به بهانه تولد این بازیگر / بهترین فیلمهای لیلا حاتمی کدام است؟
امروز تولد لیلا حاتمی است؛ بازیگری که طی سه دهه، بارها و بارها قدرت بازیگریاش را در آثار مختلف ثابت کرده و نشان داده به هر قیمتی حاضر نیست بازی کند و کیفیت آثار برایش در درجه اول قرار دارد. حاتمی گزیدهکار است و کم پیش میآید در کارنامهاش به اثری ضعیف یا بی ارزش بر بخوریم. به بهانه سالروز تولد این بازیگر، نگاهی داریم به نکات مهم کارنامه بازیگریاش در تمام این سالها. کارنامه لیلا...
کارنامه لیلا حاتمی را از سال 1375 و فیلم «لیلا» را در قالب سه دوره زمانی و براساس بهترین فیلم، بدترین فیلم، انتخاب جاه طلبانه، انتخاب نافرجام، سینمای بدنه و مهمترین دستاورد بررسی کردهایم.
درخشش لیلا حاتمی در سینمای ایران با بازی در فیلم «لیلا» ساخته داریوش مهرجویی آغاز شد.
اولین بازیگری را با «کمال الملک» تجربه کرد. حاتمی در فیلم پدر نقش یک پسربچه را بر عهده داشت. آن زمان 12 ساله بود. در 19 سالگی بار دیگر جلوی دوربین پدر رفت و این بار نقش دختر نابینای ترک را بازی کرد که صدای خنیاگر ایرانی هوش از سرش پرانده. گام بلند حاتمی، اما پنج سال بعد برداشته شد: در فیلم «لیلا»ی داریوش مهرجویی. بازیاش به چشم خاص و عام آمد و این گونه ستارهای متولد شد. لیلا حاتمی از همان ابتدا نشان داد کیفیت برایش بر کمیت رجحان دارد؛ همین نگرش باعث میشود طی هفت سال فقط هفت فیلم بازی کند: لیلا، شیدا، میکس، آب و آتش، مربای شیرین، ایستگاه متروک و ارتفاع پست.
بهترین فیلم
22 سال پیش داریوش مهرجویی یکی از بهترین فیلمهای کارنامه اش را ساخت. «لیلا» خیلی زود توجه منتقدان را جلب کرد و البته در خلال حرف و حدیث درباره کیفیت فیلم، نام لیلا حاتمی هم ورد زبانها بود. بازی خویشتن دارانه حاتمی، سکوتهای منطقی او و نگاه پرسان به اطراف، شمایل زنی را ترسیم میکرد که نمونه اش را در سینما نداشتیم. او در برابر یک آزمون سخت، راهی را انتخاب کرد که سابقه اش را در تفکر زنان سنتی دیده بودیم. لیلا سنتی نیست، اما میپذیرد همسرش دوباره ازدواج کند تا صاحب فرزند شود. حاتمی برای انتقال این حس، کاری نکرد؛ یعنی همه کار کرد بدون ذرهای خودنمایی!
انتخابهای خوب
هرچقدر سختگیرانه نگاه کنیم، در کارنامه دوره اول لیلا حاتمی، فیلم بد و بازی بد نمیبینیم. این اتفاق حاصل همان ذکاوتی است که اشاره کردیم. حاتمی بعد از «لیلا» دو سال پیشنهادها را رد میکند و به نقشی پاسخ میدهد که همچنان در سینمای دفاع مقدس یگانه است. او در «شیدا» وجهی دیگر از شرم شرقی را به نمایش میگذارد که تفاوتی کامل با پرسونای «لیلا» دارد. در «میکس» کمی تغییر جهت میدهد و در «آب و آتش» وجهی دیگر از حاتمی تبلور مییابد. او در سال 80 سه فیلم بازی میکند با سه پرسونای متفاوت: «آب و آتش»، «ارتفاع پست» و «ایستگاه متروک»
انتخاب جاه طلبانه
در دوره اول بازیگری لیلا حاتمی، همان طور که فیلم و انتخاب بد دیده نمیشود: انتخاب جاه طلبانه هم وجود ندارد. منظور از جاه طلبی، پذیرش نقشی است که برای بازیگر ریسک آور باشد. نمونه عینی چنین نقشی در کارنامه حاتمی در دوره دوم و سوم بازیگری رقم خورده؛ جایی که «شاعر زباله ها» را بازی کرده است. یک دلیل منطقی وجود دارد و این که حاتمی در سالهای ابتدایی به دنبال تثبیت کامل خود بوده. برای همین با کارگردانهایی همکاری دارد که صاحب تجربه و توان هستند و آنها نیز «شاکله» پرسونای موفق حاتمی را به هم نمیریزند بلکه از آن استفادهای متفاوت میکنند.
انتخاب نافرجام
«مربای شیرین» انتخاب نافرجام لیلا حاتمی در دوره نخست بازیگری است. این فیلم را مرضیه برومند ساخته و فرهاد توحیدی فیلمنامه اش را براساس کتاب معروف هوشنگ مرادی کرمانی نوشته است. همه چیز مهیا است تا یک فیلم کودک ساخته شود. نتیجه، اما از تراز این سه نفر پایینتر است و به دل نمینشیند. از قضا «مربای شیرین» جزو ساختههای ناموفق خانم برومند در گیشه هم هست. حاتمی در این فیلم برای نخستین بار نقش یک مادر را بازی میکند؛ مادری که با پسرش چالش دارد. رویی دیگر از بازیگری خانم حاتمی در «مربای شیرین» شکل میگیرد، اما فیلم، قابل دفاع نیست و این انتخاب خانم حاتمی نافرجام لقب میگیرد.
سهم سینمای بدنه
«آب و آتش» جزو فیلمهای حاتمی در دوره اول است که در سینمای بدنه تعریف میشود. فریدون جیرانی نقش مریم را به او سپرد: زنی شاعرمسلک و در عین حال خیابان گرد که گرفتار مردی شده (آتیلا پسیانی) و دل در گرو مردی دیگر دارد (پرویز پرستویی (اطلاق سینمای بدنه به «آب و آتش» نفی ارزشهای آن نیست بلکه مراد این است که فیلم در وهله اول مخاطبان عام را درگیر میکند. فیلم فرصتی در اختیار حاتمی قرار میدهد تا شمایل تازهای را تجربه کند. بازی او در فصل خیابان گردی نشانی از کاراکترهای پیشین ندارد و مهمتر اینکه حاتمی گرفتار کلیشهها نمیشود.
مهمترین دستاورد
دستاورد اصلی حاتمی در دوره اول بازیگری محبوبیت میان خاص و عام است. او از پانزدهمین جشنواره فجر، برای «لیلا» دیپلم افتخار گرفت و یک سال بعد برای «شیدا» نامزد دریافت سیمرغ شد. «آب و آتش» برایش تندیس بهترین بازیگر جشن خانه سینما و جشن انجمن منتقدان را به همراه آورد. جایزه مهمتر او، اما به خاطر بازی در «ایستگاه متروک» به دست آمد. لیلا حاتمی برای این فیلم جایزه جشنواره مونترال را گرفت. در جشنواره فجر نیز نامش میان نامزدها قرار داشت. کار حاتمی در «ایستگاه متروک» از این جهت سخت است که باید یک مفهوم را در بازی نه در دیالوگ، منتقل کند: یک مفهوم قدی سوار در گوشهای متروک و گرد گرفته.
«سالادفصل» را میتوان در زمره فیلمهای سینمای بدنه کارنامه لیلا حاتمی محسوب کرد، که هم مورد توجه منتقدان قرار گرفت و هم گیشه خوبی داشت.
هفت سال دوم بازیگری لیلا حاتمی، مهمترین سالها برای تثبیت او در جایگاه بهترین بازیگران زن سینما بود. در این مدت هفت فیلم بازی کرد و پنج بار نامزد دریافت سیمرغ شد و یک سیمرغ گرفت. در کنار همه اینها در پایان این هفت سال، «جدایی نادر از سیمین» را بازی کرد و با این فیلم در جشنوارههای مهم بین المللی مورد توجه قرار گرفت. لیلا حاتمی در این دوره هیچ انتخاب اشتباهی نداشت و بازی بدی از خودش به جای نگذاشت. با این حال غیر از «بی پولی» و تاحدودی «سالاد فصل» در اکثر نقش هایش تفاوت خاصی وجود نداشت و برای همین هم میشود گفت که «بی پولی» بهترین فیلم او در این هفت سال است؛ فیلمی که حاتمی برای آن سیمرغ گرفت.
بهترین فیلم
تجربه موفق حمید نعمت اله در فیلم «بوتیک» حاتمی را برای پذیرش پیشنهاد بازی در «بی پولی» مصمم کرد. کاراکتر شکوه، یکی از متفاوتترین نقشهای حاتمی بود؛ یک دختر نازک نارنجی و حساس و تاحدودی خنگ و ساده لوح که برای حفظ زندگی اش حاضر است هرکاری بکند و هر مشقتی را تحمل کند. شکوه با تمام این ویژگیهای جذاب، در کنار شخصیت ایرج با بازی بهرام رادان، زوج جذابی را به وجود آورد و «بی پولی» را به یکی از آثار درجه یک نعمت الله تبدیل کرد. لیلا حاتمی برای این فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را گرفت و بعدها در فیلم «رگ خواب» آن را به تکامل رساند.
بدترین فیلم
«آسمان محبوب» فیلم لیلا حاتمی نبود. او فقط در یکی دو سکانس حضور کوتاه داشت و نقشی که مهرجویی به او سپرده بود، چندان وسوسه کننده نبود. درواقع هرکسی میتوانست از پس این نقش برآید. از این جهت میتوانیم بگوییم «آسمان محبوب» یکی از بدترین فیلمهایی است که لیلا حاتمی در آن حضور پیدا کرده. «آسمان محبوب» شاید فیلم خوبی نیاشد، اما به هر حال امضای داریوش مهرجویی را روی پیشانی دارد و لیلا حاتمی هم صرفا به خاطر این کارگردان، بازی در این نقش کوتاه و بی اثر را پذیرفته است. ولی خب نتیجهای مطلوب به دست نیامده.
انتخاب جاه طلبانه
کل داستان در دست فرزین محدث، بازیگر نقش رفتگر فیلم است. او به زنی تنها در طبقه بالای جامعه دل میبندد و از روی زبالههایی که هر شب دم در میگذارد، به هویت و زندگی او پی میبرد و با اینکه مطمئن است هیچوقت به وصال او نمیرسد، اما عاشقانه به دنبالش است. لیلا حاتمی در این فیلم نقش چندانی ندارد و حتی دیالوگ هم نمیگوید، اما چنان در روند فیلم اثرگذار است که «شاعر زباله ها» را بدون حضورش نمیتوانیم تجسم کنیم. حاتمی با اینکه میدانست هیچ بازی خاصی در این فیلم ندارد، اما آن را برگزید و به بهترین شکل ممکن از پس نقش یک معشوق برآمد.
انتخاب نافرجام
درونمایه معجزه با همراهی دو بازیگر توانا مثل لیلا حاتمی و حامد بهداد میتوانست اثر بسیار جذابی از آب دربیاید. یک گوینده رادیو که همیشه از امید و آرامش برای مخاطبانش میگوید، با بیماری لاعلاجی روبرو میشود و حالا خودش در مرز محک ایمان قرار میگیرد. صدرعاملی، اما با وجود تمام عناصر موفقیتی که به همراه دارد از پس این فیلم و معنایی که قرار است منتقل کند، برنمی آید و «هرشب تنهایی» از سطح یک فیلم تلویزیونی فراتر نمیرود و مورد توجه منتقدان و داوران قرار نمیگیرد. با این حال بین سه فیلمی که صدرعاملی با عنوان سه گانه «زائر» ساخت، اثر موفق تری به حساب میآید.
سهم سینمای بدنه
در فاصله میان سال 82 تا 89، لیلا حاتمی هفت فیلم بازی کرد که از بین همه آنها «سالاد فصل»، گیشه ایترین فیلم اوست. او در این فیلم نقش لیلا سازگار، دختر پایین شهری را داشت که برای جورکردن خرج عمل پدرش، دزدی میکند و نهایتا سر از زندگی مرد میانسالی درمی آورد و با همسر او دچار چالش میشود. «سالاد فصل» 49 روز روی پرده بود و توانست 188 میلیون تومان فروش داشته باشد. طبیعتا بخش مهمی از فروش فیلم به خاطر حضور لیلا حاتمی و خسرو شکیبایی بود. چون در آن زمان هنوز مهناز افشار سهم به سزایی در فروش یک فیلم نداشت. لیلا حاتمی برای این فیلم نامزد سیمرغ شد.
مهمترین دستاورد
لیلا حاتمی در این هفت فیلمی که در مدت هفت سال بازی کرد، چهار بار نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد و یک بار آن را با خودش به خانه برد. او سال 84 برای «سالاد فصل» نامزد سیمرغ شد، سال 87 برای بازی در «بی پولی» سیمرغ گرفت و همان سال در جشن انجمن منتقدان و نویسندگان، برای همین فیلم تندیس گرفت. سال 88 به خاطر بازی در فیلم «چهل سالگی»، نامش میان فهرست نامزدهای سیمرغ به ثبت رسید و سال 89 مجددا به خاطر بازی در «جدایی نادر از سیمین» نامزد سیمرغ شد. لیلا حاتمی سال 90 به خاطر «چیزهایی هست که نمیدانی» در بخش نگاه نو نامزد سیمرغ شد.
«رگ خواب» یکی از شاخصترین فیلمهای کارنامه لیلا حاتمیاست که برای بازی در آن تمامی جوایز سینمایی را به خودش اختصاص داد.
12 فیلم سهم لیلا حاتمی از سینما در دوره سوم بازیگری است. او در دهه نود کمی پرکار شده، اما همچنان جزو بازیگران گزیده کار به حساب میآید. حاتمی در دهه نود به سریالها پاسخ مثبت نداد تا اینکه پذیرفت در سریال «نهنگ آبی» فریدون جیرانی که برای شبکه نمایش خانگی ساخته میشود، بازی کند و سپس حضورش را در «شبکه مخفی زنان» به کارگردانی افشین هاشمی هم ادامه داد. دوره سوم بازیگری حاتمی از منظر جهانی هم صاحب اهمیت است: شهرت او به واسطه «جدایی نادر از سیمین» دو چندان شد و با داوری در جشنواره کن به اوج رسید. حاتمی چند انتخاب مهم در این دوره داشت که بعضی از آنها مثل «قاتل و وحشی» و «پیر پسر» هنوز دیده نشدهاند. نکته مهمتر اینکه لیلا حاتمی همچنان ستاره است و هنوز کیفیت کارهایش بالا و صاحب استاندارد.
بهترین انتخاب
یکی از خاصترین نقشهای حاتمی با «رگ خواب» حمید نعمت الله رقم خورد. او در نقش مینا روی مرزی باریک حرکت کرده؛ یک دختر بدون اعتماد به نقس، تنها و دست و پا چلفتی که گرفتار شکست عشقی شده و حالا در پ. احیای خود است. ویژگی اصلی نقش حاتمی در «رگ خواب»، تغییر تدریجی احساسات و ترس هاست. او از سطحی پایینتر از صفر شروع میکند، در دوره عشق ورزی به اوج میرسد و باز هم روزگار تنهایی اش فرامی رسد. حالات، رفتار، شیوه صحبت کردن، احساسات و نهایتا رسیدن به استیصال و اوج درماندگی او در نقش مینا باورپذیر و ملموس است. حاتمی برای این نقش برنده مطلق فصل جوایز بود. دو فیلم «قاتل و وحشی» حمید نعمتالله و «پیر پسر» اکتای براهنی هم جزو بهترین انتخابهای این بازیگر در دوره سوم هستند؛ آثاری پرقدرت که هنوز رنگ اکران را ندیدهاند.
بدترین انتخاب
«سر به مهر» ایده جذاب و منحصر به فردی دارد. دختری که منزوی است. دختری که عقیده بالای مذهبی دارد، اما از این که دیگران بدانند نمازخوان است خجالت میکشد. این ایده خاص، اما تبدیل به یک فیلم شاخص نمیشود. شاخ و برگ قصه آنقدر نیست که «سر به مهر» را همراهی برانگیز کد. همان ابتدا که شرایط شخصیت و موقعیت داستان لو میرود، مخاطب از خود میپرسد که خب بعدش چه؟ به همین نسبت که فیلم از نداشتن یک فیلمنامه پرملات لطمه خورده، تکرار موقعیتهای لیلا حاتمی نیز خسته کننده و تکراری شده است. چه بسا بازیگر هم شیفته ایده شده، ولی خب نتیجه مطلوب به دست نیامد.
انتخاب جاه طلبانه
«من» و «تصور» را میتوانیم دو فیلم مهم و متفاوت در کارنامه لیلا حاتمی به حساب بیاوریم. او نقش زنی را دارد که برای رسیدن به پول از هیچ خلافی دریغ نمیکند. این بار فریاد جای سکوت شخصیتهایی که پیشتر بازی کرده را گرفته و خبری از آن معصومیت و شرم نیست. سهیل بیرقی کاراکتر آذر را به لیلا حاتمی سپرد که کمترین قرابت را با هم دارند. نتیجه، اما به زعم خیلیها تبدیل به نقشی متفاوت در کارنامه حاتمی شده، در مقابل برخی منتقدان عقیده دارند حاتمی نتوانسته راکورد حسی اش را حفظ کند و در ترسیم یک شخصیت مرموز خلافکار ناموفق است. فارغ از هرگونه نتیجهای که به دست آمده، «من» نشان از جاه طلبی حاتمی دارد. انتخاب بازی در فیلم «تصور» هم تصمیمی جاهطلبانه بوده است. حاتمی به علی بهراد اعتماد میکند و با فیلمی همراه میشود که در عین جذابیت فرم و محتوا، باب طبع بسیاری از مخاطبان نیست. لیلا حاتمی در این فیلم با مهرداد صدیقیان همراه میشود و ماجراها در مرز میان خیال و واقعیت پیش میرود.
انتخاب نافرجام
شواهد نشان میداد «خوک» میتوانست اثری موفق شود، اما فیلم مانی حقیقی مورد پسند مخاطبان و سینماروها قرار نگرفت. حقیقی در کمدی قلبی خود «پنجاه کیلو آلبالو» نشان داده بود بلد است مخاطب را بخنداند تا جایی که فیلمش 13 میلیارد و 500 میلیون تومان فروش داشت. حتی فیلم کاملا جدی اش «اژدها وارد میشود» با بیش از دو میلیارد تومان گیشه موفقی تجربه کرد. کمدی «خوک»، اما به مذاق عامه مردم خوش نیامد و منتقدان واکنش سردی نسبت به آن داشتند. علاوه بر اینها حضور او در دو سریال شبکه نمایش خانگی هم موفقیت آمیز نبود. «نهنگ آبی» به مذاقش خوش نیامد و نیمهکاره از سریال خداحافظی کرد. «شبکه مخفی زنان» هم نیمهکاره منتشر شد و مخاطبان نتوانستند به طور کامل در جریان نقش و بازی او قرار بگیرند.
سهم سینمای بدنه
مراد از سینمای بدنه فیلمهایی است که در وهله اول منطبق با درک و دریافت مخاطب ساخته شده اند و مخاطب هم از آنها استقبال میکند. در این دوره حاتمی چند فیلم با چنین تعریفی دارد که شاخصترین شان «دوران عاشقی» است. فیلمی که دومین قسمت از سه گانه علیرضا رئیسیان در باب روابط زناشویی است. حاتمی نقش یک وکیل را بازی میکند و سروکارش با پروندههای طلاق است. به ناگاه پی به خیانت همسر میرد و تعارض در همین نقطه شکل میگیرد. آنچه بازی حاتمی را ملموس و تحسین برانگیز کرده، انتقال حال درونی زن بدون افتادن به دام سانتیمانتالیسم است.
مهمترین دستاورد
در این دوره حاتمی 12 جایزه به دست آورده و پنج بار نامزد شده است که یک رکورد منحصر به فرد محسوب میشود. بیشترین جایزههای او حاصل بازی درخشان در «رگ خواب» است. مهمترین جایزه خارجی اش با «پله آخر» ساخته علی مصفا و در چهل و هفتمین جشنواره کارلووی واری به دست آمده. حاتمی در جشنواره فجر به خاطر «رگ خواب» حمید نعمت الله سیمرغ گرفته و برای بازی در «دوران عاشقی» علیرضا رئیسیان و «نارنجی پوش» داریوش مهرجویی نامزد دریافت سیمرغ شده است. دستاورد جالب دیگر این که در سال 91 سفارت فرانسه اعلام کرد، نشان ادب و هنر درجه شوالیه این کشور به حاتمی اعطا شده است.