بغضی که پس از 32 سال ترکید
شیراز - ایرنا - نوجوانی را پشت سر گذاشته بود و زودتر از فرا رسیدن موعد سربازی برای حضور در جبهه نبرد حق علیه باطل لباس سربازی وطن بر تن کرد و تا شهادت پیش رفت.
شهید سعید رحیمی 17 ساله بود و چند ماه باقی مانده بود تا 18 ساله شود که در سال 1364خود را برای رفتن به خدمت سربازی داوطلب کرد و پا به پای سایر رزمندگان در مقابل دشمنان ایستاد و جنگید. با پایان سربازی به خانه پدری در روستای بانیان شهرستان فسا بازگشت اما دلش تاب نیاورد و به عضویت نیروی مقاومت بسیج درآمد و این بار با عنوان بسیجی راهی جنگ شد و 6 ماه با لباس بسیجی جنگید. آخرین دیدارش با خانواده 2 ماه قبل از شهادتش بود که قبل از رفتن به جبهه ساعت چهار صبح به سمت زمین کشاورزی پدر رفت و به تنهایی بذر در زمین کاشت و پس از آن بی خبر، راهی جبهه های نبرد شد. از آن روز دیگر خبری از او به گوش خانواده نرسید و پدر و مادر 32 سال چشم انتظار خبری از سعیدشان بودند. حتی زمانی که شامگاه 27 شهریورماه 99 خبر بازگشت پیکر پاک شهید سعید رحیمی پس از 32 سال در رسانه ها منتشر شد پدر و مادر از بازگشت فرزندشان بی خبر بودند. این چشم انتظاری صبح یکشنبه 30 شهریورماه 99 در روز استقبال از شهید در فرودگاه شهید دستغیب شیراز به پایان رسید و پدر و مادر متوجه بازگشت فرزند شهیدشان شدند. زمانی که خبر بازگشت شهید رحیمی به پدر و مادر شهید داده شد بغض چند ساله شان ترکید و در مظلومیت فرزند اشک ریختند. شعله رحیمی خواهر بزرگ شهید سعید رحیمی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا بیان کرد: سعید هنوز 18 سالش تمام نشده بود که به سربازی رفت و بعد از پایان سربازی 20 ساله بود که به عضویت بسیج درآمد و عازم جبهه های نبرد با دشمن شد و 6 ماه به عنوان بسیجی در جنگ بود تا به شهادت رسید. وی با بیان اینکه پدر و مادر شهید در قید حیات هستند و صبح یکشنبه 30 شهریورماه 99 از بازگشت او خبردار شدند، افزود: چند مدت پیش از بنیاد شهید و امورایثارگران با من تماس گرفتند و گفتند پیکر شهید پیدا شده و به زودی به فسا بازمی گردد. وی ادامه داد: به آنان گفتم به مادرم نگویید چون از میزان دوست داشتن و عشق و علاقه او به سعید با خبر بودم و می خواستم در یک فرصت مناسب خبر را به او بگویم. خواهر شهید رحیمی گفت: از زمانی که متوجه بازگشت پیکر شهیدمان شدم شب ها گریه می کردم و روزها به خاطر مادرم می خندیدم تا متوجه خبر بازگشت نشود و نمی دانستم چطور این خبر را به پدر و مادرم بگویم. وی افزود: پدر و مادرم تا صبح روز استقبال از پیکر شهید یعنی 30 شهریورماه 99 نمی دانستند شهید می آید که طاقت نیاوردم و بغضم ترکید و شروع به گریه کردن کردم و آن زمان بود که متوجه بازگشت پیکر فرزند شهیدشان شدند. وی ادامه داد: با شنیدن این خبر مادر می گفت 2 ماه است دلهره داشتم و بی تاب بودم انگار قرار بود اتفاقی بیفتد و امروز فهمیدم آن اتفاق بازگشت پسرم است. وی اضافه کرد: بغض پدر و مادرم پس از شنیدن خبر بازگشت برادر شهیدم ترکید و اشک در چشمانشان جاری شد. خواهر بزرگ شهید رحیمی گفت: در حال حاضر در فسا زندگی میکنیم اما زمانی که شهید به جبهه رفت و نیامد ما در روستای بانیان زندگی می کردیم که مردم آنجا یک جایگاه خاصی برای شهید قائل هستند. رحیمی افزود: مردم بانیان اصرار داشتند که شهید در روستای بانیان به خاک سپرده شود اما این امکان پذیر نبود و شهید بعد از ظهر دوشنبه 31 شهریورماه در گلزار شهدا فسا به خاک سپرده می شود. وی با بیان اینکه در این 32 سال روزهای سختی را در چشم انتظار برادر شهیدم گذراندیم، گفت: مادرم 32 سال است که نه عروسی می رود و نه میهمانی و تفریح دارد و چشم انتظار پسرش بود. وی به آخرین دیدار شهید رحیمی با خانواده اشاره کرد و افزود: آخرین دیدار سعید با خانواده 2 ماه قبل از عملیات بیت المقدس هفت بود. مراسم استقبال از پیکرهای مطهر 2 شهید دوران دفاع مقدس ساعت هشت صبح یکشنبه 30 شهریورماه در فرودگاه بینالمللی شهید دستغیب شیراز برگزار شد. پیکرهای مطهر شهیدان باباجان عابدی و سعید رحیمی پس از 32 سال دوری از وطن، در شهر داریون و شهر فسا به خاک سپرده خواهند شد. پیکر مطهر شهید باباجان عابدی صبح چهارشنبه دوم مهرماه در گلزار شهدای داریون شیراز به خاک سپرده خواهد شد. پیکر پاک شهید سعید رحیمی نیز بعد از ظهر دوشنبه 31 شهریورماه در شهرستان فسا تشییع و به خاک سپرده میشود. این شهدای بسیجی در عملیات غرورآفرین بیتالمقدس هفت در سال 1367 در منطقه شلمچه به خیل عظیم شهدا پیوستند.
*س_برچسبها_س* *س_پرونده خبری_س*