به درآمدهای پرنوسان نفت دل نبندیم؛ اقتصاد ایران با این درآمدها به رشد پایدار نمی رسد!
ما در ایران توان جذب سرمایه خارجی را از دست دادهایم. از طرف دیگر با توجه به وضعیت نامطلوب اقتصادی و تورم، درآمدها بیشتر به سمت مصرف رفتهاند. بنابراین پسانداز و در نتیجه آن سرمایهگذاری داخلی قابل توجهی نیز نداریم.
به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: از طرف دیگر با توجه به بیکاری و نرخ بالای مهاجرت نیروی انسانی و نخبگان، دستیابی به رشد پایدار با کمک نیروی کار نیز ممکن به نظر نمیرسد.
به همین ترتیب درباره تکنولوژی نیز، فضای پشتیبان مناسب برای بهوجود آمدن انسان خلاق بهرهور وجود ندارد.
برای اینکه تکنولوژی خلق شود و به مرحله کسبوکار اقتصادی برسد، باید محیط پشتیبان از طرف دولتها وجود داشته باشد تا ضمن رعایت حقوق مالکیت، با تضمین آزادیهای لازم اجازه دهد که ایدههای خلاقانه شکل بگیرند و تبدیل به کسبوکارهایی برای رشد تکنولوژی و جذب سرمایه شوند.
یکی از مهمترین دلایل نرخهای مهاجرت یا به عبارت دیگر فرار مغزها که هرروز با آن مواجه میشویم همین است که دولتها نتوانستهاند محیط فعالیت اقتصادی مناسبی در اختیار انسان خلاق قرار دهند و او را به درآمدزایی برسانند.
با توجه به اینکه به دلایل مختلفی روابط بینالمللی ما در نقطهای است که امکان جذب سرمایه خارجی بعید به نظر میرسد، تنها درآمدهایی که میتوانیم کسب کنیم از محل فروش منابع طبیعی مثل نفت است و تنها با فروش این منابع میتوان به رشدهای کوتاهمدت دست پیدا کرد. فروش نفت ممکن است ناگهان از 300هزار بشکه به یکمیلیون بشکه در روز برسد و بهطور ناگهانی نیز متوقف شود. بنابراین نمیتوان به فروش منابع تکیه کرد و بر مبنای آن به برنامهریزی پرداخت.
از طرف دیگر با توجه به تحریمها، عملا شفافیت از بین رفته است و اطلاعات دقیقی از درآمدهای نفتی در اختیار نیست. البته با توجه به اینکه درآمدهای نفتی به هر مقدار که وجود داشته باشد، به مصرف میرسد و تبدیل به سرمایهگذاری نمیشود و به علاوه امکان افزایش بهرهوری در تولید نفت و فرآورده در اختیار نیست، آثار رشد و توسعه نفت به سرعت در حال کاهش است و قیمتگذاری نامناسب هم به امکان ایجاد و گسترش بحران انرژی میافزاید.
بنابراین و در شرایط حاضر نمیتوان از آنها برای بررسی امکان رسیدن کشور به رشد پایدار استفاده کرد.
توجه داشته باشیم که رشدهای کوتاهمدت اتفاقی است و به سرعت محو میشود. همانگونه که رشد متوسط کشور در دهه1390 زیر یک درصد است، مفهوم اقتصادی آن فقیر شدن جامعه است؛ زیرا عوامل تولید مجبور میشوند منابعی چون خاک، آب، هوا، ماشینآلات و حتی سلامت مردم و البته دانش و تجربه آنان را صرف استهلاک کنند؛ چراکه درآمدی برای گردش کار اقتصادی وجود ندارد. دولت هم که نمیتواند از درآمد منفی آنان مالیات بگیرد و متوسل به مالیات از طریق تورم میشود. از این مسیر است که جامعه هر روز ناتوانتر در تولید کالا و خدمات میشود. این سیکل را باید هرچه زودتر متوقف کرد و در مسیر رشد پایدار قرار گرفت. همچنین بخوانید ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید