تغییر معاون سیاسی صدا و سیما
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، کنار رفتن خدابخشی از معاونت سیاسی صداوسیما نشان از وجود عمده مسائلی در این سازمان دارد. عمده مسائلی که برونداد آن در برنامههای رسانه ملی سبب ایجاد واکنشهایی تفرقهآمیز در سطوح مختلف شده است. مسائلی که صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران را مبدل به یک سازمان با نگرش سیاست نامناسب کرده است. خبر استعفا یا برکناری علیرضا خدابخشی، معاون سیاسی صداوسیما از...
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، کنار رفتن خدابخشی از معاونت سیاسی صداوسیما نشان از وجود عمده مسائلی در این سازمان دارد. عمده مسائلی که برونداد آن در برنامههای رسانه ملی سبب ایجاد واکنشهایی تفرقهآمیز در سطوح مختلف شده است. مسائلی که صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران را مبدل به یک سازمان با نگرش سیاست نامناسب کرده است. خبر استعفا یا برکناری علیرضا خدابخشی، معاون سیاسی صداوسیما از روز گذشته به موضوع داغ محفلهای رسانهای تبدیل شده است. خبری قابل پیشبینی که شاید بتوان آن را در ارتباط با مقابلهای دیرهنگام با چالشهایی در سطح رسانه میدانست. چالشهایی که در ماههای گذشته هم منجر به ایجاد حاشیههایی در سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی شده بودند. مشکل ریشهایتر اینکه این حاشیهسازیها تبدیل به یک رویه زیرپوستی در این سازمان شدهاند که امید است این رویه توسط مسئولین این سازمان شناسایی و رو به بهبودی برود.
دلیل برکناری چه بود؟
علیرضا خدابخشی 22 مهر 1400 با حکم جبلی بهعنوان معاون سیاسی سازمان صداوسیما منصوب شده بود و عدهای خبر استعفای او را در ارتباط با خطایی بزرگ در برنامه خبری صداوسیما میدانند.
خطایی که طی آن دعوت حمید رسایی بهعنوان یکی از مصادیق کلام رهبر معظم انقلاب - از نظر مسئولین صداوسیما - درباره اختلافافکنی در مجلس و اصرار مجری برنامه - که قاعدتا با هماهنگی سردبیر بخش خبر بوده - مبنی بر اسم بردن که به تهمتافکنی به اشخاص سرشناس منجر شد، پرونده خدابخشی را کامل بست و در نهایت منتج به برکناری استعفاگونه وی شد.
این اقدام که به نظر میرسد با دستور جبلی انجام شده است، با سرعتی انجام شده که روی یک گزینه موقت و درعینحال معتمد جبلی یعنی محمدعلی صائب که قبلا رئیس دفترش بوده، توافق شده و او سرپرست این معاونت شده است. البته در دو سال اخیر بخش وسیعی از بدنه صداوسیما تغییرات وسیعی کرده و اینکه تصور کرد آنچه رخ داد و منجر به برکناری معاون سیاسی شد، محصول تصمیمگیری یک نفر بوده، برداشت سطحی از مختصات کنونی صداوسیماست؛ بنابراین اگر قرار باشد این اوضاع مدیریت شود، باید در بسیاری از به کارگیریهای دو سال اخیر در صداوسیما تجدیدنظر شود؛ در غیر این صورت جنجالهای سیاسی بزرگتری در پیش خواهد بود.
یک میزانسن و هزار نوع تفرقهسازی
داستان جنجالسازی اخیر از این قرار بود که فردی که بیشترین اتهامها را به جریانها و شخصیتهای انقلابی از جمله رئیس قوه مقننه در چند مدت گذشته وارد کرده و از روز ورود به مجلس برای مجلس جدید خط و نشان کشیده و از نظر بخش فراوانی از افکارعمومی از مصادیق تذکر صریح و کمسابقه رهبری است، به برنامهای که قرار بوده به تفسیر سخنان معظمله بپردازد، دعوت میشود و سپس در یک میزانسن کاملا مهندسی شده باز هم بدون بازگشت از مواضع پیشین خود، به تخریب سیاسیون مطرح کشور میپردازد. در واقع با میزانسن طراحی شده در برنامه گفتوگوی ویژه خبری، حمید رسایی، رسانه ملی و مجری برنامه گفتوگوی ویژه خبری وهدایتگرانشان مخاطب تذکر بودهاند. حال، اما صداوسیما با تحلیل مخاطبان و کاربران فضای مجازی روبهرو است و باید پاسخگوی این خطا باشد. خطایی که منجر به تریبون دادن به افراد اختلافبرانگیز آن هم تنها بعد از گذشت چند ساعت از بیانات مقام معظم رهبری شد. کنار گذاشته شدن معاون سیاسی صداوسیما نشان از به صدا در آمدن زنگ خطر در این سازمان دارد و تصمیمگیرندگان این سازمان پیام و بازخورد سطوح اجتماعی مخاطبان را دریافت کردهاند و اقدام اولیه را انجام دادهاند. در صورت تکرار چنین محتواهایی در برنامههای سیما که امروز توسط عناصر نزدیک و همفکر با برخی تازهراهیافتگان به مجلس هدایت میشود، حاکمیت به وسیله تریبون رسانه ملی، وارد یک شکاف سیاسی عمیق خواهد شد. آیا مدیران سیما حاضرند با علم به این اتفاق، رفتار یکسویه خود را در مورد منتخبانشان در مجلس ادامه دهند؟!
استعفا یا برکناری؟ مسأله این نیست
در روز گذشته روایتهای مختلفی در خصوص جابهجایی معاون سیاسی صداوسیما وجود داشت و برخی از روایتها چنین مطرح میکردند که علیرضا خدابخشی، معاون سیاسی صداوسیما از سمت خود برکنار شده و قرار است محمدعلی صائب، رئیس خبرگزاری صداوسیما با حفظ مسئولیت خود، سرپرستی معاونت سیاسی را نیز بهعهده بگیرد. برخی رسانهها هم معتقد بودند که خدابخشی استعفا داده و دلیل استعفایش را هم در نامه خود به جبلی چنین مطرح کرده است: «فرصت را مغتنم شمرده و برای باز کردن فضا برای مدیری تازهنفس و استمرار نوآوری در معاونت سیاسی رسانه ملی؛ استعفای خود را مجددا تقدیم میکنم.» بههرحال استعفا یا برکناری خدابخشی تفاوتی ندارند و هر دو نشان از دست فرمان سیاسی اشتباه رسانه ملی در ایجاد نگاه واحد ملی دارند.
اینکه ماجرای برکناری خدابخشی را بهعنوان راهحل نهایی برای مقابله با رویه نادرست سیاسی رسانه ملی دانست، برداشتی سطحی است؛ چراکه مهمتر از افراد تفکری است که وجود دارد و انباشت این تفکر در سطوح رسانه ملی سبب بروندادهای چالشساز و تفرقهانگیز شده است و تا زمانی که این تفکر به کنار نرود، باید شاهد خروجیهای اینچنینی باشیم.
تفکری که منجر به نگاههای حذفی در حوزه سیاست شده و مرجعیت این رسانه را دچار مشکل کرده است. لزوم نگاه حداکثری در همه حوزههای رسانه ملی امری کاملا بدیهی است که گویا در دو سال اخیر به دست فراموشی سپرده شده است. انتصابات و روی کار آمدن یک گروه فکری خاص در صداوسیما را میتوان بهعنوان ریشهایترین عامل دومینوی رادیکالسازی در صداوسیما دانست. انتصاباتی که در برخی از بزنگاهها گریبانگیر صداوسیما هم شد.
انتصابات پرحاشیه
انتصاباتی که در پایینترین سطوح انتخاب عوامل برنامهها و تولیدات صداوسیما، موجب بروز دوگانهها و ارجحیت خودیها و ناخودیها شده است. شاید همین دوگانه بوده که سبب انتخاب مجری برنامه جنجالساز خبری شده است. یک مجری که بدون رعایت اصول اولیه اجرا، صلاحیت سیاسی و ادب برخورد با میهمان که شبیه هر چه باشد، شبیه یک مجری بیطرف نیست. در این میان البته نباید نقش اتاق فرمان را هم در نوع اجرای او نادیده گرفت. مجری این برنامه برخلاف روال مجریان صداوسیما که در بحثها و مناظرههای تلویزیونی، اشخاص را از نام بردن افراد نهی میکردند، این بار با تهییج حمید رسایی بارها از او میخواست با نام بردن از افراد، رویکرد مقابله و نزاع با آنان را در پیش بگیرد. فارغ از موضوعیت شخص مجری، باید تصویر و پرسپکتیو کلی این برنامه را مصداقی از تلاش سازمانیافته برای ایجاد دوگانهسازی سیاسی و چراغ سبز صداوسیما به دعواهای سیاسی دانست.
استثناءسازی ممنوع
البته که این ماجرا سبب روشن شدن چراغ هشداری برای صداوسیماییها شد که جلوی ضرر را از هر جا که شده بگیرند، البته اگر صرافت این کار در اندیشه مدیران این سازمان متجلی شده باشد و صد البته که برای ساماندهی مجدد به رویه کلی چنین سازمانی باید اقدامات فراگیرتر از برکناری یک معاون اتفاق بیفتد و لزوم تدوین برنامه تحولی در ابعاد همگانی این سازمان شاید بتواند نسخهای برای حل این بحران باشد.