پنج‌شنبه 12 تیر 1404

بررسی هندسه تهدید اسرائیل علیه ایران

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
بررسی هندسه تهدید اسرائیل علیه ایران

آنان که گمان می‌برند بمب‌های هدایت‌شونده، سرنوشت ملت‌ها را تعیین می‌کنند، هنوز زبان قدرت در قرن بیست‌ویکم را فهم نکرده اند.

در منظومه‌ای که جنگ و صلح در مرزهای باریک روانی و ادراکی حرکت میکنند، تقابل ایران و رژیم صهیونیستی را نمی‌توان صرفاً مواجهه نظامی یا ایدئولوژیک دانست؛ بلکه مناقشه دیرینه مورد نظر با ساختاری پیچیده متشکل از انواع موازنه‌تاریخی، هویتی، ژئوپلتیکی و حتی فلسفی روبرو هستیم. دیگر احتمال تجاوز اسرائیل به خاک ایران صرفاً یک گزاره رسانه‌ای نیست، بلکه یک محاسبه راهبردی تلقی میشود.

در این سطور، به واکاوی هندسه تهدید اسرائیل علیه ایران و عکس العمل های متقارن و هوشمندانه کشورمان خواهیم پرداخت.

منطبق برساختار تهدید در سطح بازدارندگی منطقه‌ای، می‌توان به سه سناریو عمده پرداخت؛

یکی از احتمالات، حمله محدود رژیم اسرائیل از طریق خرابکاری های سایبری به تنهایی یا به شکل ترکیبی به وسیله حملات محدود هوایی با هدف ایجاد اختلال روانی، تخریب تأسیسات هسته‌ای و ارسال پیام به متحدان منطقه‌ای ایران.

یکی دیگر از احتمالات، جنگ نامتقارن نیابتی از سوی رژیم با بهره‌گیری از شبکه‌های منطقه‌ای نظیر همکاری‌های امنیتی با کردستان عراق یا آذربایجان خواهد بود و این سناریو می تواند جزو گزینه های جدی در استمرار شرارت های ژئوپلتیکی غرب آسیا باشد.

سومین احتمال نیز سناریوی حمله مستقیم و تمام‌عیار است که به دلیل پیامدهای بین‌المللی، ظرفیت پاسخ متقابل ایران، و شکنندگی جبهه داخلی اسرائیل، بسیار پرهزینه اما غیرممکن نیست.

البته مستند به تحلیل های منطقی و بررسی های این نگارنده، هر سه تهدید فوق الذکر، وسیله ای برای پیش برد و بسط اهداف رژیم در حوزه جنگ نرم و جنگ روانی، با هدف بسط تشویش اذهان اجتماعی صورت میپذیرد و احتمالات نگران کننده به نقطه جدی نرسیده است.

امروز با وضعیتی روبه‌رو هستیم که وفق تئوری «درهای باز جنگ» (Open Door War) تعریف می‌شود: دشمن نه با یک یورش نظامی کامل، بلکه با زنجیره‌ای از عملیات پراکنده، در پی شکستن اعتماد به بازدارندگی ملی است.

اگر رژیم اسرائیل، بنا به فشارهای داخلی، یا حمایت ضمنی نومحافظه‌کاران آمریکایی، گمان کند ایران دچار تشتت است، یا افکار عمومی جهانی به نفع تل‌آویو ساکت مانده‌اند، ممکن است مجددا جنگ افروزی را ادامه دهد.

از منظر عقلانیت راهبردی، احتمال تجاوز مجدد رژیم صهیونی به خاک کشورمان بعید، اما هرگز صفر نیست. اگرچه درصد تجاوز رژیم به ایران برای بار دوم از مناظر مختلف و از همه مهمتر هزینه - فایده پایین است، اما ساختار روانی حکومت تل‌آویو و تضادهای داخلی آن می‌تواند به تکرار رفتارهای غیراصولی و ناهنجار مطابق جنگ 12 روزه منجر شود.

لذا ضروری است تا نیروهای مسلح، دستگاه های اطلاعاتی، دولت و مردم ایران در بالاترین سطح دفاعی باشند، زیرا اصلی ترین اهرم پرتکرار رژیم در جنگ های متعدد عنصر «غافلگیری» است.

رژیم صهیونیستی از دهه‌ها پیش پروژه مهار توسعه ایران را در ابعاد گسترده اطلاعاتی، سایبری و گاه نظامی پیگیری کرده است.

حملات هوایی به تأسیسات هسته‌ای ایران، ترور هدفمند فرماندهان نظامی و دانشمندان و خرابکاری های سایبری و پهپادی شواهد زنده‌ای هستند که نشان می‌دهند «تل‌آویو» حاضر است هزینه‌های گزاف از جمله تخریب گسترده در سرزمین های اشغالی را جهت اخلال در روند پیشرفت ایران بپذیرد؛ ولو با نقض صریح حقوق بین‌الملل.

البته با بررسی جمیع جهات پیش بینی میشود، خط سیر تقابل در آینده نه صرفاً از طریق مواجهه سخت بلکه از طریق توسعه دیپلماسی، تقویت انسجام ملی، تقویت سامانه های بازدارنده و از همه مهمتر روایت‌سازی در عرصه بین‌الملل خواهد گذشت.

در این میان، آن‌چه معادله را از تقابل به بازدارندگی سوق داده، نه مماشات و عقب نشینی، بلکه توسعه عقلانی قدرت است. ایران امروز یک بازیگر منطقه‌ای صرف نیست؛ بلکه کشوری با عمق استراتژیک چندلایه، توان موشکی نقطه‌زن، قدرت پهپادی راهبردی، و مهم‌تر از همه، انسجام نظری در دفاع از «موجودیت ملی» است.

موازنه قدرت در این رویارویی، تک‌بعدی نیست. اگرچه رژیم اشغالگر به عنوان دارنده زرادخانه سلاح کشتار جمعی هسته ای، و مع الواسطه توان بالای اطلاعاتی، متکبرانه خود را قوی‌تر می‌بیند، اما ایران با تکیه بر قدرت بومی، توان نامتقارن در ابعاد مختلف و ادراک بالا از هزینه‌های جنگ از سوی بازیگران بین‌المللی، تعادل را حفظ کرده است.

در مکتب جان میرشایمر، این همان «بازدارندگی پایدار» است که نه بر پایه ترس و ضعف، بلکه منطبق بر فهم متقابل از خسارت قطعی هرگونه تجاوز استوار است.

شاید رژیم صهیونیستی دارای سلاح هسته‌ای غیررسمی و توان بالای اطلاعاتی باشد، اما فاقد عمق استراتژیک جغرافیایی، حمایت عمومی منطقه‌ای و تاب‌آوری داخلی در جنگ بلند مدت و فرسایشی است و از طرفی در مرزهای شکننده امنیتی خود دچار التهاب داخلی، اعتراضات ساختاری و بحران مشروعیت است.

به طور کل ایران امروز، بیش از همیشه، نیازمند راهبردی فراتر از تقابل سنتی است. راهبردی که سه رکن را در هم تلفیق کند: قدرت بازدارنده نظامی، دیپلماسی تهاجمی و برتری در جنگ روایت‌سازی بین‌المللی.

در جهانی که تصویر بر حقیقت مقدم است، منطق ایجاب مینماید تا ایران از تمرکز صرف بر حوزه های امنیتی، به شکل موازی، به حداکثر کنشگری هوشمندانه حقوقی بپردازد.

ماده 51 منشور ملل متحد، اصل منع تهدید به زور، و رویه‌های دیوان بین‌المللی دادگستری ابزارهای مشروعی هستند که می‌توانند تهدید اسرائیل را نه‌فقط در رسانه‌ها، بلکه در اسناد رسمی جهانی به‌عنوان «جنایت تجاوز بالقوه» ثبت کنند.

از زمان تولد رژیم تا کنون، اسرائیل نه صرفاً دشمن ایران، بلکه دشمن نظم منطقه‌ای، ثبات و امنیت بین الملل است.

بازیگری که حاضر است در راستای تامین منافع توسعه طلبانه خارجی و داخلی، از بحران مشروعیت نتانیاهو تا گشایش کوتاه مدت بن‌بست اجتماعی صهیونیسم، کل منطقه را به آتش بکشد.

اما در برابر این جنون، ضروری است عقلانیت راهبردی حفظ شود؛ عقلانیتی که برخلاف جنگ‌طلبی غرب، بر کرامت انسان و حقوق ملت‌ها استوار است.

همان راهبرد دکتر روحانی؛ «قدرت ما نه برای جنگ، بلکه برای جلوگیری از جنگ است»؛ قطعا این گزاره مورد قبول و راهنمای خردگرایان است.

بُعد اصلی جنگ امروز، جنگ تصویرها، روایت‌ها و معناهاست. اگر تهدید را صرفاً در قدرت سخت تحلیل کنیم، بازی را به قدرت نرم واگذار کرده‌ایم و نهایتا دشمن در پیروزی کامل روایت خود را بر اذهان غالب میسازد.

در نهایت، این نبرد، نبرد میان یک قدرت متمدن با هویت تاریخی کهن (ایران) و دولت فاشیستی، غیر قانونی با هویت بحران زایی (اسرائیل) است.

اگر از ظرفیت عقل، قانون، مردم و مشروعیت تاریخی خود علاوه بر تقویت بازدارندگی نظامی به عنوان متغیرهای اصلی به شکل درست استفاده کنیم، نه‌تنها از تقابل نمی هراسیم، بلکه با آرامش، هوشمندی و صبر استراتژیک، آن را به فرصت تثبیت جایگاه راهبردی ایران در منطقه و جهان تبدیل خواهیم کرد.

در این مسیر، میبایست توازن بین بازدارندگی سخت و بلوغ دیپلماسی حفظ شود؛ آینده را نه آنان که شمشیر می‌کشند، بلکه آنان که درست سخن می‌گویند و به‌هنگام عمل می‌کنند، خواهند ساخت.

در نهایت، باید توجه داشته باشیم، این عصر، صرفا عصر سلاح نیست؛ عصر حکمت نیز هست و حکمت ایرانی، آن‌گاه که در خدمت «اعتدال» قرار گیرد، موثرترین و قوی ترین سلاحِ جهان خواهد بود.

* فعال سیاسی و پژوهشگر روابط بین الملل

27215

کد خبر 2085456