تهاجم و توافق 2 روی سکه دیپلماسی است

بررسی مسایل روز کشور نشان دهنده تحرکات جدید یک پروژه در سطح بین المللی است که از سالیان قبل آغاز شده و در سالهای اخیر به بالاترین حد خود رسیده است. اوضاع فعلی نشان می دهد که این تحرکات و برنامه ریزی همه جانبه بوده و تمام مقوله ها را در برمی گیرد
در پازل اقتصادی تحریم حداکثری و در پازل سیاسی تلاش برای انزوای حداکثری صورت می گیرد، در پازل اجتماعی ایجاد یاس و نا امیدی در ملت در دستور کار قرار گرفته است و سرانجام در پازل ورزشی تلاش برای ایجاد مشکلات مختلف و حتی تعلیق برای ورزش کشور در عرصه بین المللی را شاهد هستیم که باید در چنین شرایطی ضمن هوشمندی، حفظ وحدت و همگرایی، از هرگونه رفتار حساسیت برانگیز در این زمینه خودداری شود.
نکته اول اینکه اتفاقات اخیر در حوزه ورزش پازلی از یک پروژه کلان از سوی استکبار جهانی است که در همین راستا راهبرد نظام و دولت ضمن توجه دقیق و پیگیری از طریق دیپلماسی، مقاومت در برابر چنین زیاده خواهی و بهانه تراشی های استکبار جهانی است. نکته دوم کاهش عصبیت و شکاف موجود است. بنابراین در راستای مصالح و منافع ملی کشور باید با دیپلماسی فعال در تمامی عرصه ها و رایزنی مطلوب برای کاهش شکاف و عصبیت و سوتفاهمهای منطقه ای، بین المللی و بخصوص کشورهای همجوار؛ برنامه ریزی و پیگیری هایی اصولی جهت کاهش و سپس برطرف کردن جدی این شکاف ها حرکت کرد. من باور دارم که ما نمی توانیم بصورت دایمی با همسایگان در مناقشه و منازعه باشیم آنهم در موقعیتی که بخشی از این مناقشات ناشی از سوتفاهمها و دوری از یکدیگر و نبود زبان مشترک است. بنابراین باید از طریق گفتوگو، انعطاف و درک متقابل به توافق مشترک برسیم و از تمامی ظرفیت های موجود در راستای کاهش تنش گام بر داریم. در واقع دیپلماسی که ما از آن صحبت می کنیم، دیپلماسی گفت وگو برای برون رفت از چالش ها و شکاف هاست. دیپلماسی یعنی درک مشترک، فهم مشترک، انعطاف پذیری، مشارکت جویی، همگرایی و در نهایت تفاهم مشترک که با تحریم، تعلیق و محرومیت ورزش قهرمانی بخصوص فوتبال یا هر رشته ورزشی با نیاز امروز جامعه و جوانان در تعارض است. نسل جوان امروز به دنبال نشاط اجتماعی و افزایش غرور ملی و همگرایی در لوای ورزش است و از ما مسابقه و رقابت (ورزشی) را طلب می کند؛ به همین منظور تلاش حداکثری برای خروج از تعلیق و محرومیت در این زمینه یک عمل انقلابی است. پس نتیجه دیپلماسی باید در راستای مصالح و منافع ملی کشور باشد. اما چگونه باید منافع و مصالح ملی خود را تامین کنیم، باید به این موضوع نیز توجه داشته باشیم که دیپلماسی شیوه و راهبردهای مختلفی دارد (نخست) یک شیوه تقابل است که محصولی جز جنگ نمی تواند داشته باشد، (دوم) شیوه تهاجم و عملیات روانی است که ما هفته گذشته برای عقب نشینی از تصمیم اتخاذ شده برای فوتبال داشتیم. (سوم) شیوه بعدی تعامل و گفت وگو در فضایی محترمانه است که هفته دوم اتفاقات پیش آمده برای فوتبال این شیوه را به کار بستیم. (چهارم) شیوه لابی گری در سطوح مختلف و پذیرش میانجی است و (پنجم) شیوه توافق جامع و حصول نتیجه با رضایت طرفین است. باور دارم؛ سیاست نظام یعنی وزارت خارجه، مجلس، وزارت ورزش، کمیته ملی المپیک و فدراسیون فوتبال در اتفاقات پیش آمده مبتنی بر راهبرد تهاجمی، گفت وگو و توافق بود. اگر این پیش فرض را بپذیریم که راهبرد فوق در راستای مصالح و منافع ملی است نخستین دستاورد کیفی و ارزشمند این توافق، ابطال فرضیه نبود امنیت در ایران است. اما نکته دومی که باید به آن توجه داشته باشیم تحقق مطالبه نسل جوان و مردم عزیز برای بازی در کشورهای طرفین است. نسل جوان از ما فضای پر نشاط توام با آرامش و شادی می خواهد و این حق قانونی آنهاست.
نکته سوم و حائز اهمیت اثبات امنیت ایران برای برگزاری رقابتهای مقدماتی جام جهانی فوتبال در تهران است. نکته چهارم و مهمی دیگری که به باور من باید به آن توجه لازم و نگاه منطقی داشت این است که «توافق و تهاجم 2 روی سکه دیپلماسی» است. آنچه که ما در هفته نخست برای فوتبال بکار بردیم اجماعی بود برای تهاجم و آنچه که هفته دوم اتفاق افتاد اجماعی بود برای توافق در راستای منافع و مصالح ملی کشور، پس نکته مهمی که برای ما بسیار اهمیت داشته و دارد این بود که مبادا خواسته یا ناخواسته با تخریب خودی ها فضا را به نحوی مدیریت کنیم که هم مردم احساس ناامیدی کنند و هم نشاط اجتماعی را از جوانان بگیریم و هم بیگانگان احساس پیروزی کنند. بنابراین خارج از همه معادلات و جلسات مختلفی که انجام شد؛ آن چیزی که اتفاق افتاد در راستای منافع و مصالح ملی بود زیرا در حقیقت تهاجم و توافق 2 روی سکه دیپلماسی است.
رییس کمیته ملی المپیک ایران
*س_برچسبها_س*