تأملی بر جایگاه مهیار دیلمی در ادبیات عربی
«مهیار دیلمی به عنوان سراینده پارسی به فرهنگ و سنت های ایرانی نظر داشته و بسیاری از این سنتها را به زبان شعر به عرب زبانان معرفی کرده است.
«مهیار دیلمی به عنوان سراینده پارسی به فرهنگ و سنت های ایرانی نظر داشته و بسیاری از این سنتها را به زبان شعر به عرب زبانان معرفی کرده است.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب: محمد جواد گودینی نویسنده، مترجم و استاد حوزه و دانشگاه یادداشتی را با عنوان «تأملی بر جایگاه شاعر ایرانی مهیار دیلمی در ادب عربی» نوشته که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.
مشروح این یادداشت را در ادامه میخوانید:
ابوالحسن (یا ابوالحسین) مهیار فرزند مرزویه (مشهور به مهیار دیلمی) از سرایندگان نامدار ایرانی در عصر آل بویه به شمار میرفت. او به گمان بیشتر در سال 367 هجری دیده به جهان گشود و روزگار کودکی و نوجوانی اش را با فقر و تنگدستی سپری کرد. او که شیفته علم و ادبیات به ویژه شعر بود، مشتاقانه این مسیر را برگزید و به سرودن شعر و نیز کتابت و نویسندگی روی آورد. مهیار با آنکه ایرانی بود و پدر و مادرش نیز ایرانی بودند، بغداد را برای سکونت برگزید و عازم آن دیارِ ادب پرور گردید. در سدهی چهارم، خلافت عباسیان دچار ضعف بوده و حاکمان آل بویه بر امور بغداد مسلط بوده و خلیفه نیز از قدرت و توان چندانی برخوردار نبود؛ آن چنان که عصر سوم عباسی را دوران غلبه و نفوذ آل بویه نامیدهاند.
مهیار دیلمی در روزگار حضورش در بغداد با سه خلیفه عباسی همزمان بوده است: طائع لله، قادر و قائم بأمر الله (که شاعر ایرانی تازی گو مهیار دیلمی در عصر خلافت وی چشم از جهان فروبست). (مهیار الدیلمی، ص 8- 7).
حاکمان ایرانی آل بویه، دانشمندان، شاعران و ادیبان را ارنج نهاده و برای آنان جایگاه برجسته ای قرار داده و حتی وزیران خود را از میان شاعران و ادیبان انتخاب میکردند؛ به طور نمونه، رکن الدوله حاکم آل بویه ادیب بزرگ آن زمان ابن عمید را به مسند وزارت نشاند و فرزند آن پادشاه بویهی (مؤید الدوله) نیز با تأثیر پذیری از حکومت داری پدرش، دانشمند نامدار و سترگ آن زمان صاحب بن عَبَاد طالقانی (مشهور به کافی الکُفَاه؛ از نامی ترین ادیبان و شاعران ایرانی عصر آل بویه که به وزارت دست یازیده و در دوران وزارتش برای طالبان علم و ادب جایگاهی رفیع قائل میشد و آنان را تکریم مینمود. ر. ک: درآمدی بر زندگانی و سرودههای صاحب بن عباد، ص 21- 16) را برای وزارت انتخاب کرد. پس از دستیابی فخر الدوله به حکومت نیز، صاحب بن عباد در منصب وزارت باقی ماند. وزیر معز الدوله نیز شاعری به نام حسن مهلبی بوده است. (مهیار الدیلمی، ص 15).
در این روزگار که شعر، ادبیات و هنر به کار بردن واژگان از اهمیت بسزایی برخوردار بود و شاعران به مناصب و جایگاهی برجسته میرسیدند، مهیار دیلمی نیز که استعداد شگفت انگیزی در سرودن شعر به زبان عربی داشته، مورد عنایت دربار قرار داشت و به ویژه پس از رحلت استاد دانشمند و ادیبش مرحوم شریف رضی، جایگاه ادبی وی دو چندان اهمیت یافته و بیش از گذشته ارتقا یافت.
وی که در سالهای ابتدایی عمرش به کیش زرتشتی پایبند بود، در سال 394 هجری (1003 میلادی) با تأثیر پذیری از استادش مرحوم شریف رضی (گردآورنده نهج البلاغه و از ادیبان و دانشمندان برجسته سده چهارم هجری) به آئین اسلام گرایش یافت و مذهب شیعه را برای خویش برگزید. او که در بغداد ساکن شده بود، روزهای جمعه در مسجد منصور حضور مییافت و برای حاضران، اشعارش را میخواند. سرانجام شاعر سترگ ایرانی مهیار دیلمی به تاریخ پنجم جمادی الثانی سال 428 (1037 میلادی) جان به جان آفرین تسلیم نمود. (فروخ، تاریخ الأدب العربی، ج 3 ص 98؛ بروکلمان، تاریخ الأدب العربی، ج 2 ص 65).
مهیار دیلمی برای آنکه هزینههای خویش را تأمین نماید، مدتی را به حرفه کتابت و نوشتن در دیوانهای حکومتی صرف نمود و در سرودن شعر نیز از روش سرودن استادش شریف رضی تبعیت مینمود و از آن روش اقتباس میکرد. (المنتخب من أدب العرب، ج 1 ص 6).
او در موضوعاتی همچون ستایش و مدح بزرگان و درباریان، رثاء، اخوانیات، شِکوِه از روزگار و ناملایمات، مناسبتها و اعیاد (از جمله عید باستانی نوروز)، مفاهیم دینی و مذهبی با گرایش شیعی (از جمله پرداختن به رویداد تاریخی غدیر خم و وصایت امام علی بن أبی طالب «ع» به عنوان مهمترین حوادث تاریخِ تشیع که در سروده شاعران شیعی جلوه و جایگاهی مخصوص دارد) و... اشعاری سروده و در دیوان وی جمع آوری شده است.
طبق دیدگاه برخی تحلیل گران و منتقدان ادبی، مهیار که با پذیرش اسلام، مذهب شیعه را گردن نهاده بود، در تشیع خویش افراط کرده و در مواردی این دیدگاه خود را در شعرش نشان میداد و درباره برخی از اصحاب رسول خدا (ص) زیاده روی مینمود. (دیوان مهیار الدیلمی، بخش مقدمه).
مهیار دیلمی به عنوان سرایندهای پارسی، به فرهنگ و سنتهای ایرانی نیز نظر داشته و بسیاری از جشنها، سنتها و شاخصههای فرهنگ ایرانی را وارد ادبیات عربی نموده و با زبان شعر به عرب زبانان معرفی نموده است؛ به دیگر سخن، وی با نبوغ بالایی که از آن برخوردار بود، کوشید در شعرش میان دو فرهنگ عربی و اسلامی از یک سو و پارسی و ایران باستان از سوی دیگر جمع نماید.
وی در اشعارش مناسبتهای باستانی ایرانیان همچون نوروز، جشن مهرگان (از جشنهای باستانی ایرانیان)، جشن سده (از دیگر رسوم و جشنهای باستانی) را مورد توجه قرار داده و با زیبایی آن را برای مخاطبان خود (که عرب زبان بودند) معرفی مینماید و در سرودههایش بدان اشارت میکند.
شاعر ایرانی همچنین در سرودههایش از واژگان پارسی نیز استفاده کرده و در مواردی ایرانی بودن خود را با به کارگیری واژگان پارسی نشان میدهد؛ واژگانی همچون برقع (به معنی پرده)، جوهر (معرب شده ی گوهر)، تاج، مشک، سریر و... در سرودههای عربی وی به کار گرفته شده است.
مهیار دیلمی همچنین از نام برخی از شخصیاتهای اسطورهای ایران باستان (همچون رستم) و نیز برخی شاهان ایرانی (به ویژه دوره ساسانی) همچون کسری (خسرو)، یزدجرد، منوچهر و... با افتخار یاد کرده و به ایرانی بودن خود نیز می بالد. او همچنین در برخی سرودههایش، شاهان ایران باستان را به برخی ویژگیهای ستایش آمیز همانند شجاعت و دلاوری، نسب والا، عدالت و دادگری و غیره میستاید.
سراینده پارسی در رثای احمد بن ابراهیم ضبی (وزیر خردمند و دانشمند آل بویه پس از صاحب بن عباد طالقانی که برخی از مورخان و نویسندگان هم عصرش، او را رودی از دریای فضل، دانش و سیاست مداری صاحب دانسته و توصیف نمودهاند) نیز اشعاری سروده که در برخی کتب ادبی همچون «معجم الادباء» گردآوری شده است. (معجم الادباء، ص 176).
میتوان به طور خلاصه چنین گفت: مهیار دیلمی شاعری ایرانی بوده که با وجود عمق علاقه و پیوند بسیاری که با فرهنگ اسلامی و شیعی در وجود خود احساس کرده و قلب خویش را پذیرای دریافت آموزههای اسلامی نموده و تشیع راستینش را در سرودههایش آشکار نموده، ریشههای پارسی و ایرانی بودن خویش را نیز فراموش نکرده و کوشیده است میان دو فرهنگ ایرانی و اسلامی پیوند ایجاد کرده و با وجود محبت سرشارش به تمدن ایران کهن و به کارگیری واژگان پارسی در شعر عربی، از دلدادگان مکتب اسلام و تشیع بوده و برای یادگیری قرآن کریم، سختی آموختن زبان عربی را بر خویش تحمیل نموده و در ادامه به یکی از پیشگامان ادب عربی در عصر خویش تبدیل گردید. میتوان گفت او با وجود اصالت ایرانی اش و افتخار به آن، از شیفتگان آئین اسلام و ادبیات عربی نیز بوده و اسلام را با عمق جان خویش پذیرا گردید. (بررسی جلوههای فرهنگ و تمدن ایرانی در شعر مهیار دیلمی، ص 16- 14).
نقش اخلاق شریف رضی و فضیلتهای آن دانشمند سترگ تشیع نیز در علاقمند ساختن مهیار دیلمی (به عنوان شاگرد برجسته و نابغهی او) به آئین اسلام و مکتب تشیع نیز قابل تأمل است و گویای این حقیقت است که تبلیغ عملی و رفتاری چقدر میتواند در شیفته ساختن مخاطبان به آئین آسمانی اسلام تأثیر گذار باشد.
فهرست منابع:
1- اسکندری، أحمد (و دیگر نویسندگان)، المنتخب من أدب العرب، قاهره، المطبعه الأمیریه 1951 2- بروکلمان، کارل، تاریخ الأدب العربی، دار الکتاب الاسلامی 3- دیوان مهیار الدیلمی، قاهره، دار الکتب المصریه 1925 4- فروخ، عمر، تاریخ الأدب العربی، بیروت، دار العلم للملایین 5- گودینی، محمد جواد، درآمدی بر زندگانی و سرودههای صاحب بن عباد، قم، میراث ماندگار 1399 6- محسنی، علی اکبر، قاسمی، ابوذر، بررسی جلوههای فرهنگ و تمدن ایرانی در شعر مهیار دیلمی (مقاله)، کاوش نامه ادبیات تطبیقی 1392 7- موسی، محمد علی، مهیار الدیلمی، بیروت، دار الشرق الجدید 1961 8- یاقوت حموی رومی، معجم الأدباء، به کوشش: احسان عباس، بیروت، دار الغرب الاسلامی 1993