تمثیل در زبان محاوره ما در حال نابودی است
یک مترجم در نشست زبان شناخت گفت: تمثیل در محاوره روزانه ما فارسی زبانان در حال نابودی است و کمتر کسی از قیاس و طنز و شعر استفاده میکند.
یک مترجم در نشست زبان شناخت گفت: تمثیل در محاوره روزانه ما فارسی زبانان در حال نابودی است و کمتر کسی از قیاس و طنز و شعر استفاده میکند.
به گزارش خبرگزاری مهر، چهارمین نشست از سلسله نشستهای «زبانشناخت» با موضوع «زبان چگونه جهان ما را میسازد؟» توسط دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری و با حضور پویا امامی، دکتری علوم شناختی در حوزه چارچوبسازی شناختی و مترجم و مؤلف 6 عنوان کتاب در زمینه برنامهریزی عصبیزبانی و علیرضا نادری، دانشآموخته روانشناسی بالینی و پژوهشگر عصبشناسی زبانی، عصر چهارشنبه 18 خرداد در سالن طاهره صفارزاده حوزه هنری برگزار شد.
امامی، در حوزه چارچوبسازی شناختی و مترجم و مؤلف 6 عنوان کتاب در زمینه برنامهریزی عصبیزبانی، در ابتدای این نشست با اشاره به دگردیسی که تکنولوژی در زندگی بشر پدید آورده گفت: فن آوری که قرار بود در خدمت انسان باشد، در عمل انسان را کنار زده است اما شاید بتوان با علوم شناختی قادر به انجام کارهایی باشیم. یکی از این کارها که میتوان کرد، پاسداری از حوزه زبان و ارتباط آن با حوزه علوم شناختی و شناسایی آسیبها و سپس سیاستگذاری در این زمینه است.
امامی در ادامه با اشاره به راه افتادن جنگهای شناختی در جهان افزود: شناخت انسانها سبب شده است که بر ضد خود عمل میکند و یکی از ابزارهای جدی و مؤثر در این میان، بحث زبان است.
در ادامه علیرضا نادری، دانشآموخته روانشناسی بالینی و پژوهشگر عصبشناسی زبانی، با اشاره به گستردگی موضوع زبان و شناخت و ارتباط آن با علوم شناختی، به بررسی کارکردهای زبان در این خصوص پرداخت و گفت: فرآیند درک سازی و فهم و شناخت انسان از جهان، بواسطه یک سری فرآیندهای عصبی در زبان شکل میگیرد. یعنی فرآیند درک سازی از طریق سیستم اعصاب و زبان شکل میگیرد و این درک، درک فیلتر شدهای است.
وی با اشاره به اینکه «نوآم چامسکی» زبان را دارای دو لایه ژرفساخت و رو ساخت میپندارد، افزود: در تمام زبانها از ژرف ساخت صحبت به میان میآید، اما از روساختهای زبانی استفاده نمیشود. روابط بین پدیدهها از طریق زبان صورت میگیرد و بازیهای درونی هم بر اساس بازیهای درونی شکل میگیرند. یعنی من که در درون خود قصد انتقال مفهومی را دارم، برای انتقال آن باید مفهوم ژرفساخت آن را به روساخت و سطح برسانم که اینجا فرآیندی باید اتفاق بیافتد تا آنچه مدنظر شخص است از طریق شکل دادن واژهها و جملهها منتقل شود.
وی ضمن اشاره به شکل گرفتن و جا افتادن باورهای خود اثبات یا خود محقق بواسطه زبان گفت: زبانی که میآموزیم به ما کمک میکند که چطور جهان را درک میکنیم، چگونه موقعیتها را میسازیم و چگونه رفتارمان شکل میگیرد.
در بخش دیگری از نشست پویا امامی، با اشاره به اینکه تمام انسانها به واسطه چگونگی فعال بودن یا فعال نبودن حواس شأن، ادراکهای خاص خود را به شیوه خاص خودشان دارند، گفت: انسانها از همین طریق به بازنمایی اطلاعات میپردازند. به عنوان مثال، فردی نابینا هم جهان را می بیند اما با کیفیتی متفاوت و بر مبنای حواس فعال خود. بنابراین، شناخت او به شکل متفاوتی شکل میگیرد اما ما نمیتوانیم بفهمیم که چه تجربهای از دیدن دارد.
امامی با اشاره به اینکه موضوع زبان به حدی جدی است که خداوند، معجزه نهایی را در کلامش، که قرآن است، آورده و گفت: سیستم عصبی انسان مولد زبان است و زبان را خودمان اختراع میکنیم کما اینکه ارتباط مان محدود باشد و یا اصلاً ارتباطی هم با هم نداشته باشیم.
وی زبان ویژه را نشانه ادراک متفاوت دانست و افزود: سیستم عصبی ما، که ابداع کننده زبان است، خودش با زبان برنامه ریزی میشود اما هنوز طریق استفاده از زبان و تأثیری که واژه ما در طرف مقابل مان میگذارد را یاد نگرفته ایم.
این کارشناس برنامه ریزی عصبی زبانی سپس ادراک آدمها را مبتنی بر عوامل مختلف شنیداری، بصری و لامسه عنوان کرد و گفت: در این راستا «رابرت دیلز» در کتابهای مهارتهای ذهنی سه گانه اش به مهارتهای ذهنی افراد نابغه بشر پرداخته و در جلد دوم آن، که درباره مهارتهای ذهنی انیشتین است، توضیح میدهد که نظریه نسبیت انیشتین بر اساس فضاهای شناختی شکل گرفته و در آن به تعریف واژه همزمانی پرداخته است.
امامی که مؤلف کتاب «سهروردی در لغت موران» با موضوع روشهای کاربردی برای درک عمیق یکدیگر است، با اشاره به اینکه سهروردی به عنوان یک فیلسوف در قصههایش میخواهد به القا و انتقال مفاهیم عمیق فلسفی به صورتی خیلی ساده و به زبان قصه به مخاطبانش بپردازد، گفت: سهروردی برای انتقال مفاهیم، متن را به داستان تبدیل کرده و در این کتاب، به کشف استراتژی و راهبرد او پرداخته ام که در انتقال این مفاهیم اجتماعی به بچهها، میتوانیم همین استراتژی سهروردی را به کار بگیریم و برای انتقال مفاهیم داستان بگوییم که من در کتاب «سهروردی در لغت موران» از آن استفاده کردهام.
امامی در ادامه، با خواندن این بیت شعر: «سخن گفتن کژ، ز بیچارگی است / به بیچارگان بر، بباید گریست» از فردوسی گفت: زیگموند فروید در عصر جدید، بحث تداعی آزاد را مطرح میکند، درحالیکه فردوسی در همین شعر به آن اشاره داشته است. «سخن گفتن کژ، ز بیچارگی است»، یعنی اگر کسی ناروا سخن گفت، بیچاره است و باید به حال او گریست و بد دهنی کردن نشانه بیماری است. اگر همین یک شعر در جامعه ما ضربالمثل شود، میتواند اثرات خیلی سازندهای داشته باشد.
وی با تأکید بر اینکه مفاهیم اخلاقی زیادی در ادبیات فارسی وجود دارد که متأسفانه کمتر مورد استفاده قرار میگیرد، گفت: تمثیل در محاوره روزانه ما فارسی زبانان در حال نابودی است و کمتر کسی از قیاس و طنز و شعر استفاده میکند در حالی که زمانی این مسائل در محاوره عادی مردم وجود داشته است.
وی افزود: امروز ماشینی شدهایم و زبان ما نیز در حال ماشینی شدن است و آسیب این مسئله آن است که زبان قدرت حل مسئله را از دست خواهد داد؛ چرا که تفکر تمثیلی یکی از بهترین تفکرات در حل مسئله است.
در بخشهایی دیگر از این نشست، پرسش و پاسخهایی نیز میان حاضران با کارشناسان شکل گرفت و امامی هم به کار کارگاهی با مخاطبان به منظور تبیین کارکرد زبان در یادگیری و شکل گیری رفتارها، کنشها و شکل گیری شخصیت و سایر کنشهای انسانی چون رسالت بر مبنای هرم رابرت دیلز پرداخت.
علیرضا نادری در پایان این نشست به جمع بندی از مباحث پرداخت و گفت: کارکردهای زبان، فراتر از کارکردهای ارتباطی است و اندیشه را شکل میدهد. هرم سطوح عصبی منطقی و هرم سطوح یادگیری، که دکتر امامی هم به آنها اشاره داشتند، نشان دهنده این هستند که تجربههای انسانی، سطوح متعدد و متنوعی دارند و تأثیرات و تعامل این سطوح بسیار قابل توجه است.
وی دانش برنامه ریزی عصبی زبانی را یک علم میان رشتهای و تلفیقی از سه حوزه مختلف: نورولوژی، زبان شناسی و برنامه ریزی عنوان کرد و گفت: این علم ربطی به محتوا ندارد و با مطالعه روی پدیدهای، به مطالعه آن نمیپردازد. درواقع، کارش توضیح ساختاراست و کاری به ماهیت کنونی ندارد بلکه ابزار مطالعه یک نقشه است. کارکرد برنامه ریزی عصبی زبانی، توضیح دادن جهت بازسازی، تولید و یا ساختن است.
وی در پایان گفت: زمانی که داریم در باره پدیدهها صحبت میکنیم، اطلاعات زیادی را از طریق زبان فیلتر میکنیم. در اغلب موارد و در طول روز هم داریم به همین شکل با هم حرف می زنیم و جالب است تصور میکنیم که همدیگر را نمیفهمیم و اطلاعات دقیق زبان را دارید از طریق اطلاعات درونی خودتان پر میکنید.