برخورد امام علی (ع) با ویژهخوار بیتالمال / 4 حقی که مردم بر حکومت دارند
به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیتهای دینی خبرگزاری فارس، یکی از سفارشهای مهم امام علی (ع)، برقراری عدالت، توجه به قشر ضعیف و مبارزه با دستاندازان به اموال عمومی و ویژهخواران است؛ چنان که در نامه 41 نیز خطاب به پسر عموی خود عبید بن عباس، یکی از کارگزاران حکومتی که دست به غارت اموال عمومی زده بود، مینویسد: تو اموالی را که برای یتیمان و بیوه زنان ذخیره شده بود را غارت کردهای، و همان گونه که گرگ درنده بُز مجروحِ دست و پا شکسته را میرباید، آن اموال را به یغما بردهای. وای بر تو! گویی ارث پدر و مادرت را با شتاب به خانه و خانوادهات سرازیر میکنی: «وَاختَطَفتَ مَا قَدَرتَ عَلَیهِ مِن أَموَالِهِمُ المَصُونَهِ لِأَرَامِلِهِم وَأَیتَامِهِمُ اختِطَافَ الذِئبِ الأَزَلِ دَامِیَهَ المِعزَی الکَسِیرَهَ... کَأَنَکَ حَدَرتَ الَی أَهلِکَ تُرَاثَکَ مِن أَبِیکَ وَاُمِکَ. فَسُبحَانَ اللهِ! أَمَا تُؤمِنُ بِالمَعَادِ؟! أَوَ مَا تَخَافُ نِقَاشَ الحِسَابِ؟!».
در ادامه نامه، در کنار ایتام و مساکین، ضروری میداند که بخشی از بیتالمال هزینه رزمندگان و مجاهدانی شود که از مرزهای بلاد اسلامی محافظت میکنند و عبید بن عباس به چنین اموالی دست اندازی کرده و خوراک، پوشاک و وسایل ازدواج خود را از چنین اموالی تهیه میکند: «کَیفَ تُسِیغُ شَرَاباً وَطَعَاماً، وَأَنتَ تَعلَمُ أَنَکَ تَأکُلُ حَرَاماً وَتَشرَبُ حَرَاماً؟! وَتَبتَاعُ الاِمَاءَ وَتَنکِحُ النِسَاءَ مِن أَموَالِ الیَتَامَی وَالمَسَاکِینِ وَالمُؤمِنِینَ وَالمُجَاهِدِینَ الَذِینَ أَفَاءَ اللهُ عَلَیهِم هَذِهِ الأَموَالَ وَأَحرَزَ بِهِم هَذِهِ البِلَادَ؟!».
آنگاه امام علی (ع) با قاطعیت تمام، شمشیر عدالت علوی را به رخ او میکشد و میفرماید: «فَاتَقِ اللهَ وَاردُد اِلَی هَؤُلَاءِ القَومِ أَموَالَهُم؛ فَاِنَکَ اِن لَم تَفعَل ثُمَ أَمکَنَنِی اللهُ مِنکَ لَأُعذِرَنَ اِلَی اللهِ فِیکَ، وَلَأَضرِبَنَکَ بِسَیفِیَ الَذِی مَا ضَرَبتُ بِهِ أَحَداً اِلا دَخَلَ النَارَ».
و در ادامه، بدون اینکه در این زمینه برای خود خط قرمزی قائل باشد، میفرماید: اگر حسن و حسین چون تو میکردند، در پیشگاه من از هیچ ملاطفت و مدارایی برخوردار نبودند، و از من روی خوش نمی دیدند تا آنگاه که حق را از آنان بازستانم و باطلی را که از ستمشان پدید آمده برطرف سازم: «وَوَاللهِ لَو أَنَ الحَسَنَ وَالحُسَینَ فَعَلَا مِثلَ الَذِی فَعَلتَ، مَا کَانَت لَهُمَا عِندِی هَوَادَه، وَلَا ظَفِراَ مِنِی بِاِرَادَه، حَتَی آخُذَ الحَقَ مِنهُمَا، وَأُزِیحَ البَاطِلَ عَن مَظلَمَتِهِمَا».
و در خطبه 34 هنگام دعوت مردم برای شرکت در جنگ صفین، با اشاره به حقوق متقابل امام و امت یا حکومت و شهروندان، تقسیم بیت المال به طور یکنواخت را یکی از حقوق امت به گردن امام میشمارد و میفرماید: «أَیُهَا النَاسُ! اِنَ لِی عَلَیکُم حَقَاً، وَلَکُم عَلَیَ حَق: فَأَمَا حَقُکُم عَلَیَ فَالنَصِیحَهُ لَکُم، وَتَوفِیرُ فَیئِکُم عَلَیکُم، وَتَعلِیمُکُم کَیلَا تَجهَلُوا، وَتَأدِیبُکُم کَیمَا تَعلَمُوا. وَأَمَا حَقِی عَلَیکُم فَالوَفَاءُ بِالبَیعَهِ، وَالنَصِیحَهُ فِی المَشهَدِ وَالمَغِیبِ، وَالاِجَابَهُ حِینَ أَدعُوکُم، وَالطَاعَهُ حِینَ آمُرُکُم».
همچنین در نامه 50 خطاب به فرماندهان سپاه خود، برای مردم چهار حق را به گردن خود ثابت میداند که یکی از آنها برقراری عدالت اجتماعی است و تصریح میکند که تنها در صورت رعایت این حقوق توسط امام است که امت وظیفه دارد از امام اطاعت کند: «أَلَا وَاِنَ لَکُم عِندِی أَن لَا أَحتَجِزَ (أَحتَجِنَ) دُونَکُم سِراً اِلَا فِی حَرب، وَلَا أَطوِی دُونَکُم أَمرَاً اِلا فِی حُکم، وَلَا أُؤَخِرُ لَکُم حَقَاً عَن مَحَلِهِ، وَلَا أَقِفُ بِهِ دُونَ مَقطَعِهِ، وَأَن تَکُونُوا عِندِی فِی الحَقِ سَوَاءً؛ فَاِذَا فَعَلتُ ذَلِکَ وَجَبَت لِلَهِ عَلَیکُم النِعمَهُ وَلِی عَلَیکُم الطَاعَهُ»؛ حق شما بر گردن من آن است که جز اسرار جنگ چیزی را از شما پنهان نسازم؛ و جز در حکم خدا، بدون مشورت با شما کاری نکنم؛ و حقی را که از آنِ شماست از موردش به تأخیر نیندازم و تا آن را به انجام نرسانم باز نایستم.
در نامه 27 خطاب به والی مصر، محمد بن ابیبکر مینویسد: با مردم فروتن باش، نرم خو و مهربان باش، گشاده رو و خندان باش، و در نگاه هایت و در نیم نگاه و خیره شدنت به تساوی رفتار کن، تا بزرگان در ستمکاری تو طمع نکنند، و ناتوانها از عدالت تو مأیوس نگردند: «فَاخفِض لَهُم جَنَاحَکَ، وَأَلِن لَهُم جَانِبَکَ، وَابسُط لَهُم وَجهَکَ، وَآسِ بَینَهُم فِی اللَحظَهِ وَالنَظرَهِ، حَتَی لَا یَطمَعَ العُظَمَاءُ فِی حَیفِکَ لَهُم، وَلَا یَیأَسَ الضُعَفَاءُ مِن عَدلِکَ بِهِم (عَلَیهِم)».
آن گونه که از امام صادق (ع) درباره رسول خدا (ص) نیز نقل شده است که نگاههایش را میان اصحابش تقسیم میکرد و به این و آن یکسان نگاه میکرد: «کَانَ رَسُولُ اللهِ یُقَسِمُ لَحَظاتِه بَینَ أَصحابِه فَیَنظُرُ الی ذا وَیَنظُرُ الی ذا بِالسَوِیَهِ».
واصبغ بن نُباته از امیرمؤمنان علی (ع) نقل میکند که خطاب به اهل کوفه فرمود: من با این جامه ها و این اثاثیه و این شتر وارد شهر شما شدم، و اگر با بیش از این مقدار از شهر شما خارج شوم خائن به شمار میروم: «دَخَلتُ بلادَکم بِأَشمَالِی هذه وَرَحلَتی وَرَاحِلَتی، ها هی فَاِن أنا خَرَجتُ مِن بِلادِکُم بِغَیرِ ما دَخَلتُ فانَنی مِنَ الخَائِنین».
و بر اساس روایتی دیگر در ماجرای جنگ جمل، در حالی که به پیراهن خود اشاره میکرد خطاب به مردم بصره فرمود: چرا میخواهید از من انتقام بگیرید؟! این (پیراهن) دستبافت خانوادهام است: «یا أهلَ البصره! مَا تَنقِمُونَ مِنَی؟! اِنَ هذا لَمِن غَزلِ أهلی، وأشار الی قمیصه».
و در این راستا، امام باقر (ع) درباره امیرمؤمنان (ع) میفرماید: او پنج سال بر مردم حکومت کرد و در این مدت آجرِی بر آجری و خشتی بر خشتی ننهاد و زمینی را نبخشید، و نقره و طلایی از خود به ارث نگذاشت، به جز هفتصد درهم که از بخشش هایش اضافه مانده بود و میخواست با آن، خادمی برای خانواده اش بخرد و البته کسی نمی تواند مانند او رفتار کند: «وَلَقَد وَلِیَ النَاسَ خَمسَ سِنِینَ، فَمَا وَضَعَ آجُرَهً عَلَی آجُرَه، وَلَا لَبِنَهً عَلَی لَبِنَه، وَلَا أَقطَعَ قَطِیعَهً، وَلَا أَورَثَ بَیضَاءَ وَلَا حَمرَاءَ، الَا سَبعمِائَه دِرهَم فَضَلَت مِن عَطَایَاهُ أَرَادَ أَن یَبتَاعَ لِأَهلِهِ بِهَا خَادِمَاً، وَمَا أَطَاقَ أَحَد عَمَلَهُ».
پایان پیام /