جمعه 9 آذر 1403

تشییع شهدای گمنام چه معنایی دارد؟

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
تشییع شهدای گمنام چه معنایی دارد؟

به گزارش مشرق، پرستو عسگرنژاد، فعال رسانه در اینستاگرام خود با توجه به تشییع شهدای گمنام نوشت:

این روزها 280 شهید گمنام در ایران تشییع شدند.

شما این جمله را در اخبار می‌شنوید. خیلی‌هایتان در مراسم بدرقه‌شان حاضر می‌شوید. بعضی‌هایتان هم از گوشه و کنار می‌شنوید سی‌وپنج‌سال بعد از جنگ، در عصر سر به آسمان ساییدن علم ژنتیک، تشییع شهید گمنام چه معنایی دارد؟

من می‌خواهم معنایش را برایتان بگویم. تشییع شهید گمنام سی‌وپنج‌سال بعد جنگ یعنی ننه‌علی که تنها کس و کار علی بود و علی، تنها کس و کارش. ننه‌علی 27تیر 67 که پایان جنگ اعلام شد و هنوز پسرش نیامده بود، پای تنهارادیوی ده، غمباد کرد و مرد. علی امروز روی دست شما تشییع شد.

یعنی ام‌احمد که ته روستایی حوالی اهواز زندگی می‌کرد و تا 75 که شوهر جانبازش شهید شد و تا 80 که زورش به هزینه بیمارستان‌های تهران نرسید و دکترهای خانه بهداشت نفهمیدند سرطان دارد جانش را می‌گیرد، هنوز منتظر بود پیکر احمد زیر رمل‌های فکه پیدا شود. احمد امروز روی دوش شما بود.

یعنی بابای محمد که دوبار دوبار به بانک ژنتیک رفت و نمونه داد و هر هفته از معراج پرسید: «دستگاه چیزی تطبیق نداد؟» تا همین آخرها، قبل این‌که کرونا نفسش را ببَرد، مهندس آب پاکی را روی دستش ریخت و گفت: «حاجی به مولا استخونی رو که سی سال زیر خاک مونده دست بزنی پودر می‌شه. سخته تطبیق دی‌ان‌ای. سخته». محمد امروز در میدان شهر چرخید.

یعنی سیاوش که با توپ مستقیم تانک، استخوان‌های سوخته‌اش در هزار تکه شلمچه پخش شدند و کسی نتوانست حتی یک کف دست استخوان از او جمع کند برای همسرش ببرد. سیاوش امروز برگشت.

یعنی مهران و آرش که زیر گرمای شصت‌درجه طلائیه، با بیل مکانیکی به جان خروارخروار خاک افتادند و هرجا را که همرزمی گفت: «دقیق شب عملیات یادم نیست، ولی شاید این‌جا»، کندند و کاویدند تا پیکرهای روی مین رفته حامد و هادی را پیدا کنند. حامد و هادی امروز آمدند.

یعنی سپیده و سمیه که چشمشان پشت میکروسکوپ قرمز شد تا برای بار دهم از تکه‌استخوانی نمونه بردارند و تطبیق بدهند، شاید به یک اسم برسند، اسم مصطفی که سی سال است مادرش حسرت خاکسپاری‌اش را دارد. مصطفی امروز تشییع شد.

یعنی حاج‌نائب که بعد هر نماز، دست به آسمان بلند کرد و گفت: «خودت دادی. خودت پس گرفتی. به خودت بخشیدمش. فدای سرت که امیرم برنگشت.» امیر امروز برگشت.

یعنی تربت خیس از اشک یوسف در سنگری کنار اروند که خدا را به فاطمه زهرا (س) قسم می‌داد پیکرش هیچ‌وقت برنگردد. یوسف هنوز برنگشته.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

تشییع شهدای گمنام چه معنایی دارد؟ 2