تصحیح مدرس صادقی از «سیرت رسول الله» به چاپ هشتم رسید

هشتمین چاپ روایت جعفر مدرس صادقی از «سیرت رسول الله» رفیع الدین ابومحمد اسحاق بن محمد همدانی توسط نشر مرکز منتشر شد.
هشتمین چاپ روایت جعفر مدرس صادقی از «سیرت رسول الله» رفیع الدین ابومحمد اسحاق بن محمد همدانی توسط نشر مرکز منتشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، مشهورترین منبع از تاریخ زندگانی پیامبر اسلام کتاب «السیره النبویه» یا «سیره ابن هشام» است که در قرن سوم هجری تدوین شد. اما منبع اصلی این سیره چه بود؟ منبع اصلی این سیره متنی بود به نام «سیرت رسول الله» اثر محمد بن اسحاق بن یسار بن خیار مطلبی از مشاهیر قدما در سیره نویسی متعلق به قرن اول هجری. او از راویان نسل سوم است. او در سیره و بویژه مغازی (در نقل جنگهای پیغمبر مکرم اسلام) تبحر ویژه داشت و کتاب نوشت.
ابن اسحاق به دلیل آنکه در این روایتها فضایل حضرت امیرالمومنین امام علی بن ابیطالب (ع) را نیز بازگو میکرد مورد مخالفت مشاهیری چون مالک بن انس و دیگران قرار گرفت و دردسرهای بسیار دید و به شیعه بودن متهم شد. او در سال 142 هجری با عباس بن محمد برادر منصور خلیفه عباسی، ملاقات کرد و از این طریق به دربار خلیفه بار یافت و نسخهای از کتاب خود را به او داد.
ابن اسحاق شاگردی وفادار داشت به نام زیاد بن عبدالله بن طفیل بکایی که همیشه در سفرها همراه استادش بود. ابن اسحاق در اصل دوبار کتاب خود را به این شاگرد وفادارش املا کرد. پس از درگذشت ابن اسحاق کاملترین متن سیرت رسول الله دست همین شاگرد بود و او نیز کتاب را به شاگرد خود یعنی عبدالملک بن هشام منتقل کرد و همین ابن هشام بود که با تدوین و در اصل ویرایش سیرت رسول الله ابن اسحاق، سیره النبی مشهور خود را در تاریخ ثبت کرد.
روایت ابن هشام از سیرت رسول الله باعث شد تا روایتهای دیگر مهجور شود. در قرن ششم هجری رفیع الدین ابومحمد اسحاق بن محمد همدانی مشهور به قاضی ابرقوه در سفری که به شام داشت نسخهای از این کتاب را به همراه آورد و به امیر فارس، سعد بن زنگی، به عنوان سوغات داد و همین امیر بود که پیشنهاد ترجمه فارسی را به رفیع الدین اسحاق داد و او نیز ترجمه کرد.
یکی از نخستین نوبتهای نشر سیرت رسول الله به تصحیح اصغر مهدوی به سال 1360 توسط انتشارات بنیاد فرهنگ ایران منتشر شد. پس از انحلال بنیاد فرهنگ ایران انتشار این تصحیح را نشر خوارزمی برعهده گرفت و تا چهارنوبت بازنشر شد.
خلاصهای از ترجمه فارسی سیرت رسول الله نیز به قلم قاضی القضات محمد بن عبدالله بن عمر نیز که به سال 694 تدوین شد، توسط اصغر مهدوی و مهدی قمی نژاد تصحیح و برای نخستین بار به سال 1368 توسط انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد. چاپ سوم این تصحیح نیز سال 93 در دسترس مخاطبان قرار گرفت.
اما ترجمه سیره ابن هشام برای نخستین بار سال 1392 به قلم مسعود انصاری در سه جلد توسط نشر مولی منتشر شد. برگزیده کتاب سه جلدی سیره ابن هشام نیز با گردآوری لطف الله ملکزاده به سال 1397 توسط انتشارات اوستای پارسیان در دسترس مخاطبان قرار گرفت.
جعفر مدرس صادقی نیز در مجموعه بازخوانی متون خود، تصحیح خوانایی از این ترجمه رفیع الدین اسحاق را با مقدمه عالمانهای را به دست داد که این تصحیح برای نخستین بار به سال 1373 توسط نشر مرکز منتشر شد و بعدها با ویرایش تازهای دوباره در دسترس مخاطبان قرار گرفت. ویرایش دوباره آن تا سال 99 به چاپ هفتم رسید. هشتمین چاپ این کتاب به تازگی در 640 صفحه و بهای 195 هزار تومان توسط نشر مرکز در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.
روایت نبرد امیرالمومنین با عمربن عبدود در جنگ خندق را به نقل از این کتاب بخوانید:
«و لشکر کفار چون بیامدند و خندق میدیدند باز میگردیدند و به پیش نمیتوانستند آمدن. بعد از آن سوارانی چند چابک که در لشکر کفار بودند از میان لشکر خود بیرون میآمدند و گرد بر گرد خندق میگردیدند و جایی طلب میکردند که تنگتر از آن نبود. و چون راه بیافتند، اسبان در آن راه تنگ راندند و از خندق باز گذشتند و به بالا برآمدند و روی در مسلمانان نهادند و مرتضی علی با جماعتی از مسلمانان از پیش ایشان بازشدند.
و از جمله سواران کفار که آمده بودند یکی عمروبن عبدود بود که در قریش از وی مردانهتر نبود. و چون پیش وی آمد و مرتضی علی بدید، عنان اسب بگردانید. مرتضی علی گفت: «یا عمر، نه تو عهد کردهای که اهل قریش هرچه به تو گوید بشنوی؟»
گفت: «بلی»
مرتضی علی گفت: «اکنون من تو را مخیر میکنم میان دو چیز و تو از آن هر دو یکی قبول باید کرد.»
عمرو گفت: «بگو.»
مرتضی علی گفت: «اول آن است که مسلمان شوی.»
وی گفت: «مرا اسلام به کار ناید.»
مرتضی علی گفت: «بیا تا با تو مبارزه کنم.»
عمرو گفت: «ای علی، من نمیخواهم که تو را بکشم.»
مرتضی علی گفت: «من میخواهم که تو را بکشم.»
پس عمرو نیز در خشم شد و گفت: «ای علی، مگر از جان خود سیر شدهای که چنین دلیری با من میکنی؟»
و شمشیر برکشید و روی در مرتضی علی نهاد. و زمانی با یکدیگر جنگ کردند و بعد از آن مرتضی علی شمشیر بر میان وی زد و وی را از اسب جدا کرد و به قتل آورد.
و سواران دیگر چون دیدند که عمرو بن عبدود بکشتند، پشت بدادند و هزیمت بر خود گرفتند و هم از آن جانب که گذشته بوند، اسبها برانگیختند و بعضی در خندق باز ماندند و بعضی دیگر بازگشتند و برفتند.