جمعه 31 فروردین 1403

به داد فیلمسازان مستند برسید!

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع
به داد فیلمسازان مستند برسید!

این رسالت سینماگران مستند است که امروز در کنار بی مهری‌هایی که متولیان امر نسبت به سلامت این صنف دارند، همچنان مظلومانه به ثبت صحیح وقایع بپردازند. اخیرا با دوست و برادر عزیزم آقای بابک بهداد، رییس محترم انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند صحبت میکردم که از تلاش‌های این صنف برای واکسیناسیون حدود 300 نفر از مستندسازان فعال در این دوران با معاون وزیر بهداشت گفت و در نهایت، وزارتخانه متبوع...

مدیر پیشین شبکه مستند هشدار داد عدم واکسیناسیون مستندسازان که بسیاری از آنها در حال ثبت حوادث مرتبط با کرونا هستند، منجر به افزایش قربانیان از این قشر خواهد شد.

به گزارش «تابناک»؛ امیر تاجیک، مستندساز و مدیر پیشین شبکه مستند سیما در یادداشتی تاکید کرد: کرونا در جهان نه تنها حیات بشر را نشانه گرفته، که تاثیر شگرفی بر مناسبات انسانی نیز گذاشته است. با شیوع این ویروس انستیتوها، محققان و بالاخره دولت‌ها به این نتیجه رسیدند که تنها راه علمی برونرفت از این بحران تزریق واکسن است. در کشورهای مختلف مردم برای قطع زنجیره مرگ به واکسن پناه آورده‌اند که البته نتایج مثبتی به همراه داشته، اما متاسفانه وضعیت شیوع این بیماری در کشور ما همچنان تاسف برانگیز است. هنوز اغلب مردم و‌گروه‌های آسیب‌پذیر موفق به دریافت واکسن نشده و از آن بدتر عده‌ای در این مسیر دچار نوعی «تبعیض» جدی شده‌اند.

نمونه عینی این تبعیض را می‌توان در برخورد با فیلمسازان مستند هم دید. هنرمندانی بی‌ادعا که از ابتدای شیوع این بیماری در کشور، هم‌پا با جامعه پزشکی و کادر درمان، در حال ثبت وقایع، تاریخ‌نگاری و آگاهی بخشی به جامعه بوده‌اند. ما در این مدت شاهد از دست رفتن کارگردانان سینمای مستند نیز بوده‌ایم که جای هیچ کدام‌شان به این سادگی‌ها پرشدنی نیست.

محسن معتمدکیان، مستندساز با اخلاق کشورمان چند روز قبل بر اثر ابتلا به کرونا در گذشت. پیش‌تر هوشنگ میرزایی، مستندساز برجسته و خالق فیلم «با خدا می‌رقصم» که جوایز متعددی را در داخل و خارج از کشور به خود اختصاص داده بود، پس از برگزاری کارگاهی در یکی از شهرهای کشور به کرونا مبتلا شد و از دنیا رفت. در ایامی که آقای میرزایی روی تخت بیمارستان با مرگ دست و پنجه نرم میکرد، در یادداشتی اینستاگرامی نوشت: «به خاطر پنج میلیون تومان دستمزد ناقابل و یک ورک‌شاپ یک هفته‌ای، حالا 20روز است دارم با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کنم. نمی‌دانم زنده می‌مانم یا نه، اما دارم می‌جنگم، چون همیشه فیلم‌های من و نگاهم ستایش زندگی بوده است.»

فقدان این مستندساز برجسته ضربه‌ای بر سینمای مستند کشور بود که در سال‌های اخیر شاهد حوادث متعددی نیز بوده است. روزی که به نمایندگی از مستندسازان، از استاد اکبر عالمی در شبکه مستند تقدیر نمودیم، باور نمیکردم که گردش روزگار به اینجا برسد که از فقدان ایشان بنویسم. بسیاری از فیلمسازان این مرز و بوم، با استاد عالمی عاشق هنر هفتم شدند. حتی در مراسم نکوداشت وی در شبکه مستند، اصرار به آموزش داشت و نکاتی را گوشزد کرد که چراغ راه فیلمسازان مستند بوده و هست.

از استاد خسرو سینایی، فیلمساز و مستندساز دوست داشتنی بگویم که شاگردان زیادی را تعلیم داد و خدمت بزرگی به فرهنگ کشور کرد. ایشان در دوران مسئولیت اینجانب در رسانه ملی، جوانمردانه در کنار شبکه مستند ایستاد و از پتانسیل‌های فکری و جایگاهی‌اش برای اعتلای سینمای مستند استفاده کرد.

این حجم از اتفاقات ناخوشایند برای سینمای مستند در یکی دو سال اخیر باورنکردنی است. با این وجود به نظر می‌رسد متولیان فرهنگی کشور، فیلمسازی مستند را فرع بر فیلمسازی داستانی و سینمایی می‌دانند و با همین رویکرد به تعامل با فیلمسازان و صنوف این حوزه می‌پردازند. تاریخ نشان می‌دهد که فیلم‌های مستند در صیقل روح و فکر جامعه، روشنگری، آگاهی بخشی و امید بخشی همواره جایگاه بی بدیلی داشته‌اند. نقشی که به رغم اهمیت، مورد اغفال رسانه‌های رسمی کشور قرار گرفته است.

این روزها که اعتراضات مردم مظلوم خوزستان به تیتر اول رسانه‌ها تبدیل شده، نباید فراموش کنیم که مستندسازان این مرز و بوم تا چه حد در بازگویی بحران‌های زیست محیطی این استان حاصلخیز در سال‌های گذشته زحمت کشیده‌اند. چه بسیاری از فیلم‌هایی که در خصوص بحران کم آبی و بی آبی تولید شد و امکان انتشار گسترده در رسانه‌های کشور را نیافت.

چه بسیار آسیب‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در کشور که به رغم محدودیت‌ها و نبود حمایت‌ها، به تصویر کشیده می‌شوند و با بی تدبیری برخی مدیران فرهنگی از بسترهای غیر رسمی و محدود به نمایش در می‌آیند! عدم پرداخت به موقع به آسیب‌های اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی علاوه بر اینکه جامعه را در یک بی اطلاعی مرگبار قرار می‌دهد، آسیب‌های فراوان و متعددی به کشور وارد می‌کند.

این رسالت سینماگران مستند است که امروز در کنار بی مهری‌هایی که متولیان امر نسبت به سلامت این صنف دارند، همچنان مظلومانه به ثبت صحیح وقایع بپردازند. اخیرا با دوست و برادر عزیزم آقای بابک بهداد، رییس محترم انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند صحبت میکردم که از تلاش‌های این صنف برای واکسیناسیون حدود 300 نفر از مستندسازان فعال در این دوران با معاون وزیر بهداشت گفت و در نهایت، وزارتخانه متبوع با اختصاص این رقم اندک از میلیون‌ها واکسنی که در داخل تولید شده و یا به کشور وارد می‌شود، موافقت ننموده است. این حجم از بی تفاوتی جای حیرت دارد! خانه سینما نیز همچون گذشته در انفعالی باورنکردنی قرار گرفته و آنچنان که باید به فکر حل مشکلات این صنف مظلوم نیست!

سینمای مستند، سینمای پاک و آیینه تمام نمای جامعه است؛ جامعه‌ای که در فراز و نشیب‌ها امید به اعتلای ایران اسلامی داشته است. در چند سال اخیر اهالی این حوزه مورد کم توجهی و بی‌توجهی متولیان امر قرار گرفته‌اند. عمر دولت دوازدهم رو به پایان است و در روزهای آتی، دولتمردان جدید زمام امور را در دست می‌گیرند. امید وافی به رویکرد دولت کرامت آقای رییسی است تا نشان دهد سینمای مستند شانی بالاتر از صرف معرفی و اعلام رویکردهای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری دارد.

به داد فیلمسازان مستند برسید! 2