چهارشنبه 7 آذر 1403

این سرباز یک لحظه از خدمتش را هدر نداد

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
این سرباز یک لحظه از خدمتش را هدر نداد

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سرباز وظیفه داوود علی اسدزاده جمعی تیپ 2 لشکر 81 زرهی کرمانشاه در خاطره‌ای درباره یکی از سربازام همرزمش در زمان جنگ تحمیلی بیان می‌کند: در گروهان ما سربازی به نام رمضان رجبی بود که خدمتش تمام شده بود و تسویه کرده بود آن روز هم برای خداحافظی و دیدار آخر به گروهان آمد که صحبت هامان آن قدر گل انداخت که هوا تاریک شد و به همین دلیل به اصرار ما قرار شد...

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سرباز وظیفه داوود علی اسدزاده جمعی تیپ 2 لشکر 81 زرهی کرمانشاه در خاطره‌ای درباره یکی از سربازام همرزمش در زمان جنگ تحمیلی بیان می‌کند: در گروهان ما سربازی به نام رمضان رجبی بود که خدمتش تمام شده بود و تسویه کرده بود آن روز هم برای خداحافظی و دیدار آخر به گروهان آمد که صحبت هامان آن قدر گل انداخت که هوا تاریک شد و به همین دلیل به اصرار ما قرار شد آن شب را بماند و فردا صبح برود. حدود ساعت 12 شب بود و ما هنوز داشتیم توی سنگر از خاطراتمان را می‌گفتیم که خبر تک (حمله) غافلگیرانه نیرو‌های عراقی به ما گزارش شد. با اعلام این خبر ما بلافاصله آماده شدیم و برای دفاع از مواضع خودی به بیرون سنگر‌ها آمدیم. ما آن قدر گرم آماده کردن خود و برداشتن تجهیزات بودیم که به کلی از سرباز رجبی غافل شدیم، اما لحظاتی بعد در بیرون سنگر متوجه شدیم او هم همراه با ما از سنگر خارج شده و قصد شرکت در نبرد را دارد. فرمانده دسته با دیدن او در میان بقیه سربازان گفت: «تو خدمتت را با افتخار به پایان بردی و لازم نیست در این درگیری همراه ما بیایی.» رجبی زیر بار نمی‌رفت و می‌گفت من هنوز گروهانم را ترک نکردم و به همین دلیل همچنان سرباز محسوب می‌شوم و نمی‌توانم توی سنگر بمانم. فرمانده دسته هم هر چه قدر التماس کرد که نیا بی‌فایده بود و رجبی بالاخره با ما همراه شد. از طرف دیگر رجبی، چون اسلحه‌اش را تحویل داده بود، باید به عنوان نیروی جایگزین و کمکی فعالیت می‌کرد و نمی‌توانست مانند قبل به صورت تک تیرانداز وارد عمل شود. به همین دلیل نشست پشت تیربار من و با تجربیاتی که داشت شروع کرد به تیراندازی و مقابله با دشمن آن روز به دلیل هوشیاری دیده بان‌ها از حضور نیرو‌های عراقی درمنطقه استقرار ما و همچنین آمادگی سربازان ما در مقابله با حمله دشمن خیلی زود توانستیم عملیات آن‌ها را خنثی کنیم و حتی چند اسیر از آن‌ها بگیریم. آنچه این حادثه را برای من و همه حاضران در آن نبرد فراموش ناشدنی می‌کند جدا از این پیروزی لذت بخش، همراهی سرباز رجبی بود، زیرا آن روز سربازی را می‌دیدیم که در راه دین و وطن خود این گونه از جان گذشتگی می‌کند و با وجود اتمام خدمت سربازی به میدان می‌آید و به مقابله با دشمن میهن‌اش می‌پردازد.