پنج‌شنبه 8 آذر 1403

ایران و نقیضه های رسانه ای

وب‌گاه عصر ایران مشاهده در مرجع

عباس مدحجی

ایران چه بخواهد و چه نخواهد یکی از خبرسازترین و خبردارترین کشورهای منطقه و شاید دنیاست. با توجه به این نکته و رشد فزاینده رسانه ها و راههای دسترسی و توسعه ی آنها، هر عقل سلیمی میپذیرد، باید در کشوری که خبرساز است ساز وکار مدون و مستقلی جهت کار رسانه ها تدوین گردد.

ایران ازاین نظر شاید کشوری اعجاب انگیز باشد که جامع النقایض رسانه هاست. کشوری که از رئیس جمهور و وزرا و وکلا و اشخاص حقیقی و حقوقی ش در توییتری عضوند که مدتهاست فیلترش کرده اند، چون محتوای آن خلاف قوانین کشور است. یعنی کشوری است که مسؤلانش بطور مشخصی به فضایی دسترسی دارند که حضور در آن خلاف قوانین است. و از آن جالب تر هم بحث فروش فیلتر شکن دولتی ست. فی المثل حاکمیت راهی را میبندد چون آن راه را خلاف مصالح مردم و مملکت میداند و بعد رسما و به ازای پول، بیراه هایی برای عبور از آن مشخص میکند.

در تلگرام هم اوضاع به همین درهم و برهمی ست. اگر بخواهیم به عمق فاجعه پی ببریم؛ میتوان گفت اغلب خبرگزاری ها از همان تلگرام، خبر فیلترینگ تلگرام را مخابره کردند!

اگر این وضع تلگرام و توییتری باشد که خود وزیر ارتباطات هم در آنها عضو است، دیگر فضای ذهنی برای استنتاج وضعیت یوتیوب و موارد مشابه نیازی به کمک و تحلیل ندارد.

سوی دیگر این ماجرا "سواد رسانه ای" ست. در کشور ما بیش از آنچه بنظر میرسد خبرگزاری، پایگاه خبری، سایت خبری، کانال ها و صفحه های خبری فعال، خبرنگاران خود خوانده و شهروند_خبرنگار وجود دارد و این در نگاه اول شاید دلیلی باشد بر بالابود سطح سواد رسانه ای کشور. اما با نگاهی اجمالی بر این منابع رسمی و غیر رسمی و تورق محتواهایشان علاوه بر اینکه بسرعت متوجه روند معروف "کپی، پیست" میشویم، پی میبریم دانش رسانه ای یا اصطلاحا خبر پراکنی وضعیتی بغرنج تر از حد تصور دارد. آن هم در کشوری که سواد رسانه ای در مدارس ابتدایی و متوسطه با کتاب و درس و معلم مخصوص تدریس میشود و رشته ای آکادمیک است.

چندی پیش روز جهانی آزادی مطبوعات بود و سازمان گزارشگران بدون مرز از رتبه ی نامناسب ایران در آزادی مطبوعات خبرداد. روزنامه ها با مشکلات عدیده ی مالی دست و پنجه نرم میکنند و توانی برای ادامه ی چاپ ندارند. خبرنگاری در ایران شغلی پرخطر‌، کم درآمد و کم طرفدار است و همین دلایل کافی ست تا کمتر کسی به خود زحمت کسب تخصص و تلاش در این رشته را برخود تحمیل کند. اینها همان فاکتورهایی هستند که پذیرش و احترام به رسانه ها بعنوان رکن چهارم دموکراسی را نقض میکنند.

ما نقایض دیگری هم داریم. از رسانه ای که از ملی بودن فقط نامش را یدک میکشد تا سایتها و روزنامه هایی که بجای بسط و نشر آگاهی، خود رانتی اداره میشوند و در جهت ناآگاهی قدم و قلم برمیدارند. یا رسانه هایی که آنقدر تضعیف شده اند که حتی در روزهای بحرانی که باید بتوانند جامعه را در کمال آرامش راهنمایی کنند، از سوی مخاطب بعنوان منبع موثق شناسایی نمیشوند فلذا کارکرد خود را از دست میدهند. گذار به دموکراسی از آزادی مطبوعات و رسانه ها و کیفیت بخشی به محتوای آنها بی نیاز نیست. اگر میخواهیم جامعه ای رو به رشد و آگاه داشته باشیم بیش و پیش از هرچیز به منابعی آگاهی بخش، متفکر، بروز، باسواد، متعهد، مستقل و مورد وثوق مخاطب نیازمندیم. با توجه به قدرتمند شدن رسانه ها در جهت دهی افکار عمومی، میطلبد دولت افزایش سطح سواد رسانه را اول برای متخصصین و فعالان این حوزه و بعد برای عموم مردم با تدوین و تهیه ی قوانین، سازو کار و شرایط مناسب ارتقای آن در اولویت برنامه و کار خود قرار دهد.

لینک کوتاه: asriran.com/00335e