تجهیزات سوییسی برای مدال تاریخی فرانک در چین / دختر کوهستان: مربی، فیزیوتراپ، آشپز و قهرمان!
گفت و گوی متفاوت با دختر تاریخ ساز ایران در مسابقات قهرمانی آسیا، فرانک پرتوآذر از فراز و فرودهایش در زندگی تا رسیدن به مدال هانگژو میگوید.
به گزارش "ورزش سه"، ما هم با شما هم نظریم که هانگژو مسابقات چندان موفقیت آمیزی برای کاروان کیفی ما نبود، قرار گرفتن در رتبه هفتم یعنی بدترین رنکینگ در چهار دوره گذشته و از دست دادن بسیاری از مدالهایی که خودمان را برای فتح آنها آماده کرده بودیم. اما در میان 53 مدال رنگارنگی که ورزشکاران ما موفق به فتح آن شدند، یک مدال طور دیگری به ما چسبید. مخصوصا بعد از تماشای ذوق آن ورزشکار بعد از عبور از خط پایان. فرانک پرتوآذر، دختر دوچرخه سواری که بعد از عبور از خط پایان دستهایش را باز کرد و انگار این تاریخسازی را با در آغوش کشیدن خودش جشن گرفت. فرانک البته ثانیههایی بعد روی زمین دراز کشید و اشکهایش جاری شد.
به بهانه اولین مدال یک دختر در تاریخ دوچرخه سواری ایران در مسابقات آسیایی و به بهانه آن اشکها که بعد از عبور از خط پایان جاری شد؛ با فرانک پرتوآذر تماس گرفتم. صحبتهای ما از سالها قبل از مسابقات آسیایی یعنی از 7 سالگی او شروع شد و با امید به کسب سهمیه المپیک پاریس به پایان رسید.
فرانک در ابتدای سخنانش وقتی قصد داشت درمورد بازیهای هانگژو صحبت کند گفت: این مدت انقدر این جملات را تکرار کردم که حفظ شدم، از او خواستم دیگر آن جملات را به زبان نیاورد، از او خواستم به سالها قبل از هانگژو سفر کنیم، دختر تاریخ ساز ایران چرا به دوچرخهسواری علاقمند شد؟ پس او شروع به خاطره بازی کرد: تا 7، 8 سالگی، مثل شما و بقیه دختران در کوچه و خیابان دوچرخه سواری میکردم. بزرگتر که شدم دیگر امکانش نبود در خیابانها رکاب بزنم پس دوچرخه سواری کنار رفت اما خاطرم است که آن زمان تلویزیون ویدیوهایی نشان میداد از دوچرخهسواری، فراز و فرودهای دوچرخهسواران در کوهستان، آن هیجان بسیار بالا، من را به وجد میآورد تا سرانجام در 20 سالگی تصمیم خودم را گرفتم. باید به علاقهام توجه میکردم پس به پیست رفتم و این آغاز دوچرخهسواری حرفهای من بود.
از او می پرسم که آیا با ورودت به دوچرخهسواری حرفهای موانع برطرف شدند، او میگوید: این تازه اول راه بود، سال 93 به تیم ملی دعوت شدم، آن زمان یک مربی هلندی سرمربی تیم ملی بود و قرار بود که ملی پوشان دوچرخه سواری با هدایت او با مسابقات آسیایی اینچئون اعزام شوند. یادم میآید یک روز از مربی هلندی پرسیدم که ما هم میتوانیم به مسابقات اعزام شویم؟ جملهای به زبان آورد که راستش به من بر خورد. او گفت: نه! در تاریخ شما هرگز دختران دوچرخهسوار به مسابقات آسیایی اعزام نشدند و شما چون شانس مدال ندارید، اعزام نمیشوید! دقیقا همان زمان تصمیم خودم را گرفتم. به خودم قول دادم که سال 2018 به مسابقات آسیایی اعزام شوم و نامم در تاریخ این رشته ثبت شود. دو مدال پیدرپی در سال های 2017 و 2018 در مسابقات آسیایی کار خودش را کرد. من با این دو مدال فدراسیون را مجاب کردم که به مسابقات جاکارتا اعزام شوم و الوعده وفا! سال 2018 برای اولین بار دوچرخه سواری زنان ایران در مسابقات آسیایی نماینده داشت.
در جاکارتا به خودم قول مدال داده بودم اما آن اتفاق تلخ همه چیز را تغییر داد. زنجیر دوچرخهام پاره شد و یک دور کامل را با دوچرخه دویدم و در نهایت در جایگاه چهارم قرار گرفتم. تصویر تلخی بود که از من ثبت شد اما حتی این هم برای من پایان راه نبود. دقیقا چهار روز بعد از مسابقات جاکارتا دوباره تصمیم گرفتم بلند شوم و تلاش کنم. به همه میگفتم در هانگژو مدال میگیرم و کمتر کسی حرفم را جدی میگرفت.
از او می خواهم قبل از رسیدن به هانگژو در مورد چهار سال تلاشش بگوید، او ادامه میدهد: روزهای بسیار سختی را گذراندم. اسپانسر نداشتم و باید با هزینه شخصی مربی میگرفتم و به اردوهای خارج از ایران میرفتم. تمام اینها فشار مضاعفی را بر روی دوشم گذاشته بود. سطح مسابقات داخلی ایران برای من کافی نبود و از طرفی مسابقات داخلی امتیاز جهانی هم ندارد پس خودم به اروپا میرفتم و یک تنه از پس همه چیز بر میآمدم. خودم مربی بودم، فیزیوتراپ بودم، آشپز بودم، چون کارت بانکی هم نداشتم، همه جا حضوری و نقدی باید خرید میرفتم. او به سوالم در خصوص اینکه آیا فدراسیون در آن زمان حامی او بود یا نه اینطور پاسخ می دهد: فدراسیون قول حمایت داد اما در عمل خبری نبود. روز قبل از اعزام به مسابقات اروپایی به من گفتند ارز نداریم و درحالی که آن زمان با ارز 10 هزار تومانی قرار بود به من 4 هزار یورو بدهند، تنها حدود هزار و پانصد یورو دادند و گفتند شما را به خیر و ما را به سلامت. در نهایت البته خدا یار من بود؛ یک تیم سوییسی را مجاب کردم که از من حمایت کند تا در لیگ داخلی برای آنها به میدان بروم. پولی دریافت نمیکردم اما هزینه تجهیزات و اسکانم را پرداخت میکردند و همین هم برای من عالی بود. این درحالی بود که در سال 2019 و 2020 موفق به کسب مدال شده بودم و همین موضوع باعث ترغیب تیم سوییسی شده بود.
در ادامه او نکات جالبی را مطرح می کند: آیا میدانید که مسابقات توردوفرانس از جام جهانی فوتبال پربینندهتر است؟ اما فدراسیون ما در بحث اطلاعرسانی قوی عمل نمیکند. مسابقات آقایان از سالها قبل پخش زنده دارد و به هرحال اسپانسر علاقمند به سرمایهگذاری میشود اما در بحث مسابقات کوهستان به ویژه برای زنان، چنین اتفاقی نمیافتد.
در ادامه از او میپرسم که آیا پاداش تاریخسازیاش در هانگژو را دریافت کرده است؟ دختر تاریخ ساز ایران میگوید: از کمیته 3 هزار دلار معادل 150 میلیون تومان پاداش دریافت کردیم. در پایان سوالم از او این است که قیمت دوچرخهای که او دارد چقدر است: 10 هزار یورو قیمت دوچرخهام است که البته تنه دوچرخه را فدراسیون در اختیارم قرار داده بود و 20 هزار یورو هم تجهیزاتی که در هانگژو همراهم بود قیمت دارند. اما این تجهیزات نه برای من است و نه فدراسیون. باشگاه سوییسی به صورت امانت اینها را در اختیار من قرار داده است درحالی که از ابتدا هم گفته بودند در بحث ملی با من همکاری نخواهند داشت اما این لطف را به من داشتند. به طور کلی باشگاهم در سال چیزی معادل 50 هزار یورو برای من هزینه میکند.
فرانک پرتوآذر در پایان خطاب به مردم و مسئولین میگوید: اگر در بحث باشگاهداری حرفهای عمل کنیم، دیگر نیازی به پاداش ارگانها نداریم. تمام مشکلات مربوط به اسپانسرینگ و بحث حمایت رسانههاست. دو هفته دیگر مسابقات مقدماتی المپیک پاریس را در پیش دارم و امیدوارم که در این رقابت ها از سمت مسئولین، رسانهها و مردم حمایت بشوم.