شنبه 3 آذر 1403

تأملی در واژه «تنزیل» قرآن و نحوه سخن گفتن خدا با جهان

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
تأملی در واژه «تنزیل» قرآن و نحوه سخن گفتن خدا با جهان

واژه تنزیل قرآن، علاوه بر معنای نازل شدن کلام خدا از آسمان به زمین، به تعبیری نازل‌ترین مرتبه کلام پروردگار است که در برابر ما قرار گرفته است.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سید محمود جوادی، پژوهشگر، در یادداشتی به معنای واژه «تنزیل» در قرآن کریم و نحوه سخن گفتن آفریدگار جهان با مخلوقات پرداخته است. این یادداشت که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته به این شرح است: ارتباط خدا با انسان و ارتباط معکوس انسان با پردورگار یکی از روحانی‌ترین و زیباترین نوع ارتباط میان خالق و مخلوق است که به صورت نزول تدریجی آیاتی از کتاب آسمانی و دعا تجلی می‌یابد و خداوند خواسته خودرا از طریق فرشته وحی به انسان (پیامبر خود) منتقل می‌نماید و در مقابل انسان نیز خواسته‌های خود را به‌وسیله دعا و راز و نیاز با خدای خود درمیان می‌گذارد. گفتمان یکی از نیازهای اولیه بشر است و زندگی منهای گفت‌وگو بی‌معناست. زندگی انسان مبتنی بر روابط اجتماعی است و این موضوع محقق نمی‌شود مگر از طریق ارتباط کلامی و گفت‌وگو میان انسان‌ها، لذا مقوله گفتمان یکی از ارکان اساسی و مهم ایجاد ارتباط بین افراد جامعه است و در مرتبه بالاتر ارتباط میان خالق و مخلوق می‌باشد. ارتباط خالق و مخلوق می‌تواند ارتباطی عاشقانه، مرشدانه و... باشد که با درک درست این ارتباط و عمل کردن به دستورات الهی می‌توان مدارج بالای معنوی را طی نمود و به مقامات ویژه و عالیه بندگی و سعادت رسید. در اینجا قصد داریم به کیفیت و نوع سخن گفتن خالق با مخلوقات اشاره کنیم اما پیش از اینکه وارد این بحث شویم کمی به کیفیت ارتباط و سخن گفتن خدا با مخلوقی غیر از انسان و به شکل دقیق‌تر سخن گفتن خداوند با فرشتگان بپردازیم تا تفاوت میان نوع و کیفیت سخن گفتن خدا در عالم ملکوت (عالم بالا) و عالم ناسوت (عالم پایین) برای ما روشن شود. سخن گفتن خدا با فرشتگان از دیگر ارتباط‌های خالق و مخلوق - اما در سطح بالاتر - که می‌شود به آن اشاره کرد ارتباط میان خداوند و فرشتگان است که پرسش‌های زیادی در ذهن ما پدید می‌آورد و به دلیل محدودیت دانش بشر، پاسخ قابل درکی برای آن متصور نیست. در میان مفسران قرآن و محققان کتاب‌های آسمانی همیشه این سؤال مطرح بوده که خداوند با چه زبانی، چه کیفیتی و در چه سطحی از گفتمان در عالم ملکوت با فرشتگان سخن می‌گوید و آیا زبان فرشتگان شبیه زبان آدمیان است یا اینکه به دلیل تفاوت در نوع خلقت فرشتگان و انسان، زبان آنها از جنس دیگر است؟ یکی از روشن‌ترین و ثبت شده‌ترین ماجرای گفت‌وگو میان خداوند متعال با فرشتگان که مربوط به مهم‌ترین اتفاق آفرینش است، گفت‌وگوی خدا با ملائکه در خصوص موضوع خلقت حضرت آدم ابوالبشر است (و اِذ قَالَ رَبُکَ لِلمَلَائِکَهِ اِنِی جَاعِل فِی الأَرضِ خَلِیفَهً قَالُوا أَتَجعَلُ فِیهَا مَن یُفسِدُ... آیه های 30 تا 35 سوره بقره)، گفت‌وگویی که تجسم و تصور آن خارج از درک دقیق ماست اما خداوند متعال برای اینکه بندگانش پی به عظمت موضوع خلقت جانشین خود بر روی زمین ببرند، آن را در قالب چندین آیه در قرآن آورده است. یکی از سؤال‌هایی که اینجا مطرح می شود این است آیا نوع گفت‌وگوی خداوند با فرشتگان شبیه گفت‌وگوی ما آدمیان با یکدیگر است؟ یا اینکه شبیه گفت‌وگوی فرشته وحی با رسول خدا (ص) ست؟ سوال دوم این است که زبان این گفت‌وگو چیست؟ برخی دینداران متعصب از ادیان آسمانی مختلف معتقدند که فرشتگان و ساکنان آسمان با زبان کتاب آسمانی نازل شده بر ایشان با یکدیگر سخن می‌گویند و طبیعتاً خداوند نیز با همین زبان با فرشتگان خود سخن می‌گوید. اما این استدلال هرگز نمی‌تواند منطقی و قانع‌کننده باشد زیرا خداوند با هر پیامبری چه اولوالعزم و چه غیره با زبان همان پیامبر با او سخن گفته و حتی کتاب‌های آسمانی نیز دارای زبان‌های مختلف است (عبرانی، سریانی، عربی).

گفت‌وگو در سطح بالا ما انسان‌ها - در عالم ناسوت - به دلیل ساختار مادی و اقتضای نوع خلقتمان، برای برقراری ارتباط با همنوعان خود و انتقال دادن پیام‌هایمان، نیازمند سخن گفتن و برقراری رابطه کلامی و نوشتاری با یکدیگر هستیم، این ارتباط باید به صورت فیزیکی و در قالب صوت و گاهی هم به شکل مکتوب در آید تا برقراری ارتباط محقق شود و فعلیت پیدا کند در حالی که چنین اقتضایی برای عالم مافوقِ ناسوت یعنی عالم ملکوت و دیگر عوالمی مانند عالم لاهوت و جبروت وجود ندارد؛ چراکه در عالم لاهوت به جای ابعاد و قوانین فیزیکی مسائل متافیزیکی مطرح است. در واقع می‌توان گفت نوع برقرای ارتباط (گفت‌وگو) میان خداوند و فرشتگان از جنس ارتباط ما انسان‌ها با یکدیگر نیست؛ بلکه در یک سطح بسیار بالا و به نوعی بی‌همتا و غیر قابل وصف و حتی غیر قابل درک و منزه از هر چیز قرار دارد. حد اقل تصور ما از کیفیت سخن گفتن خداوند با فرشتگان این است که این امر به صورت وحی صورت می‌گیرد و دستورات الهی به آنها القا می‌شود، خداوند متعال در این زمینه در قرآن کریم می‌فرماید: «اِذ یُوحِی رَبُکَ اِلَی المَلَائِکَهِ أَنِی مَعَکُم...» (هنگامی که پروردگارت به فرشتگان وحی می کرد که من با شما هستم ... آیه 12 سوره انفال)، اما آیا وحی کردن خدا به فرشتگان از سنخ وحی کردن ایشان به انبیای الهی است؟ درباره نحوه اطاعت ملائکه از خداوند ملاصدرا این گونه بیان می‌کند که: اطاعت ملائکه از خداوند همانند قوه حس و خصوصاً حواس باطنی از نفس است؛ زیرا همان‌طور که برای درک مدرَکات حسی به امر و نهی ای نیاز نداریم، ملائکه نیز برای اطاعت کردن از خداوند به امر و نهی نیاز ندارند و می تواند این امر و نهی همان تجلی تکوینی وجود خداوند در مقام ملائکه باشد. ملائکه همانند ادراک حسی در انسان بدون گذر زمان یا نافرمانی یا سستی، آن چیزی که به آن مأمور هستند را اجرا می‌کنند. همان‌طور که گفته شده است: «لا یَعصُونَ اللَهَ ما أَمَرَهُم وَ یَفعَلُونَ ما یُؤمَرُونَ»، (فرشتگانی که هرگز خدا را در آنچه دستورشان می دهد نافرمانی ننموده بلکه هر چه می گوید عمل می‌کنند. سوره تحریم / آیه 6). ملائکه از نظر اغلب علمای شیعه دارای عصمت هستند. دلیل عقلی ای که برای عصمت ملائکه می‌توان آورد این است که معصیت به معنای مخالفت با امر الهی بوده و نتیجه تضاد در انگیزه‌ها و هدف‌ها است. در حالی که ملائکه مجرد بوده و مجردات بسیط هستند؛ بنابراین تضاد در آن‌ها ممکن نیست؛ از این رو هر داستانی که در خصوص سرپیچی و نافرمانی برخی فرشتگان از فرمان خدا می‌شنویم و یا می خوانیم از آنچه خداوند در توصیف فرشتگان در قرآن ذکر کرده سازگاری ندارد و اینگونه روایات نادرست و از اسرائیلیات است.

دو همسفر در عالم برزخ

از آنجا که خداوند در معرفی خود در قرآن می‌فرماید: لیس کمثله شیء، و به دلیل اینکه خداوند ماده نیست، نیازی به حنجره و زبان ندارد و کلام و صوت مادی مانند آنچه که ما انسان‌ها داریم، ندارد؛ بلکه این نیاز اساسی صرفاً مربوط به عالم ناسوت و بعضی از مخلوقات مادی است که از ضروریات و نیازمندی‌های اولیه آنها می‌باشد، لیکن خدای تعالی تکلم با آثار و خواص خود را دارد، ولی آن حد اعتباری را که در تکلم معهود بشری است، ندارد؛ لذا برای درک صحیح کیفیت گفت‌وگو پروردگار متعال فرشتگان ابتدا باید تصویری که از فرشتگان از قبل در ذهن داریم پاک کنیم و نقاشی‌های تخیلی از فرشتگان در برخی کلیساها را کاملاً کنار بگذاریم؛ زیرا این تصاویر درک ما را به بیراهه می‌برد. بنابراین می‌توان اینگونه نتیجه گرفت، از آنجا که خداوند امانتش را به انسان سپرده و انسان نیازمند این است که دستورات خالق خویش را اجرا کند، باید این دستورات و فرامین در قالب یک زبان و یک کتاب آسمانی درآید تا در دسترس عموم قرار گیرد، همانند الواح حضرت موسی و همه کتاب‌های آسمانی.

سخن گفتن خدا با مخلوقات غیر جاندار خداوند متعال علاوه بر گفت‌وگو با ساکنان آسمان از جمله فرشتگان و ساکنان زمین از بنی آدم و جنیان (از طریق وحی)، با موجودات غیر ذی جان مانند زمین و آسمان و آتش و باد و... نیز صحبت کرده است. قرآن کریم به مخاطب قرار گرفتن آتش نمرودیان از سوی خدا اشاره می‌کند و چنین می‌فرماید: «قُلنَا یَا نَارُ کُونِی بَردًا وَسَلَامًا عَلَی اِبرَاهِیمَ» (گفتیم ای آتش برای ابراهیم سرد و بیآسیب باش) - آیه 69 سوره انبیاء، و در جایی دیگر زمین و آسمان را مورد خطاب و فرمان حضرتش قرار می‌دهد و می‌فرماید: «وَقِیلَ یَا أَرضُ ابلَعِی مَاءَکِ وَیَا سَمَاءُ أَقلِعِی وَغِیضَ المَاءُ وَقُضِیَ الأَمرُ وَاستَوَت عَلَی الجُودِیِ وَقِیلَ بُعدًا لِلقَومِ الظَالِمِینَ» (و گفته شد ای زمین آب خود را فرو بر و ای آسمان [از باران] خودداری کن و آب فرو کاست و فرمان گزارده شده و [کشتی] بر جودی قرار گرفت و گفته شد مرگ بر قوم ستمکار) - آیه 44 سوره هود، و در جایی دیگر به چاقوی حضرت ابراهیم علیه السلام فرمان می‌دهد گلوی حضرت اسماعیل را نبُرد (در روایتی چنین آمده که در عالم معنا چاقوی حضرت ابراهیم زبان گشود و گفت: «الخلیل یأمرنی و الجلیل ینهانی» یعنی ابراهیم خلیل به من امر به ذبح اسماعیل می کند و خدای جلیل مرا از بریدن گلوی او نهی می‌کند) و موریانه را مأمور می‌کند عصای حضرت سلیمان را بخورد تا بیفتد و مرگ او برای جنیان عیان شود. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که اشیاء، مخلوقات غیر ذی‌جان و موجودات دارای جرم‌های کوچک و بزرگ، همه و همه دارای ظرفیت و قابلیت ادراک فرمان الهی و اجرای دستورات خدای متعال هستند و این تنها آفریدگار یکتاست که اینگونه قادر به سخن گفتن با آنهاست. انزال و تنزیل چیست؟ حال وارد موضوع مورد نظر می‌شویم و پس از اشاره به نحوه سخن گفتن خداوند با موجودات، به نحوه سخن گفتن آن حضرت با بندگانش می‌پردازیم. آیت‌الله مکارم شیرازی در رابطه با مقوله نازل شدن قرآن و مفهوم واژه‌های تنزیل و انزال اینگونه توضیح می‌دهند.

پرسش: منظور از «انزال و تنزیل» چیست؟

پاسخ اجمالی:

این دو واژه هر دو از ماده «نزول» گرفته شده که در اصل به معنای آمدن از بالا به پایین (فرود آمدن) است. در این که آیا واژه «اِنزال» و «تَنزِیل» به یک معنا است یا نه میان ارباب لغت گفت‌وگو است. بعضی معتقدند که تفاوتی میان این دو وجود ندارد جز این که تنزیل معنای کثرت و فزونی را در بر دارد؛ در حالی که بعضی دیگر معتقدند میان این دو تفاوت اساسی است. «تنزیل» به معنای فرو فرستادن تدریجی است ولی «انزال» هم نزول تدریجی را شامل می‌شود و هم نزول دفعی را.

پاسخ تفصیلی:

این دو واژه هر دو از ماده «نزول» گرفته شده که در اصل به معنای آمدن از بالا به پایین (فرود آمدن) است؛ و چون این دو واژه معنای متعددی دارد به معنای پایین آوردن و فرو فرستادن است. گاه نزول یا فرو فرستادن از بالا به پایین جنبه حسی دارد؛ مانند: «وَأَنزَلنَا مِنَ السَمَاءِ مَاءً طَهُوراً» (ما از آسمان آب پاکیزه، پاک کننده فرستادیم). گاه به معنای موهبتی است که از مقام بالا به مقام پایین‌تری اعطا می‌شود، مانند: «وَأَنزَلَ لَکُم مِنَ الانعَامِ ثَمَانِیَهَ أَزوَاج»؛ (او برای شما هشت جفت از چهارپایان نازل کرد)، و گاه به معنای القای مطالب و معارف الهیه از سوی خداوند است که در قرآن مجید کراراً در این معنا به کار رفته است. در این که آیا واژه «اِنزال» و «تَنزِیل» به یک معنا است یا نه؟ میان ارباب لغت گفت‌وگو است. بعضی معتقدند که تفاوتی میان این دو وجود ندارد جز این که تنزیل معنای کثرت و فزونی را در بر دارد. در حالی که بعضی دیگر معتقدند میان این دو تفاوت اساسی است. «تنزیل» به معنای فرو فرستادن تدریجی است، در حالی که «انزال» هم تدریجی را شامل می‌شود و هم دفعی را.

معنای دیگر نزول قرآن خداوند متعال در خصوص نزول قرآن می فرماید: "اِنَا أَنزَلنَاهُ قُرآنًا عَرَبِیًا لَعَلَکُم تَعقِلُونَ" (همانا ما آن را قرآنی عربی نازل کردیم، باشد که بیاندیشید). در ظاهر این آیه و ترجمه آن اینگونه برداشت می شود که خداوند به زبان عربی قرآن اشاره می‌کند درحالیکه ظاهراً این برداشت بسیار بدیهی و پیش پا افتاده به نظر می‌رسد؛ چراکه معنای عمیق‌تری برای آن متصور است و به یک تعبیر محتمل، گویا خداوند متعال به نوعی مستتر در فعل «أَنزَلنَاهُ» می خواهد به مخاطب بفهماند که او بدون اینکه به اصل معنا و مفهوم کلام ملکوتی حضرتش آسیبی وارد شود کیفیت سطح کلام و سخن خود را به سطحی نازل و مادی - از طریق وحی - کاهش داده (یعنی تنزل در سطح و کیفیت زبان ملکوتی به زبان ناسوتی = ترجمه زبان ملکوتی به زبان ناسوتی عربی) تا بندگانش توانایی تعقل و اندیشیدن در آن را داشته باشند. خداوند همچنین در آیه 192 سوره شعراء می فرماید: وَاِنَهُ لَتَنزِیلُ رَبِ العَالَمِینَ، و در آیه یکم سوره زمر می‌فرماید: تَنزِیلُ الکِتَابِ مِنَ اللَهِ العَزِیزِ الحَکِیمِ، همچنین در آیه 108 سوره اسراء می‌فرماید: وَقُرآنًا فَرَقنَاهُ لِتَقرَأَهُ عَلَی النَاسِ عَلَی مُکث وَنَزَلنَاهُ تَنزِیلًا، و در آیه 74 سوره انسان می فرماید: اِنَا نَحنُ نَزَلنَا عَلَیکَ القُرآنَ تَنزِیلًا، و آیات فراوانی که به تنزیل قرآن از سوی پروردگار اشاره دارد و بسیاری معتقدند که آیات فوق، بر نازل کردن قرآن از آسمان به زمین (یعنی از مکانی بالا به مکانی پایین) دلالت دارد و نه چیز دیگر. کلام پایانی لذا با در نظر گرفتن برداشت دیگر از موضوع تنزیل قرآن (یعنی تنزیل نوع کلام پروردگار از سطح ملکوتی به سطح ناسوتی برای درک و فهم انسان) در آیات تنزیل، می‌توان معنای دیگری به آنها بخشید. حال بیینید - با در نظر گرفتن توضیحات فوق در خصوص سطح کیفی کلام پروردگار ویژه عالم ناسوت - چگونه خداوند متعال مشرکین را به چالش می‌کشد و از آنها می‌خواهد سوره‌ای مانند یکی از سوره‌های قرآن بیاورند:«وَاِن کُنتُم فِی رَیب مِمَا نَزَلنَا عَلَی عَبدِنَا فَأتُوا بِسُورَه مِن مِثلِهِ وَادعُوا شُهَدَاءَکُم مِن دُونِ اللَهِ اِن کُنتُم صَادِقِینَ» (و اگر در آنچه بر بنده خود نازل کرده ایم شک دارید پس اگر راست می‌گویید سوره‌ای مانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر خدا فرا خوانید) - آیه 23 سوره بقره. پس می توان اینگونه استنتاج کرد، کتاب‌های آسمانی که شامل مجموعه پیام‌های الهی برای بشر است و با همین حروف و کلمات عادی (یعنی زبان به کار گرفته شده میان مردم آن دوران) بر پیامبران خدا نازل و به شکل فعلی درآمده است، همچنین واژه تنزیل قرآن - علاوه بر معنای نازل شدن کلام خدا از آسمان به زمین - به تعبیری و به معنای دیگری نازل‌ترین مرتبه کلام پروردگار است که در برابر ما قرار گرفته تا بشر بتواند کلام، دستورات و خواسته‌های خالق خویش را بهتر درک کند، به آنها عمل کرده و بنده شایسته ای برای پروردگار خود باشد.