یک‌شنبه 4 آذر 1403

بزن بغل ماشینت رو صاف کنم!

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
بزن بغل ماشینت رو صاف کنم!

صافکاری سیار، هم سریع هم ارزان! همین جمله تبلیغاتی کافیست مشتریان خود را جذب کنند. بساط کسب و کارشان را معمولا در حاشیه بزرگراه صیاد شیرازی پهن می کنند.

به گزارش مشرق، تعدادشان زیاد است، شاید10 یا 15 نفر؛ هر کدام شان به فاصله چند متراز هم تابلوی مقوایی بزرگی با مضمون «صافکاری سیار - نقاشی بدون رنگ» کنار بزرگراه گذاشته اند؛ انگار بخواهند محدوده مغازه نداشته شان را مشخص کنند. برای جلب نظر مشتری، نه بیلبورد تبلیغاتی دارند و نه دادزنی استخدام می کنند.

دستمزدشان از دستمزد صافکارانی که مغازه دارند کمتر است و پایین بودن هزینه صافکاری برگ برنده آنها به شمار می آید و مشتریان زیادی را به حاشیه بزرگراه می کشاند. به ویژه کسانی که بخواهند به مدد صافکاری و نقاشی بدون رنگ، خودروی خود را به قیمت بفروشند یا مهر تایید بر برگه معاینه فنی خود بزنند.

اما در بین مشتری های آنها کم نیستند راننده های جوانی که با ماشین دیگران دور دور کرده اند و حالا که به این ماشین ها خسارت زده اند، سر و کارشان به این صافکاران بدون مغازه و تعمیرگاه افتاده است.

چکش، مشتی، سمباده

درست در فاصله چند قدمی پل هوایی پژوی 206 دودی رنگش را کنار بزرگراه شلوغ و پر تردد پارک کرده. همیشه همین جا بساط می کند برای اینکه بتواند در معرض دید راننده ها باشد. اولین مشتری اش حوالی ظهر از راه می رسد و در لچکی حاشیه بزرگراه پارک می کند. یک ال نود مشکی. راننده آن پسر نوجوانی است که حسابی دست و پای خود را گم کرده است. از نحوه پارک کردن و پیاده شدنش از ماشین می توان حدس زد، تجربه زیادی در رانندگی ندارد. پسر نوجوان از او می خواهد نگاهی به ماشین و سپر فرورفته‌اش بیاندازد. بعد هم سراسمیه توضیح می دهد:«ماشین پدر را بدون اجازه سوار شدم و هنگام ویراژ دادن در بزرگراه با گاردریل تصادف کرده ام.» اما مشکل بزرگترش نداشتن گواهینامه است، موضوعی که حسابی پدر را سر غیظ می آورد.

مرد صافکار خودروی ال نود را به لچکی بدون استفاده پشت گاردریل منتقل می کند. زیر دیوار عریض و طویل یک ساختمان 5 طبقه. از داخل ساک رنگ و رو رفته ای که داخل صندوق عقب ماشینش جا داده، ابزار صافکاری اش را بیرون می آورد. چکش، مشتی، سمباده و.... سریع دست به کار می شود. صدای تق تق چکش او فضا را پر می کند و در کمتر ساعتی ماشین مثل روز اولش می شود.

معمولا در ماه چند مشتری این مدلی به او و دیگر همکارانش مراجعه می کنند. پسر و دخترهای جوانی که بی اجازه خودروی پدر یا مادر خود را برداشته و با جولان دادن ناشیانه در خیابان های شهر، تصادف می کنند. بعد هم برای لاپوشانی روی خرابکاری خود دست به دامان تعمیرکارهای کنار خیابانی می شوند. البته در بین شان راننده های مایه دار کم‌اند چرا که حاضر نمی شوند ماشین گران قیمت خود را به دست صافکارهای سیار بسپارند. برای همین اغلب ترجیح می دهند خودروی خود را به تعمیرگاه های مجاز ببرند تا استادکارهای این حرفه ماشین شان را صافکاری کند.

صافکاری ارزان و سریع

ساعتی بعد یک پژوی 405 نقره ای از راه می رسد. پشت شیشه عقب آن کاغذی نصب شده است: «فروشی فوری - مدل 90». راننده قصد فروش ماشینش را دارد و از صافکار میانسال می خواهد با یک پولیش خودروی او را نونوار کند. با لحنی مشتی وار می گوید: «اوستا، یکی دو جا هم قری داره. بیزحمت آنها را هم صاف کن. بی رنگ دربیار.»

مشتریان عمده این نو صافکارها که عمدتا تازه کار هستند و بودجه شان به خرید یا اجاره مغازه ای نمی رسد، افرادی هستند که به قول خودشان وقت کافی برای مراجعه به صافکارهای شناخته شده را ندارند و ترجیح می دهند به جای معطل شدن در نوبت های طولانی ریسک کرده و ماشین خود را به آنها بسپارند البته این ریسک باعث می شود هزینه کمتری را هم از جیب هزینه کنند و همین ویژگی هم علت مراجعه خیلی ها به صافکارهای سیار است.

با گشت زدن بین صافکارهای خیابانی حاشیه بزرگراه ها و هم صحبتی با بعضی از آنها، آنچه دستگیرمان می شود اینکه بیشترشان با هم همشهری اند و از ملایر به تهران آمده اند. همه از شاگردی در تعمیرگاه ها کار خود را شروع کرده و بعد از یکی دو سال خود مستقل شده اند. اما از آن جا که توان مالی شان به اجاره مغازه نمی رسد، در کنار خیابان بساط شان را پهن می کنند.

حضور صافکاری های سیار کنار بزرگراه های صیاد شیرازی، امام علی (ع) و دیگر خیابان های شلوغ شهر شاید کار راننده ها را راه بیاندازد اما دردسرهایی را هم برای مغازه دارها ایجاد کرده اند. مغازه دارها می گویند در حالیکه ما باید هر ماه مبلغ بالایی را بابت اجاره مغازه و مالیات و خدمات دیگر پرداخت کنیم صافکارهای سیار بدون هیچ کدام از این دغدغه ها در کنار خیابان کارشان را انجام می دهند و مشتریهای ما را جذب می کنند و همین باعث می شود که تعداد مشتریان ما روز به روز کمتر و کمتر شود.

منبع: همشهری