشته باشیم یعنی همه قصهها که با این واژگان شروع میشوند، یک اصل عدم قطعیت را برای ما مشخص میکنند و ما در دنیایی هستیم که میتوانیم وارد و خارج شویم، یعنی به عبارت به سرزمین عجایب میآییم.
وی ادامه داد: بنابراین پرواز، روی آب راه رفتن یا هر چیز دیگری مقیاس متفاوتی در این جهان قصه دارد که درست است شبیه جهان ماست اما قواعد خاص رویا گونه دارد. داستان با این کار ما را به جهانی پرتاب می کند که در آن جهان ما چیزهایی که نمی توانیم در این دنیا داشته باشیم، میتوانیم داشته باشیم.
دادگر با اشاره به اینکه ما ایرانیان متخصصان قصه گویی هستیم چون هیچ وقت برای رسیدن به رویاهایمان تلاش نمیکنیم، گفت: در تمام داستانهای عامیانه این را داریم که همان اول کار همه چیز را به ما میدهند، مثل یک ماهی گیر که خیلی فقیر است و هر روز کنار آب میرود تا شکم زن و بچه را سیر کند و یک روز یک پری دریایی شکار میکند و داستانهای دیگر رخ میدهد و در واقع این ماهی گیر هیچ کاری برای رسیدن به رویاها انجام نداده است.
این کارگردان تئاتر اضافه کرد: وقتی رویاپردازی میکنیم به سرعت یک کیسه پول در رویا پیدا میکنیم و مسائل دیگر رخ میدهد. مسئله این هست که تخیل ما را به دنیایی میبرد که در آن دنیا هر اتفاقی میافتد. من از آقای طباطبایی خواستم که فقط تخیل کند و بنویسد. جستوجوی طباطبایی خدا بود اینکه من چرا باید این شرایط را داشته باشم و مسائل دیگر. بشر عملا از آن وضعیتی که خود را ناچیز و ریز در برابر کائنات قرار داده به یک نقطه رسیده که این جهان کاملا محدود است، البته جهانهای دیگری هم هست و شاید ما یک دانه کوچک یا بعد پنجم یک سیاهچاله هستیم یا شاید هیچ چیز یا همه چیز هستیم.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: به همان اندازه که علم پیشرفت کرده، جهل هم جلو آمده است شاید فکر کنیم همه چیز را ما درست می کنیم یا نمیکنیم و کرونا شاید ناشی از این هست که ما فکر کردیم علم پزشکی همه چیز را درست میکند اما همین پنج گرم در تمام دنیا پخش شد و ما را از بین میبرد. درگیری بشر دائم با این هست که بتواند خود را در این دنیا تصویر و جای خود را مشخص کند و پله بعدیاش را مرئی و بالاتر برود.
در ادامه عمار عاشوری بازیگر نمایش درباره نقشش گفت: سختی کار من به عنوان بازیگر نقش ملوان این بود که از ابتدا نقش را قرار بود نشان دادم. در واقع این نقش وابسته به دو نقش دیگر است یعنی از آن دو بازخورد میگیرد، پس خودش به تنهایی نمیتواند کاری بکند، بلکه واکنش نشان میدهد. برای من همیشه بازیگری این است که یک مرتبه در فضا رها میشوی، خصوصا در این نوع کارها بازیگر در فضایی هست که باید آن را کم کم پیدا و کشف کند.
آرش دادگر درباره موسیقی کار نیز اشاره کرد: همیشه از خدا میخواستم به من قدرت آواز می داد و من همیشه عاشق خواندن و نوازندگی بودم. یکی به من گفت تو هر قدر هم تلاش کنی انتهایش یک نوازنده درجه سه میشوی، اما فقط گوش موسیقیایی خوبی داری و از این توانایی من هم استفاده کردم و انتخاب موسیقی همه کارهایم را خودم انجام دادم. البته ما از چند سال پیش یک آهنگسازی داریم که مهندس صدا است و متاسفانه چون این مدت خارج از ایران بودند من نتوانستم از ایشان استفاده کنم اما بهرحال در انتخاب موسیقی دنبال این نبودم که احساسات ایجاد کنم، بلکه خواستم ببینم آن قطعه موسیقی به چیزی که ریتم و ضرب آهنگ کار بازیگران است، می نشیند یا نه. موسیقی می تواند همراه یا ضد آن باشد و میتواند ما را از جهان موجود به بیرون پرت کند، به عبارتی موسیقی برای من یک درگاهی است که به جای دیگری مخاطب را ببرد.
شایان ذکر است برنامه «شبهای گلفام» با همت انتشارات علمی و فرهنگی، هر هفته با بررسی یکی از کتابهای چاپ شده این مجموعه با حضور نویسندگان، مترجمان، منتقدان و هنرمندان صاحب نام در فروشگاههای این انتشارات برگزار میشود.