شنبه 29 شهریور 1404

برسد به دست وزیر

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
برسد به دست وزیر

حمیدرضا نعیمی، نویسنده، کارگردان، بازیگر و مدرس در نامه‌ای سرگشاده از به طرح سوالاتی از سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ‌وارشاد اسلامی پرداخته است. ازجمله این که «چگونه است که «بنیاد رودکی» تحتِ نام قانون به خود اجازه می‌دهد که بهای 36میلیون اجاره‌ی «تالار وحدت» برای هر شب از هنرمندانِ تئاتر را یک‌باره تا 56 میلیون افزایش دهد و به هیچ‌کس پاسخ‌گو نباشد، و این امر را نتیجه‌ی تصمیم‌گیری شورای...

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، حمیدرضا نعیمی، نویسنده، کارگردان، بازیگر و مدرس در نامه‌ای سرگشاده به طرح سوالاتی از سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ‌وارشاد اسلامی پرداخته است. ازجمله این که «چگونه است که «بنیاد رودکی» تحتِ نام قانون به خود اجازه می‌دهد که بهای 36میلیون اجاره‌ی «تالار وحدت» برای هر شب از هنرمندانِ تئاتر را یک‌باره تا 56 میلیون افزایش دهد و به هیچ‌کس پاسخ‌گو نباشد، و این امر را نتیجه‌ی تصمیم‌گیری شورای عالیِ خود اعلام کند؟»

متن نامه حمیدرضا نعیمی به شرح زیر است:

«زمانی که تلاش‌های «بوسهل زوزنی» منجر به بر دار شدنِ «حسنک وزیر» شد، مردی از بزرگان، بوسهل را گفت: «والله که در همه‌ی کارها ناتمامی.»

آقای سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، من دانش‌آموخته‌ی هنر نمایش هستم، یکی از بنیان‌گزارانِ «گروه هنری تئاتر شایا»، با نوشتن پنجاه اثر نمایشی و چاپ بیست کتاب، تدریس در دانشگاه‌های ملی و آزاد، تربیت هنرجویان و دانشجویانِ بسیاری که اکنون خود چهره‌های موفق تئاتر، سینما و تلویزیون شده‌اند؛ و کارگردان ِ نمایش‌هایی که البته شما و بسیاری از مدیران و معاونان‌تان آن‌ها را ندیده‌اید. حتماً مطلع هستید که رفتن به تئاتر فرهنگ محسوب می‌شود.

اگر از من پرسش شود که در طولِ سی‌سال فعالیت حرفه‌ای چه کرده‌ام، قادرم ساعت‌ها حرف بزنم. حال شما بفرمایید در این دوره‌های طویلِ وزارت و صدرات برای فرهنگِ این مملکت چه چراغی برافروخته‌اید و کدام راه را روشن ساخته‌اید؟ آیا در طولِ دورانِ مدیریتِ شما «هنرِ نمایش» و «تئاترِ ایران» بالنده یا بالنده‌تر شده و اهالی سختکوش، تحصیل‌کرده و باسواد این حرفه، جوانان و قدیمی‌ترها اندکی (حتا یک درصد) از شما و وزارت‌خانه‌ی متبوع و مطبوع‌تان رضایت دارند؟ آیا وضعیتِ صنفی، معیشت، مسکن و روحی و روانیِ درستی دارند؟ آیا قادرند با نمایش‌نامه‌نویسی، کارگردانی، بازیگری، طراحی، تهیه و تدریسِ تئاتر زندگی‌شان را اداره کنند؟ آیا حضرتعالی می‌دانید در زیرِ چترِ مدیریتی‌تان چه می‌گذرد؟ از تسمه‌ای که مدیران‌تان با سیاست‌های ظالمانه از گُرده‌ی هنرمندان می‌کشند، آگاهید؟ آیا می‌دانید رسماً و قانوناً از سفره‌ی هنرمندان دزدی می‌شود؟

از این بحث می‌گذرم که روز به روز تنهاتر شدیم، از هم پاشیدیم، گوشه‌ی انزوا برگُزیدیم و با مدیریت‌های اشتباهی شما و امثالِ شما هنرمان به قهقهرا رفت... بگذارید قدم‌به‌قدم برای‌تان توضیح بدهم؛ هر چند می‌دانم گوشی برای شنیدن، چشمی برای دیدن و حسی برای درک کردن وجود ندارد. (نمونه‌اش نامه‌ای که در جهتِ اعاده‌ی حق‌خواهی 85 هنرمند برای‌تان نوشتم و شما به مدیر دفترتان که ظاهراً به خاطرِ قحط‌الرجالی ایشان را با حفظ سمت به عنوان سرپرست معاونت هنری برگزیده‌اید ارجاع دادید، ایشان به معاونت هنری‌ِ وقت، سرکار خانم نادره رضایی، و این معاونت به مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی، و مدیر کل به معاونت‌شان و... نامه در میانِ این بازیِ مضحک که: رئیس ما وکیلی داشت، وکیلِ او نوکری داشت، به هیچ‌جا نرسید!)

و اما جهت ثبت در تاریخ و اطلاع شما که از همه‌جا بی‌خبرید عرض می‌کنم که در «اداره‌ی کل هنرهای نمایشی» که به یُمن وجودتان آن‌را به «دفتر هنرهای نمایشی» تقلیل دادید و در «انجمن نمایش»، هیچ کمک‌هزینه‌ای برای تولید نمایش وجود ندارد، اما بنابر قانون می‌بایست 20% از «مبلغِ فروش کلِ» یک گروه اجرایی، به عنوانِ اجاره دریافت شود. حال تصور کنید که یک گروه، به‌صورتِ شخصی، با وام و قرض یا با وجودِ تهیه‌کننده، مبلغِ یک‌میلیارد برای تولید اثرِ نمایشی‌شان فراهم و هزینه کند و با اجرای آن نمایش مبلغِ دو میلیارد فروش داشته باشد. حال پرسش این‌جاست گروهِ اجرایی چرا باید 20% از فروشِ کل را به انجمن نمایش پرداخت کند؟ یک‌میلیارد از این دومیلیارد آورده‌ی گروه است. پس باید یک‌میلیاردی که هزینه‌ی تولیدِ آن اثر شده را کنار گذاشت و بی کم و کاست به گروه واگذار کرد، و از «فروشِ خالص» 20% برای انجمن نمایش محاسبه و 5% به سایت‌های فروش داده شود. حال بفرمایید نام این عمل دزدی در روزِ روشن هست یا خیر؟

بی‌شک در جریان هستید که سیاست ِ دولتِ پیشین و دولتِ فعلی جلوگیری از تورم، گرانی و افزایشِ قیمت‌ها در همه‌ی سطوح جامعه بوده و هست. چگونه است که «بنیاد رودکی» تحتِ نام قانون به خود اجازه می‌دهد که بهای 36میلیون اجاره‌ی «تالار وحدت» برای هر شب از هنرمندانِ تئاتر را یک‌باره تا 56 میلیون افزایش دهد و به هیچ‌کس پاسخ‌گو نباشد، و این امر را نتیجه‌ی تصمیم‌گیری شورای عالیِ خود اعلام کند؟ مگر در چندسالِ اخیر نمی‌بایست قیمتِ بنزین افزایش می‌یافت، چرا دولت‌ها سعی کردند تا لحظه‌ی آخر مقاومت کنند و برای کمک به معیشت و زندگیِ مردم آن‌را ثابت نگاه دارند؛ حال چرا مدیریتِ این بنیاد به خود اجازه می‌دهد، برای فلاکت و نابودی هنرمندانِ تئاتر از هیچ کاری فروگذاری نکند؟ مگر شما و معاونت هنری مخلوع‌تان (خانم نادره رضایی) اعلام نکردید که از همه‌ی گروه‌هایی که به خاطرِ جنگ آسیب دیده‌اند حمایت می‌کنید؟ نتیجه‌ی این حمایت در بنیاد رودکی کجاست؟ مرکز هنرهای نمایشی و انجمن نمایش در حرکتی انسانی تمام نمایش‌هایی که به خاطرِ جنگ متوقف شدند را از پرداخت 20% فروش معاف کردند؛ اما مدیر بنیاد رودکی شبی 56 میلیون را از نمایش «فردریک» که به خاطر جنگ متوقف شد دریافت کرد، و در نامه‌ی شماره‌ی 1404/2499 به آقای محمدمهدی احمدی، سرپرست معاونت هنری، می‌نویسند در جهت کمک به گروه ما مساعدت می‌کنند.

جناب آقای وزیر ما طفیلی و سربارِ جامعه نبوده و نیستیم و تا به امروز چشم به راه مساعدتِ شما و مدیرانِ ریز و درشت‌تان نبوده‌ایم. این ما بوده‌ایم که در تمامِ این سال‌ها مساعدت کرده‌ایم تا شمایان از خوانِ هنر و ادب و فرهنگ تغذیه کنید و سپاسگزار هم نباشید. به مدیرِ متبوع و مطبوع‌تان در بنیاد رودکی عرض می‌کنم که بنابر وجودِ شاهدانِ زنده (آقای احمد پسندیده، مدیر امور مالی پیشین)، گروه ما حتا پولِ فروشِ خود را به آن بنیاد قرض داده تا حقوقِ ماهیانه‌ی کارمندانش را پرداخت کند. پس به ایشان می‌گویم شما فقیرتر از آن هستید که خود را ولی‌نعمت کسی از جمله هنرمندان بدانید؛ و در نامه‌تان بنویسید که مساعدت می‌شود. به شما فرصتِ عزتمندی برای خدمتگزاری دادیم اما نمره‌ی قبولی نگرفتید. دیگر با نامه‌هایی که اظهاراتِ کذبِ درج در آن، قابلِ اثبات خواهد بود، بیش از این آزرده‌مان نکنند. اگر نجابت به خرج می‌دهیم و سکوت می‌کنیم سایه‌ی درازتان را به عنوانِ هیبتِ واقعی‌تان اشتباه نگیرید، خوب که بنگرید متوجه می‌شوید آفتاب در حالِ غروب است.

و سخن آخر با شما جناب آقای وزیر آنگاه که هنرمندی نامه‌ای از طرف 85 نفر اعضای نمایش بزرگ و فاخر خود که تحسینِ همگان را در پی داشته به شما می‌نویسد، آن را به مدیران کَل و کوتاهِ خود ارجاع ندهید. متأسفم که در قامتِ یک وزیر قادر نیستید به زیر دستانِ خود دستور بدهید که: ما اذعان کرده‌ایم خسارت‌های جنگ را جبران خواهیم کرد، و شما باید ترتیب اثر بدهید. در پایان برای خانواده‌ی همیشه زخمی و تنهای تئاتر آرزوی خیر و برای شما آرزوی فرصت برای جبران مافات را دارم.»

242242

کد خبر 2117832