تجربه عسلویه به جای «انتقال پایتخت»

پیروز حناچی شهردار سابق تهران و دبیر شورای عالی شهرسازی در دهههای 70 و 90 در برنامه «جمعه با دنیای اقتصاد» که محصول گروه آنلاین روزنامه «دنیای اقتصاد» است به بررسی موضوع انتقال پایتخت پرداخت؛ این کارشناس و مدیر حوزه شهری معتقد است که نمیتوان مردم را به ضرب و زور از تهران خارج کرد، اما با ایجاد شغل در سایر شهرها و ایجاد خدمات رفاهی کافی، تمرکززدایی از پایتخت میسر است. وی در این گفتوگو...
حناچی در برنامه «جمعه با دنیای اقتصاد» درخصوص نتیجه قانون «امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران» که در سال 1394 به تصویب رسید گفت: موضوع این قانون، به طرح ایده اولیه و پیگیری موضوع انتقال پایتخت از سوی برخی از نمایندگان وقت مجلس برمیگردد که بر اساس بررسیهای به عملآمده و جلسات کارشناسی متعددی که آن زمان برگزار شد، انتقال پایتخت با هزینه مالی و اجتماعی بسیار بالایی برآورد شد که به همین دلیل، شورای نگهبان، طرح نمایندگان برای انتقال پایتخت را رد کرد. بعد از برگشت این طرح از سوی شورای نگهبان، در رایزنیهایی که با برخی از نمایندگان مجلس انجام شد، این موضوع مطرح شد که اگر آنها نگران شهر تهران هستند و قصد دارند که این طرح را به نتیجه برسانند، بهتر است روی این موضوع متمرکز شوند که تهران از تراکم زیاد و عدم ساماندهی رنج میبرد و اگر با اجرای برنامههای مرتبط، دولت نتوانست دغدغه نمایندگان مبنی بر کاهش تراکم و ساماندهی تهران به عنوان پایتخت را مرتفع کند، باید به سمت مرحله بعدی یعنی انتقال پایتخت حرکت کرد. در نهایت، مجموعه این رایزنیها به تصویب قانون «امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران» منجر شد؛ ولی در دولت متاسفانه مسیر اجرای این قانون پیش نرفته و هیچگاه به صورت جدی اجرایی شدن این قانون را از دبیرخانه «شورای ساماندهی مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران» که یکی از مصوبات این قانون است، مطالبه نکرده است. در واقع دولت باید از این شورا بخواهد آخرین مطالعات را در مورد مشکلات و نقاط بحرانی در شهر تهران ارائه دهد؛ اما تا به حال این اقدام صورت نگرفته است؛ بنابراین باید ابتدا تصویر درستی از مشکلاتی که در تهران وجود دارد، ارائه داد سپس برای آن چارهاندیشی کرد؛ چراکه به نظر نمیرسد وقتی این تصویر وجود ندارد، تصمیم به انتقال پایتخت تصمیم درستی باشد.
حناچی در بخش دیگری از صحبتهای خود تاکید کرد: جمعیت بدون دلیل جابهجا نمیشود، عمدتا مردم به دلیل دستیابی به فرصتهای شغلی مناسب و موقعیت بهتر، از مکانی به مکان دیگر منتقل میشوند؛ بنابراین باید سرمایهگذاری برای اشتغال در نقاطی غیر از پایتخت صورت گیرد و آنگاه است که جمعیت، به اختیار خود جابهجا خواهد شد و نیازی به زور یا تاکید دولتها نیز ندارد. تجربه این موضوع نیز در عسلویه وجود دارد. زمانی که این منطقه در اوج فعالیت خود قرار داشت، بسیاری از مهندسان از تهران به این منطقه نفتی رفته و مشغول به کار میشدند. در نتیجه، اگر اشتغال به اندازه کافی ایجاد شود، جابهجایی جمعیت به طور طبیعی به سایر نقاط غیر از پایتخت صورت خواهد پذیرفت.
وی ادامه داد: انتخاب تهران بهعنوان پایتخت براساس معیار و ویژگیهای این شهر بوده است؛ به عنوان مثال آقامحمدخان قاجار، اگرچه ابزارهای زیادی به منظور سنجش مناسب بودن یک منطقه برای انتخاب به عنوان پایتخت، در زمان خود نداشته است، ولی تهران را به این منظور که پایتخت ایران شود، درست مکانیابی کرده است؛ چراکه اسناد تاریخی نشان میدهد تهران ارتفاعات پیوستهای دارد که به جهت جنبههای دفاعی آن زمان، همچون دیوار دفاعی عمل میکرده است و این مکان، بسیار متفاوت با شهری است که در دشت قرار گرفته و با حصار قرار باشد امنیت آن را حفظ کرد. به هر صورت به جهت امنیتی، سیاسی، طرحهای تعادل منطقهای و مکانیابی، انتخاب یک شهر به عنوان پایتخت باید مورد واکاوی قرار گیرد.
پیروز حناچی در ادامه با انتقاد از شهرفروشی و تاثیر آن بر افزایش جمعیت تهران گفت: شیوه اداره کلانشهرها در ایران با مشکل مواجه است. اینکه ما دست شهرداران را باز گذاشته تا به هر صورتی که فکر میکنند شهر را بفروشند و حقوق پرسنل خود را تامین کنند، این نوع نگاه به طور قطع ایراد دارد؛ ضمن اینکه کاری که باید در گذشته انجام میشد به موقع و به درستی انجام نشده است. در واقع، باید با بهرهمندی به موقع و دقیق از نظرات کارشناسی، از بروز بحرانها جلوگیری کرد نه اینکه بعد از وقوع آنها، به فکر چارهاندیشی بود.