برای جذاب بودن نیاز به خواننده و ستاره سینما نیست
دود سفید و قدرت شیمی صحنه را پر میکند. یک لحظه تاریکی همه جا را فرا میگیرد و بعد نوبت میرسد به تشویق ممتد و صدای کف مرتب تماشاگران که انگار پایانی نمیخواهد داشته باشد. هنوز در شوکی که تمام شد؟ 100 دقیقه گذشت؟ این لحظه پایان سیمبلین است یک نمایش قفسی!
دور یک میز نشستهایم در حیاط یکی از کافههای حیاط دار. دو کارگردان و یک خوانده جوان و من. دو جوان سینمایی به هم مشغولند. رویا میبافند و قصههایشان برای تولید یک کمدی دارک را چنان جذاب در هم میتنند که دیوانهوار راهی برایت نمیماند غیر از خنده. یکی از این دو کارگردان جوان مازیار سیدی است. متولد 68، او را در نقش پلیس و دستیار پیمان معادی در متری 6 و نیم سعید روستایی حتما به یاد میآورید. این نخستین تصویر از آشنایی ماست. انگیزهای برای تماشای تئاتری که پیش رو دارد. او که در 15 سال گذشته بخش مهمی از صحنههای تئاتر تهران بوده، یا روی صحنه با حسن معجونی و مهدی کوشکی و بقیه بازی کرده یا خودش در پشت صحنه کارگردانی داشته. گروه 50 نفره بازیگران در صحنه ای که به سختی 100 متر میشود، صحنهای که از سه طرف تماشاگر بر آن مشرف است. در سالنی که برای موزیک و نمایش موزیکال ساخته شده اما سالهاست دیگر همه میداند آکوستیک نیست چون آروند دشت آرای این انبار تجهیزات تالار وحدت را به سالنی کوچک اما جذاب برای نمایش تبدیل کرد. آنها آن زمان برای نمایش کمی تاب بخوریم از سیستم صوتی استفاده می کردند اما برای نمایشهایی با صدای واقعی صحنه، صدا به بالا نشینها سخت میرسد. سالنی که تماشاگر برای نشستن روی سکوهایش باید از میان بازیگران روی صحنه بگذرد و از همان لحظه اول در بافت نمایش قرار میگیرد، این بلک باکس حافظ است در بنیاد رودکی که حالا پر از تماشاگر آماده آغاز سیمبلین است، یک نمایش قفسی. سیمبلین اقتباسی است از نمایشنامه سیمبلین نوشته ویلیام شکسپیر که نویسنده شهیر انگلیسی خود داستانش را از قصه تاریخ نگار هم عصرش اقتباس کرده و با خرده روایتهای عامه پسند اروپای عصر پیش از رنسانس. اما آنچه در تالار حافظ به این روایت کمدی موزیکال سیاه افزوده شده جسارت و خلاقیت است. نمایشی که به جای بهره گرفتن از فرمول استفاده از ستارههای سینمایی و موسیقی به سراغ بچههای تئاتر رفته. گروهی که حدود یک سال پنجاه نفره برای این 15 اجرا عمرشان را گذاشتهاند. آنها که بی ستارهها با زبانی رسا و با شهامت حرف می زنند، میخوانند، شوخیهای شان را پیش می برند، اصالت به داستان اصلی را به زیبایی تصویر می کشند. از ظلم میگویند، از انگ، از حسادت و از تزویر. شهامت را به رخ میکشند و از تلاش برای مبارزه با ظلم. بازیهای روان محسن ابوالحسنی و کامران هوشمندیان در نقش بدمنهای قصه در کنار بازی روان جواد پورحیدری در نقش شاه سیمبلین و شادی امیری در نقش ملکه همراه با سپهر فرخی، سیما خالقی، ندا اسدی، مهران اکبری، پژمان برزگر و جمع زیادی از بچههای کمتر شناخته شده تئاتر که 100 دقیقه را بی حتی یک تپق، بی لحظهای سکته بی استفاده خارقالعاده از نور، دکور، صدا یا تصویر بر پایه یک هارمونی انسانی به تصویر میکشند و بی دلیل نیست که در پایان این اجرا فرشته صدر عرفایی آن را یک کلاس آموزشی خوب در اجرای ریتمیک و قصه گوی تئاتر لقب میدهد. قصهای که بارها خودش یا نمونهاش را شنیدهایم اما هارمونی و معجزه اجرا به آن روحی دوچندان بخشیده تا تماشایش همراهت کند درست تا لحظه پایان...
5757
کد خبر 1961127