تشکیل تمدن نوین اسلامی با وجود کثرت چگونه ممکن میشود؟
تهران - ایرنا - اینکه برای تعریف دقیق از «تمدن نوین اسلامی» باید از نسبت آن با تمدن پیشین اسلام و تمدن غرب جدید، برداشتهایی داشت امری انکار ناپذیر است اما به واقع در این بازتعریف امکان تحقق این تمدن نوین با وجود کثرت در جهان اسلام، وجود دارد؟
التفات به واژه «تمدن» در سنت فکری اسلامی، ریشههای بسیار عمیقی دارد و توجه به این مفهوم، سابقهای طولانی در میان اندیشمندان جهان اسلام را نشان میدهد. اکنون نیز بیش از یک دهه است که در محافل علوم انسانی و در رشتههای مختلف و متنوع آن، سخن از ساختن تمدن اسلامی، دوباره مطرح شده است. با این تفاوت که به فراخور فاصله تاریخی با عصر شکوفایی پیشین تمدن اسلامی، واژه «نوین» را نیز به خود افزوده و در نهایت ترکیب «تمدن نوین اسلامی» را شکل داده است.
کم و بیش میتوان «تمدن نوین اسلامی» را تعریف کرد و از نسبت آن با تمدن پیشین اسلام و تمدن غرب جدید، برداشتهایی داشت. نسبت آن با دین، تفکر، سیاست و فرهنگ و تاریخ نیز تا حدودی روشن است. اگرچه مناقشهها و اختلافات در باب همین امور «تا حدودی روشن» نیز وجود دارد که گاه بستر بروز اختلافات نظری و دستهبندیهای فکری نیز میشود، اما بعدی که بهنظر میرسد باید بیشتر مورد مداقه قرار گیرد، امکان تحقق «تمدن نوین اسلامی» با وجود کثرات در جهان اسلام است.
کثرتهایی با ریشهها و عاصر مذهبی، زبانی، قومی، سیاسی، ایدئولوژیک، سنتی و... که چنانچه یک آشنا به حوزه تحولات کشورهای مسلمان بخواهد تنها آنها را برشمارد، مدتها زمان میبرد و متنهای زیادی بهوجود خواهد آمد.
با اندکی تامل در عصر زرین تمدن اسلام در مییابیم که همین کثرات در قالبهای شیعه - سنی، اشعری - معتزلی، فلسفی - حدیثی، عربی - عجمی و بسیاری نمونههای دیگر، اگرچه از نظرگاهی، بستری برای تعالی تمدنی اسلام بودند اما به مرور و در لحظات ثبت شدهای، عامل فروپاشی تمدن اسلامی گردیدند.
باید توجه داشت که در اینجا فعلا سخنی از درستی و نادرستی هیچکدام از جریانهای تمدنی عصر زرین تمدن اسلامی نیست، بلکه توجه به کثراتی است که اکنون و در قرن بیست ویکم، تنوع بسیار بالاتری پیدا کرده و نه تنها آبشخوری از سنت دانش پیشینیان دارد بلکه بر پیشانی بسیاری از آنها، نشان تجدد نیز نشسته است. از این جهت، جهان کنونی اسلام با کثرات بسیار بیشتری مواجه است تا عصر زرین تمدن اسلامی در قرون چهارم، پنجم و ششم هجری قمری.
باید بدین نکته نیز التفات داشت که اگر تمدن غرب جدید توانست سیطره و سلطه خویش را بیش از سیصد سال بر تمامی جهان اعمال کند (و البته اکنون به اذعان بسیاری از اندیشمندان غربی در بحران به سرمیبرد)، بر کثرات فائق آمد.
تکیه بر اومانیسم، سکولاریسم، لزوم سودمندی علم، توسعه تکنیکی و حتی استفاده از زبان واحد (انگلیسی) و بسیاری امور دیگر در تمدن غرب جدید، کثرت شکن و وحدت آفرین بودند. توافق و همگرایی بر این مفاهیم روشن، مانند ملاتی است که ساختمانهای مختلف تمدن غرب را به یکدیگر پیوند میدهد و اجازه میدهد که این تمدن سیطره یافته، علاوه بر داشتن کثرات، به وحدتی قدرت آفرین دست یابد.
در اندیشه ورزی در باب «تمدن نوین اسلامی» باید به ملاتهای لازم برای ایجاد چسبندگی تمدنی نظر افکند تا به وحدتی کلگرایانه دست یافت. امری که لازمه ظهور تمدن است و اساسا قدرت نادیده اما موثر در حیات تمدن، وحدت در عین کثرات است. تا این وحدت کمابیش، پیش نیاید امکان تحقق تمدن نوین اسلامی با چالشهای بسیار جدی ربرو خواهد بود.
*س_برچسبها_س*