با خواندن این سوره خداوند ضامن شادی تان در آخرت میشود + صوت آیات
فایل صوتی تلاوت سوره یس با صدای عباس امام جمعه را اینجا بخوانید.
به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، سوره «یس» سی و ششمین سوره قرآن است و در جزء بیست و دوم و بیست و سوم آن قرار دارد.
این سوره یکی از با فضیلتترین سورههای قرآن و قلب قرآن لقب گرفته است.
سوره یس به سه اصل دین توحید، نبوت و معاد میپردازد و درباره زندهشدن مردگان و سخنگفتن اعضای بدن در قیامت سخن میگوید.
پیامبر (ص) درباره فضیلت خواندن سوره یس میفرماید: هر کس سوره یس را قرائت کند، مانند آن است که ده بار قرآن را ختم کرده است. هر کس سوره یس را برای رضای خدا بخواند، خداوند او را خواهد بخشید و پاداشی همانند دوازده ختم قرآن به او خواهد داد و اگر برای مریض در حال مرگ خوانده شود، به تعداد حروف این سوره ده فرشته نزد او به صف شده و برای او استغفار میکنند و شاهد قبض روحش میشوند و جنازهاش را تشییع میکنند و بر او نماز میگزارند و شاهد دفنش خواهند بود.
امام صادق (ع) نیز در این باره فرمودند: هر کس سوره یس را قبل از خواب یا پیش از غروب بخواند، در طول روز محفوظ و پرروزی خواهد بود تا اینکه غروب شود و هر کس آن را در شب پیش از خفتن بخواند خداوند هزار فرشته را بر او مامور میکند که وی را از هر شیطان راندهشده و هر آفتی حفظ کنند.
جابر جعفی از امام باقر (ع) نقل کرده است: هر کس سوره یس را یک بار در عمرش بخواند خداوند به شماره تمام آفریدههایش در این جهان و آن جهان و آنچه در آسمان است، به عدد هر یک دو هزار حسنه در نامه عملش ثبت میکند و به همین مقدار از گناهان او محو میکند و دچار تنگدستی و زیان و بدهکاری و خانه خرابی نمیشود و بدبختی و دیوانگی نمیبیند و مبتلا به جذام و وسواس و بیماریهای مضر نمیشود و خداوند سختی و دشواری مرگ را بر او آسان میکند و خود خدا او را قبض روح میکند و از جمله کسانی خواهد بود که خداوند فراخی زندگی او را بر عهده میگیرد و ضامن خوشحالی او هنگام مرگ میشود و خشنودیاش را در آخرت تضمین میکند و به همه فرشتگان آسمان و زمین میگوید من از این بنده راضیام؛ پس برای او آمرزش بطلبید.
فایل صوتی تلاوت سوره یس با صدای عباس امام جمعه
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی *س_متن سوره یس همراه با ترجمه _س*بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدای بخشاینده مهربان
یس 1
یس (یاسین) (1)
و القرآن الحکیم 2
سوگند به قرآن حکمتآموز (2)
انک لمن المرسلین 3
که قطعا تو از جمله پیامبرانی (3)
علی صراط مستقیم 4
بر راهی راست! (4)
تنزیل العزیز الرحیم 5
و کتابت از جانب آن عزیز مهربان نازل شده است (5)
لتنذر قوما ما أنذر آباؤهم فهم غافلون 6
تا قومی را که پدرانشان بیمداده نشدند و در غفلت ماندند بیم دهی (6)
لقد حق القول علی أکثرهم فهم لا یؤمنون 7
آری، گفته خدا در باره بیشترشان محقق گردیده است در نتیجه آنها نخواهند گروید (7)
انا جعلنا فی أعناقهم أغلالا فهی الی الأذقان فهم مقمحون 8
ما در گردنهای آنان تا چانههایشان غلهایی نهادهایم به طوری که سرهایشان را بالا نگاه داشته و دیده فرو هشتهاند (8)
و جعلنا من بین أیدیهم سدا و من خلفهم سدا فأغشیناهم فهم لا یبصرون 9
و ما فراروی آنها سدی و پشت سرشان سدی نهاده و پردهای بر چشمان آنان فرو گستردهایم در نتیجه نمیتوانند ببینند (9)
و سواء علیهم أأنذرتهم أم لم تنذرهم لا یؤمنون 10
و آنان را چه بیم دهی و چه بیم ندهی به حالشان تفاوت نمیکند: نخواهند گروید (10)
انما تنذر من اتبع الذکر و خشی الرحمن بالغیب فبشره بمغفر وأجر کریم 11
بیم دادن تو تنها کسی را سودمند است که کتاب حق را پیروی کند و از خدای رحمان در نهان بترسد چنین کسی را به آمرزش و پاداشی پر ارزش مژده ده (11)
انا نحن نحیی الموتی و نکتب ما قدموا و آثارهم و کل شیء أحصیناه فی امام مبین 12
آری! ماییم که مردگان را زنده میسازیم و آنچه را از پیش فرستادهاند با آثار و اعمال شان درج میکنیم و هر چیزی را در کارنامهای روشن برشمردهایم (12)
و اضرب لهم مثلا أصحاب القری اذ جاءها المرسلون 13
داستان مردم آن شهری را که رسولان بدانجا آمدند برای آنان مثل زن (13)
اذ أرسلنا الیهم اثنین فکذبوهما فعززنا بثالث فقالوا انا الیکم مرسلون 14
آنگاه که دو تن سوی آنان فرستادیم ولی آن دو را دروغزن پنداشتند تا با فرستاده سومین آنان را تایید کردیم پس رسولان گفتند: ما به سوی شما به پیامبری فرستاده شدهایم (14)
قالوا ما أنتم الا بشر مثلنا و ما أنزل الرحمن من شیء ان أنتم الا تکذبون 15
ناباوران آن دیارگفتند: شما جز بشری مانند ما نیستید و خدای رحمان چیزی نفرستاده و شما جز دروغ نمیپردازید (15)
قالوا ربنا یعلم انا الیکم لمرسلون 16
گفتند: پروردگار ما میداند که ما واقعا به سوی شما به پیامبری فرستاده شدهایم (16)
و ما علینا الا البلاغ المبین 17
و بر ما وظیفهای جز رسانیدن آشکار پیام نیست (17)
قالوا انا تطیرنا بکم لئن لم تنتهوا لنرجمنکم ولیمسنکم منا عذاب ألیم 18
پاسخ دادند: ما حضور شما را به شگون بد گرفتهایم اگر دست برندارید سنگسارتان میکنیم و قطعا عذاب دردناکی از ما به شما خواهد رسید (18)
قالوا طائرکم معکم أئن ذکرتم بل أنتم قوم مسرفون 19
رسولان گفتند: شومی شما با خود شماست آیا اگر شما را پند دهند باز کفر میورزید؟ نه! بلکه شما قومی اسرافکارید (19)
و جاء من أقصی المدین رجل یسعی قال یا قوم اتبعوا المرسلین 20
و در این میان مردی از دورترین جای شهر دوان دوان آمد و گفت: ای مردم، از این فرستادگان پیروی کنید (20)
اتبعوا من لا یسألکم أجرا و هم مهتدون 21
از کسانی که پاداشی از شما نمیخواهند و خود نیز بر راه راست قرار دارند پیروی کنید (21)
و ما لی لا أعبد الذی فطرنی و الیه ترجعون 22
آخر چرا کسی را نپرستم که مرا آفریده است و همه شما به سوی او بازگشت مییابید؟ (22)
أأتخذ من دونه آله ان یردن الرحمن بضر لا تغن عنی شفاعتهم شیئا و لا ینقذون 23
آیا به جای او خدایانی را بپرستم که اگر خدای رحمان بخواهد به من گزندی برساند نه شفاعتشان به حالم سود میدهد و نه میتوانند مرا برهانند؟ (23)
انی اذا لفی ضلال مبین 24
در آن صورت، من قطعا در گمراهی آشکاری خواهم بود (24)
انی آمنت بربکم فاسمعون 25
من به پروردگارتان ایمان آوردم اقرار مرا بشنوید (25)
قیل ادخل الجن قال یا لیت قومی یعلمون 26
سرانجام به جرم ایمان کشته شد و بدو گفته شد: به بهشت درآی گفت: ای کاش، قوم من میدانستند (26)
بما غفر لی ربی و جعلنی من المکرمین 27
که پروردگارم چگونه مرا آمرزید و در زمره عزیزانم قرار داد (27)
و ما أنزلنا علی قومه من بعده من جند من السماء و ما کنا منزلین 28
پس از شهادت وی هیچ سپاهی از آسمان بر قومش فرود نیاوردیم و پیش از این هم فروفرستنده نبودیم (28)
ان کانت الا صیح واحد فاذا هم خامدون 29
تنها یک فریاد بود و بس؛ و بناگاه همه آنها سرد بر جای فسردند (29)
یا حسر علی العباد ما یأتیهم من رسول الا کانوا به یستهزئون 30
دریغا بر این بندگان! هیچ فرستادهای بر آنان نیامد مگر آنکه او را ریشخند میکردند (30)
ألم یروا کم أهلکنا قبلهم من القرون أنهم الیهم لا یرجعون 31
مگر ندیدهاند که چه بسیار نسلها را پیش از آنان هلاک گردانیدیم که دیگر آنها به سویشان بازنمیگردند؟ (31)
و ان کل لما جمیع لدینا محضرون 32
و قطعا همه آنان در پیشگاه ما احضار خواهند شد (32)
و آی لهم الأرض المیت أحییناها و أخرجنا منها حبا فمنه یأکلون 33
و زمین مرده برهانی است برای ایشان، که آن را زنده گردانیدیم و دانه از آن برآوردیم که از آن میخورند (33)
و جعلنا فیها جنات من نخیل و أعناب و فجرنا فیها من العیون 34
و در آن زمین باغهایی از درختان خرما و تاک قرار دادیم و چشمهها در آن روان کردیم (34)
لیأکلوا من ثمره و ما عملته أیدیهم أفلا یشکرون 35
تا از میوه آن و از کارکرد دستهای خودشان بخورند آیا باز هم سپاس نمیگزارند؟ (35)
سبحان الذی خلق الأزواج کلها مما تنبت الأرض و من أنفسهم و مما لا یعلمون 36
پاک خدایی که از آنچه زمین میرویاند و نیز از خودشان و از آنچه نمیدانند همه را نر و ماده گردانیده است (36)
و آی لهم اللیل نسلخ منه النهار فاذا هم مظلمون 37
و نشانهای دیگر برای آنها شب است که روز را مانند پوست از آن برمیکنیم و بناگاه آنان در تاریکی فرو میروند (37)
و الشمس تجری لمستقر لها ذلک تقدیر العزیز العلیم 38
و خورشید به سوی قرارگاه ویژه خود روان است تقدیر آن عزیز دانا این است (38)
و القمر قدرناه منازل حتی عاد کالعرجون القدیم 39
و برای ماه منزلهایی معین کردهایم تا چون شاخک خشک خوشه خرما برگردد (39)
لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر و لا اللیل سابق النهار و کل فی فلک یسبحون 40
نه خورشید را سزد که به ماه رسد و نه شب بر روز پیشی جوید و هر کدام در سپهری شناورند (40)
و آی لهم أنا حملنا ذریتهم فی الفلک المشحون 41
و نشانهای دیگر برای آنان اینکه ما نیاکانشان را در کشتی انباشته سوار کردیم (41)
و خلقنا لهم من مثله ما یرکبون 42
و مانند آن برای ایشان مرکوبهای دیگری خلق کردیم (42)
و ان نشأ نغرقهم فلا صریخ لهم و لا هم ینقذون 43
و اگر بخواهیم غرقشان میکنیم و هیچ فریادرسی نمییابند و روی نجات نمیبینند (43)
الا رحم منا و متاعا الی حین 44
مگر رحمتی از جانب ما شامل آنها گردد و تا چندی آنها را برخوردار سازیم (44)
و اذا قیل لهم اتقوا ما بین أیدیکم و ما خلفکم لعلکم ترحمون 45
و چون به ایشان گفته شود: از آنچه در پیش رو و پشت سر دارید بترسید امید که مورد رحمت قرار گیرید نمیشنوند (45)
و ما تأتیهم من آی من آیات ربهم الا کانوا عنها معرضین 46
و هیچ نشانهای از نشانههای پروردگارشان بر آنان نیامد جز اینکه از آن رویگردان شدند (46)
و اذا قیل لهم أنفقوا مما رزقکم الله قال الذین کفروا للذین آمنوا أنطعم من لو یشاء الله أطعمه ان أنتم الا فی ضلال مبین 47
و چون به آنان گفته شود: از آنچه خدا به شما روزی داده انفاق کنید کسانی که کافر شدهاند به آنان که ایمان آوردهاند میگویند: آیا کسی را بخورانیم که اگر خدا میخواست خودش وی را میخورانید؟ شما جز در گمراهی آشکاری بیش نیستید (47)
و یقولون متی هذا الوعد ان کنتم صادقین 48
و میگویند: اگر راست میگویید پس این وعده عذاب کی خواهد بود؟ (48)
ما ینظرون الا صیح واحد تأخذهم و هم یخصمون 49
جز یک فریاد مرگبار را انتظار نخواهند کشید که هنگامی که سرگرم جدالند غافلگیرشان کند (49)
فلا یستطیعون توصی و لا الی أهلهم یرجعون 50
آنگاه نه توانایی وصیتی دارند و نه میتوانند به سوی کسان خود برگردند (50)
و نفخ فی الصور فاذا هم من الأجداث الی ربهم ینسلون 51
و در صور دمیده خواهد شد پس بناگاه از گورهای خود شتابان به سوی پروردگار خویش میآیند (51)
قالوا یا ویلنا من بعثنا من مرقدنا هذا ما وعد الرحمن و صدق المرسلون 52
میگویند: ای وای بر ما چه کسی ما را از آرامگاهمان برانگیخت؟ این است همان وعده خدای رحمان، و پیامبران راست میگفتند (52)
ان کانت الا صیح واحد فاذا هم جمیع لدینا محضرون 53
باز هم یک فریاد است و بس و بناگاه همه در پیشگاه ما حاضر آیند (53)
فالیوم لا تظلم نفس شیئا و لا تجزون الا ما کنتم تعملون 54
امروز بر کسی هیچ ستم نمیرود جز در برابر آنچه کردهاید پاداشی نخواهید یافت (54)
ان أصحاب الجن الیوم فی شغل فاکهون 55
در این روز اهل بهشت کار و باری خوش در پیش دارند (55)
هم و أزواجهم فی ظلال علی الأرائک متکئون 56
آنها با همسرانشان در زیر سایهها بر تختها تکیه میزنند (56)
لهم فیها فاکه و لهم ما یدعون 57
در آنجا برای آنها هر گونه میوه است و هر چه دلشان بخواهد (57)
سلام قولا من رب رحیم 58
از جانب پروردگاری مهربان به آنان سلام گفته میشود (58)
و امتازوا الیوم أیها المجرمون 59
و ای گناهکاران امروز از بیگناهان جدا شوید (59)
ألم أعهد الیکم یا بنی آدم أن لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین 60
ای فرزندان آدم مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید زیرا وی دشمن آشکار شماست؟ (60)
و أن اعبدونی هذا صراط مستقیم 61
و اینکه مرا بپرستید؛ این است راه راست! (61)
و لقد أضل منکم جبلا کثیرا أفلم تکونوا تعقلون 62
و او گروهی انبوه از میان شما را سخت گمراه کرد؛ آیا تعقل نمیکردید؟ (62)
هذه جهنم التی کنتم توعدون 63
این است جهنمی که به شما وعده داده میشد! (63)
اصلوها الیوم بما کنتم تکفرون 64
به جرم آنکه کفر میورزیدید اکنون در آن درآیید (64)
الیوم نختم علی أفواههم و تکلمنا أیدیهم و تشهد أرجلهم بما کانوا یکسبون 65
امروز بر دهانهای آنان مهر مینهیم و دستهایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان بدانچه فراهم میساختند گواهی میدهند (65)
و لو نشاء لطمسنا علی أعینهم فاستبقوا الصراط فأنی یبصرون 66
و اگر بخواهیم هر آینه فروغ از دیدگانشان میگیریم تا در راه کج بر هم پیشی جویند ولی راه راست را از کجا میتوانند ببینند؟ (66)
و لو نشاء لمسخناهم علی مکانتهم فما استطاعوا مضیا و لا یرجعون 67
و اگر بخواهیم هرآینه ایشان را در جای خود مسخ میکنیم به گونهای که نه بتوانند بروند و نه برگردند (67)
و من نعمره ننکسه فی الخلق أفلا یعقلون 68
و هر که را عمر دراز دهیم او را از نظر خلقت فروکاسته و شکسته گردانیم آیا نمیاندیشند؟ (68)
و ما علمناه الشعر و ما ینبغی له ان هو الا ذکر و قرآن مبین 69
و ما به او شعر نیاموختیم و در خور وی نیست این سخن جز اندرز و قرآنی روشن نیست (69)
لینذر من کان حیا ویحق القول علی الکافرین 70
تا هر که را دلی زنده است بیم دهد و گفتار خدا در باره کافران محقق گردد (70)
أولم یروا أنا خلقنا لهم مما عملت أیدینا أنعاما فهم لها مالکون 71
آیا ندیدهاند که ما به قدرت خویش برای ایشان چهارپایانی آفریدهایم تا آنان مالک آنها باشند؟ (71)
و ذللناها لهم فمنها رکوبهم و منها یأکلون 72
و آنها را برای ایشان رام گردانیدیم از برخیشان سواری میگیرند و از بعضی میخورند (72)
و لهم فیها منافع و مشارب أفلا یشکرون 73
و از آنها سودها و نوشیدنیها دارند پس چرا شکرگزار نیستید؟ (73)
و اتخذوا من دون الله آله لعلهم ینصرون 74
و غیر از خدای یگانه خدایانی به پرستش گرفتند تا مگر یاری شوند (74)
لا یستطیعون نصرهم و هم لهم جند محضرون 75
ولی بتان نمیتوانند آنان را یاری کنند و آنانند که برای بتان چون سپاهی احضار شدهاند (75)
فلا یحزنک قولهم انا نعلم ما یسرون و ما یعلنون 76
پس، گفتار آنان تو را غمگین نگرداند که ما آنچه را پنهان و آنچه را آشکار میکنند، میدانیم (76)
أولم یر الانسان أنا خلقناه من نطف فاذا هو خصیم مبین 77
مگر آدمی ندانسته است که ما او را از نطفهای آفریدهایم پس بناگاه وی ستیزهجویی آشکار شده است (77)
و ضرب لنا مثلا و نسی خلقه قال من یحیی العظام و هی رمیم 78
و برای ما مثلی آورد و آفرینش خود را فراموش کرد گفت: چه کسی این استخوانها را که چنین پوسیده است زندگی میبخشد؟ (78)
قل یحییها الذی أنشأها أول مر و هو بکل خلق علیم 79
بگو: همان کسی که نخستینبار آن را پدید آورد و اوست که به هر گونه آفرینشی داناست (79)
الذی جعل لکم من الشجر الأخضر نارا فاذا أنتم منه توقدون 80
همو که برایتان در درخت سبزفام اخگر نهاد که از آن چون نیازتان افتد آتش میافروزید (80)
أولیس الذی خلق السماوات و الأرض بقادر علی أن یخلق مثلهم بلی و هو الخلاق العلیم 81
آیا کسی که آسمانها و زمین را آفریده توانا نیست که باز مانند آنها را بیافریند؟ آری، اوست آفریننده دانا (81)
انما أمره اذا أراد شیئا أن یقول له کن فیکون 82
چون به چیزی اراده فرماید کارش این بس که میگوید: باش پس بیدرنگ موجود میشود (82)
فسبحان الذی بیده ملکوت کل شیء و الیه ترجعون 83
پس شکوهمند و پاک است آن کسی که ملکوت هر چیزی در دست اوست و به سوی اوست که بازگردانیده میشوید (83)
انتهای پیام /